حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

✨️ الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا محمد و آله و سلم

? داستان حضرت ابراهیم علیه السلام

امام مجتبی می‌فرمایند حضرت ابراهیم شخصی بوده فراخ سینه و صاحب پیشانی بلند

نبی مکرم می‌فرمایند هر کسی دوست داره ابراهیم علیه السلام را ببینه در من نظرکنه یعنی بین من و او شباهتی بسیار هست.

مولای متقیان علی علیه السلام می فرمایند پیشتر چنان بود که هر چقدر آدمی پیر میشد ریشش سفید نمیشد

گاها بود که شخصی وارد جمعی می شد پدر رو از فرزند تمیز نمی داد نمی فهمید پدر کدوم اینهاست

می‌پرسید کدوم شما پدرهستید کدومتون فرزند؟

زمان حضرت ابراهیم شد حضرت ابراهيم به خدا عرض کرد خدایا برای من علامتی قرار بده که به اون شناخته بشم

کسی میاد بین من و پسرم اسماعیل تفاوتی ببینه من رو بشناسه

به همین جهت بود که موی سر و ریش حضرت ابراهیم علیه السلام سفید شد

وقتی سفیدی در موی خودش دید در محاسن خودش دید گفت خدایا این چی هست

خداوند به او وحی کرد یا ابراهیم این باعث وقار است گفت خدایا وقار من رو زیاد کن

همه محاسنش همه ی موهای سرش سفید شد صبح کرد وقتی موی خودش رو سفید دید

گفت الحمدلله رب العالمین که من رو خدا به این سن رسوند ولی به اندازه یک چشم به هم زدن هم خدا رو معصیت نکردم

درود و رحمت رضوان خدا بر این مرد.

خداوند در وصف حضرت ابراهیم در قرآن می فرماید اَواه بود یعنی بسیار دعا کننده بود خدای خودش رو

در جای دیگه خداوند می‌فرماید

ان ابراهیم کان امت قالت لالله حنیفا و لم یکن من المشرکین

ابراهیم امتی بود قانع و خاضع بود برای خدا و از دین‌های باطل به دین حق مایل بود او از مشرکین نبود.

حضرات معصومین علیهم السلام می‌فرمایند اگر شخص دیگه‌ ای بود که با ابراهیم خدا رو صدا میزد

خدا رو می‌خوند خدا نام او رو هم می‌آورد در قرآن مدت بسیاری تک و تنها خدا رو صدا زد

خدا رو خواند تا اینکه خدا او رو انس داد به فرزندانی به نام اسم اسماعیل و اسحاق

که موحدین روی زمین سه نفر شدند او و دو فرزندش.

می‌فرمایند خدا قبل از اینکه حضرت ابراهیم رو پیغمبر قرار بده بنده قرار داد او را به مقام بندگی درآورد.

قبل از اینکه رسول قرار بده پیغمبر قرارش داد ابتدا پیغمبر بود بعد رسول، رسول شد قبل از اینکه امام باشه.

وقتی همه اینها در او جمع شد یعنی مقام بندگی مقام نبوت مقام رسالت در مرحله آخر خدا او رو امام قرار داد

این مقام امامت در نظر او بسیار جلوه کرد بسیار عظیم نمود.

گفت خدایا از نسل منم امام قرار بده خداوند فرمود عهد امامت و خلافت به ظالمین نمیرسد

هیچ وقت صفیح بی خرد نادان کودن نمی‌تونه امام متقی و پرهیزکار باشه.

در روایات دیگه ای هست که می فرمایند اول کسی که نعلین در پا کرد حضرت ابراهیم علیه السلام بود.

قبل از حضرت ابراهیم علیه السلام مردم وقتی می خواستند بمیرند بیخود و بی جهت میمردند

بدون اینکه مریضی باشه بدون اینکه سکته‌ ای بکنند دردی پیدا بکند می‌افتادند و می مردند بی‌خبر میمردند.

حضرت ابراهیم گفت خدایا اگر میشه برای مرگ یه علتی قرار بده که میت مثلاً به واسطه اون لااقل یه ثوابی ببره

این باعث تسلی صاحبان مصیبت بشه خدا ذات الاجل رو فرستاد صمصام رو فرستاد

که یه ورمی در پهلو پیدا می کردند و به واسطه اون بیماریها از دنیا می‌رفتند.

حضرت ابراهیم در شهرها عبور می‌کرد بیرون شهرها می‌رفت ازمخلوقات خدا از این خلق عبرت می‌گرفت

یک روزی از روزها چشمش اصابت کرد به یک مردی که داره نماز می‌خونه صدای او به آسمان بلند شده

جامه‌هایی از مو به تن داره خیلی خوشش اومد از این شخصی که نماز می‌خونه

او عاشق خدا بود وقتی می‌دید شخصی داره خدا رو پرستش می‌کنه به او متمایل میشد

به نزد او رفت از نماز خواندنش تعجب کرد همینجوری نشست و انتظار کشید تا از نماز فارغ بشه

دید ول نمی‌کنه نماز رو ، اومد شونه‌های او رو تکون داد گفت یه خورده نمازت رو سبک بکن من باهات کار دارم او هم نمازش رو سبک کرد

حضرت ابراهیم باهاش نشست شروع کرد به صحبت کردن گفت بگو ببینم برای کی نماز می‌خونی ؟

گفت برای خدا می‌خونم ، گفت خدا کیه؟ گفت همونی که من رو خلق کرده همونی که تو رو خلق کرده

گفت من از این سلوک تو خوش هم اومد دوست دارم با تو برادری کنم از برای خدا

گفت منزلت کجاست؟ خونه ات کجاست؟ که من هر وقت دلم تو رو خواست بیام به تو سر بزنم

گفت من خونم جاییه که تو نمی‌تونی بیای گفت مگر کجاست گفت وسط دریا توی یه جزیره

تو نمی‌تونی به اونجا بیای گفت تو خودت چه جوری مگه میری

گفت من پا رو آب میزارم از روی آب میرم حضرت ابراهیم فرمودند که شاید همون خدایی که آب رو بر تو مسخر کرد برای منم مسخر کنه

پاشو بریم من امشب می‌خوام کنار تو باشم با تو خدا رو بندگی کنم

به نزد آب رسیدن اون مرد عابد بسم الله گفت پا بر روی آب قرار داد و حرکت کرد

حضرت ابراهیم علیه السلام بسم الله گفت بر روی آب روان حرکت کرد

مرد تعجب کرد گفت یکی مثل ما هم هست ما فکر می کردیم فقط خودمون بلدیم از این کارا

نگو که خدا کس دیگه ای رو هم می‌تونه اینجوری بر رو آب حرکت بده

به منزل رسیدند حضرت ابراهیم علیه السلام پرسید درآمدت از کجاست معاش تو از کجاست؟

گفت میوه این درخت رو جمع می‌کنم بعد خشکش می‌کنم در تمام سال با همین میوه این درخت زندگیم رو می‌گذرونم

حضرت ابراهیم گفت در نظر تو کدوم روز از همه روزها بزرگتره؟

شخص عابد گفت اون روزی که خدا جزا میده خلایق رو به اعمالشون روز قیامت از همه روزها در نظر من بزرگتره

حضرت ابراهیم گفت رفیق بیا باهم دست به دعا برداریم خدا رو بخوانیم از شر اون روز که ما رو در امان نگه داره

در روایات دیگری هست که حضرت ابراهیم گفت بیا تو دعا کن من آمین بگم

یا من دعا می‌کنم تو آمین بگو گفت برای چی دعا کنیم گفت برای گناهکارای مومنین

عابد گفت نه من دعا نمی کنم گفت چرا دعا نمی کنی گفت من سه ساله خدا رو دارم برای یه چیزی می‌ خونم که مستجاب بکنه

خدا دعای من رو خدا مستجاب نمی‌کنه من شرم میکنم که از خدا حاجتی بطلبم تا اون مستجاب نشه دیگه من از خدا چیزی نمی خوام

حضرت ابراهیم گفت خدا هر وقت بنده‌ ای رو دوست داشته باشه دعاش رو نگه می‌داره

تا این بنده مناجات کنه هی بخواد هی بخواد اما اگر خدا بدش بیاد دعاش رو زود مستجاب می‌کنه

یا یه ناامیدی در دلش می ندازه که دعا نکنه لابد خدا دوستت داره که دعات رو مستجاب نکرده

تاهی تو خدا رو صدا بزنی چرا ناامیدی چرا خدا رو صدا دیگه نمی‌خوای بزنی چرا دعا نمی‌ کنی

حضرت ابراهیم پرسیدن حالا مطلبت چیه از خدا چی می‌خوای

گفت یه روزی بود من نماز می‌خوندم یه مرتبه طفلی رو دیدم در نهایت حسن و جمال که نور از جبینش ساطع بود

کاکلی از قفا انداخته بود گاوی چند رو می‌ چرانید گوسفندی چند هم همراه خودش داشت

من وقتی او رو دیدم خیلی خوشم اومد ازش گفتم ای کودک زیبا این گاوها و این گوسفندا برای کیه

گفت مال خودمه گفتم تو مال کی هستی پسر کی هستی گفت منم اسماعیل پسر ابراهیم خلیل

گفتم که از خدا خواستم که خدایا بارالها خلیل خودت ابراهیم رو به من نشون بده من رو موفق کن به دیدن ابراهیم

حضرت ابراهیم گفتش که پدر آمرزیده من ابراهیمم

براهیم خلیل الرحمانم اون بچه‌ ای رو هم که دیدی اون پسر منه اسماعیل هست

عابد تا این مطلب رو دریافت کرد گفت الحمدلله رب العالمین که خدا دعای من رو مستجاب کرد

بلند شد شروع کرد این دو طرف صورت حضرت ابراهیم رو بوسیدن دست در گردن حضرت ابراهیم انداخت

گفت حالا بیا دعا کن من آمین میگم بر دعای تو حضرت ابراهیم علیه السلام برای مومنین و مومنات دعا کرد تا روز قیامت.

حضرات معصومین علیهم السلام می‌فرمایند دعای حضرت ابراهیم شامل گنهکاران شیعیان ما هست تا روز قیامت.

?جهت دریافت صوت ?

به کانال میثم ذوالقدر در پیام‌رسان ایتا مراجعه نمایید.

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *