حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

بسم الله الرحمن الرحیم

?توحید مفضل

✨️جلسه شصتم

 

●نثار آقا امام زمان ارواحنا له الفدا صلواتی بفرستید.

حضرت صادق صلوات الله علیه در رابطه با بوم و شب پره صحبت می کنند ،

فکر کنم جفتشونم همون خفاشن .

حضرت صادق می‌فرماید که :

آیا می‌دانی که چیست طعمه این مرغان که بیرون نمی آیند مگر در شب ها مانند بوم و شب پره.

ممکنه حضرت بوم رو اینجا آورده ولی در موردش خیلی صحبت نکرده ،

همون در مورد شب پره صحبت می‌کنه ، مفضل میگه ، گفتم نه آقا جان مولای من نمی‌دونم .

حضرت فرمودند که : معاش ایشان یعنی غذای این جانوران که در هوا می‌باشند ،

مانند معاش ایشان از جانورانی است که در هوا می‌باشد .

این شب پره خفاش ، غذاش پشه است و شب پره‌های کوچک و ملخ‌های ریز و زنبور عسل،

و اشباح این‌ها که در هوا منتشرند و هیچ موضع از آنها خالی نمی‌باشد .

حضرت می‌فرماید : عبرت بگیر به اینکه هرگاه در شب چراغی را برافروزی بر بام یا عرصه خانه ،

وقتی مثلا یه چراغ روشن می‌کنی توی حیاط ، یهو می‌بینی دور و ورش پر پشه می‌شه ، از این حشرات میشه

همه جمع میشن میان ، اگر این‌ها در هوا نباشند

آخه یه کسی شاید اشکال کنه بگه شما میگی خفاش‌ها از ایندپشه‌ها می‌خورن ،

شب این پشه‌ها کجا بود ، این حرفا چیه؟

حضرت داره مثال به این می‌زنه ،

می‌گه ببین چراغ که روشن می‌کنی دیدی دور و ورش پر پشه و اینا میشه

حضرت می‌فرمایند که: اگر اینها نباشند ، تو هوا نباشند

از کجا میان اینا ، از کجا جمع میشن ؟

اگر کسی گوید که از صحراها میان بیابان‌ها میان،

جواب می‌گوییم که در زمان خیلی کم چه جوری این مسافت بعید رو طی می‌کنند می‌رسن سریع به این چراغا ؟

چگونه می بینند از مواضع بعید ، از مواضع دور این چراغ ها رو ،

از کجا می‌فهمه سریع خودشون می‌رسونه ؟

این پشه‌ها و این حشرات همشون همین دور و ورن .

آقا می‌فرماید پس چجوری متوجه این چراغ میشن ، با اینکه آن مشاهد و محسوس است که از نزدیک آن ،

بعد میان هجوم میارن به این چراغ‌ها.

پس این دلیل است بر آنکه این قسم جانوران در همه موضع ، یعنی در همه جا در هوا می‌باشد ،

و آن مرغان که در شب بیرون می‌آیند و پرواز می‌کنند و دهان می‌گشایند ،

این خفاش وقتی میاد دهنش بازه ، دهان می‌گشایند و این جانوران را در میان هوا می‌ربایند.

و این‌ها میشن قوت خفاش ، یا غذای خفاش.

پس نظر کن برای مرغانی که در شب پرواز می‌کنند ،

نگاه کن ببین به این مرغا ، چنین روزی از این جانوران برای این‌ها مهیا می‌شه.

یعنی یه چنین غذایی برای این‌ها فراهم میشه.

و گاه باشد که کسی گمان کند که در خلق جانوران هوا منفعتی نیست ،

بعضیا فکر می‌کنن این‌ها منفعتی ندارند و از این مصلحت عظیم غافل باشند که اگر این‌ها نباشد ،

این خفاش‌ها نباشند ، تمام پره حشره می‌شه ، پشه میشه

انقدر پشه‌ها زیاد می‌شن که پدر در میارن خدای متعال توسط این شب پره‌ها این شر ، ضرر خیلی از این پشه‌ها رو از ما گرفته .

و الا تا صبح که می‌شد هر کدوممون پا می‌شدیم بدنمون پر چی میشد ؟

آقا می‌فرمایند، تامل کن در غرائب خلقت

یه خورده در خلقت خود شب پره نگاه بکنید ،

که حضرت می‌فرماید : خدای متعال این شب پره رو متوسط قرار داده

میان پرنده‌ها و چهارپایان ، بلکه به چهارپایان نزدیکتره ،

چون دو تا گوش پهن داره ، بعد دندون داره کرک داره ،

خب آخه پرنده که کرک نداره که ،

بعدشم حامله می‌شه باردار میشه ، پرنده ها تخم می‌ذارن این خفاش مثل پستانداران بچه میاره و فرزند می‌زاید.

بعد از همه بدتر شیر میده به این بچه ، خب این به پستانداران نزدیک تره .

حضرت می‌فرماید که: و بول می کند ، آخه پرنده ها بول نمی کنند ، فقط مدفوع می‌کند.

خب اصلا دستگاه بول ندارند ، در چهار پا راه میرن عجیب ها ،

و این‌ها همه خلاف خلقت و صفت سایر پرندگان است پرندگان دیگه اینجوری نیستند منتها این اینطوری .

باز بر خلاف سایر مرغان خب مرغ دیدی یه خورده که الان هوا روشن میشه ،

صدای پرنده‌ها منتها به خلاف سایر همه پرنده‌ها شب بیرون میان ،

و قوتشون از جانوران هوا می‌باشد.

حضرت می‌فرماید: بعضی از نادونا گمان کردند که خفاش ،

خفاش را غذایی نیست ، میگن هیچ غذایی نداره و غذای این حیوان نسیم است.

آقا می‌فرماید که : این حرف این نادونا از دو وجه باطله ،

۱_اینکه از اون بول و اگر قرار بود نسیم باشه ، این حیوون از بول و فضله جدا می‌شد.

دیگه بولی برای او نبود دیگه فضله‌ای برای این حیوون نمی‌موند ،

از نسیم از باد چه جوری آخه بول و سرگین متولد میشه .

۲_ اینکه خدا به این حیوون دندون داده ، آخه اگه غذایی که محتاج به خائیدن باشه نداشت آفریدن دندون برای چی بود؟

آفریدن دندون برای این حیوون بی‌فایده می‌شد و هیچ جزوی از اجزای خلقت بی‌فایده نیست.

یعنی اگه خدای متعال برات یه آپاندیس قرار داده نگی این عضو چیه زائده ، بریم عملش کنیم درش بیاریم .

نه ببین خدای متعال هیچ کاریش بی‌دلی نیست اگه خدای متعال دماغ شما رو دیدین خانوما ،

دختر خانم‌هایی هی میرن دماغ عمل می‌کنن ، الان آقاها هم عمل می‌کنن ، هی میرن

یکی دماغش کجه میره میکشه بالا ،  یکیش دماغش افتاده است …

خب می‌فرماید : اما مصالح وجود خفاش پس معروف است ،

حتی آنکه فضله‌اش را در بعضی از اعمال و ادویه داخل می‌کنند.

فضله این رو ، حالا تو بعضی جاها دیگه ، نه همه جاها داخل می‌کنن

و از اعظم مصالح وجود خفاش خلقت عجیب وی است .

که دلالت می‌کند ببینید خدای متعال بعضی حیوونا رو خلق می‌کنه

برای اینکه این حیوون دلالت کنه بر عظمت خدا  قدرت خدا.

امام صادق قبلا یه حیوون همینجوری مثال گفت کدوم حیوون بوده ؟

دلالت می‌کرد بر قدرت خدا ،  زرافه .

حضرت فرمود  شتر گاو پلنگ بود ، میگه ببین خدا چجور بدنشو جمع کرده ، این نشونه قدرت خداست.

اینجا می‌فرماید که : ببین اعظم مصالح وجود این خفاش اینه که ،

خدا اینو قرار داده تو بشینی فکر کنی . ببین این شبیه چهارپایانه ، اونش شبیه هی پرنده‌هاست اینکه تو آسمون می‌پره ،

حضرت می‌فرماید که : خلقت عجیب دلالت می‌کند بر قدرت خالق غدیر

بر هرچه خواهد و به هر نحو که اراده نماید و مصلحت را در آن داند هرجوری خدای متعال دلش بخواد خلق می‌کند.

خب یه چند جمله هم عرض مصیبت کنیم عرض روضه کنیم

انشالله وعده ما کرب و بلا امام حسین باشه

این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست

این چه شمعی است که جان‌ها همه پروانه اوست این ایام ایام حضرت مسلم هم هست

من هم اجازه بدید یه اشاره خیلی کوچیکی کنم به روضه طفلان حضرت مسلم

چون طفلان مسلم هم حالا بعضی نقدها هست با پدر آمدند

بعد که اینجا پدر به غربت دچار شد خب حضرت مسلم نماز خوند نماز مغرب رو خوند

برگشت پشت سرشو نگاه کرد دید دو سه تا صف بیشتر نموندن

نماز عشا رو که تمام کرد برگشت نگاه کرد دید هیچکس تو این مسجد نیست

جز این دو تا آقازاده‌ها دو تا فرزندانش

این بچه‌ها اومدن جلو گفتن بابا ما غریب شدیم ما کاشانه دیگه نداریم

امشب خانه نداریم بابا

نمی‌دونم خب شاید مثل همچین ایامی بوده مثل جایی بوده

اینجا دارد که جناب مسلم همینطور اومد تکیه داد به دیوار مسجد

های های بلند بلند گریه کرد

شاید اینجا بچه‌ها بپرسن بابا برای چی گریه می‌کنی

بگرد که عزیزان دلم برا اون آقایی که دست زن و بچه‌شو گرفته داره میاد

اینجا دارد جناب مسلم بچه‌هاشو برداشت برد تو خونه شریح

بعد اونجا در زد این بچه‌ها رو سپرد به شریح یه آدم بالاخره از جهت عرفی و اینا آدم معتبری بوده

بچه هاشو سپرد به دست شریح قاضی بعدم اومد و این‌ها

رفت قصه‌اش دیگه مفصله من یه جمله هم عرض کنم به جناب مسلم

آی مسلم بن عقیل دست پسراتو گرفتی بردی یه جای مطمئن پیدا کردی

بچه‌هاتو اونجا گذاشتی اما لا یومک یومک یااباعبدالله

حسین علیه السلامم روز عاشورا تو گودال همش نگران این بود که ساعتی بعد این بچه‌ها چه میشن

تکلیفشون چی میشه همچین که آقا اباعبدالله سرش بالا نیزه

رفت این بچه‌ها آواره این بیابون‌ها شدند

صل الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله

نیمه های شب شده گفت ام کلثوم خواهرم عزیز دلم بیا بچه‌های برادرمون رو بشماریم

اینا یادگارای حسینمن  بشماریم نکنه کم شده باشن

این بچه‌ها رو شمردن دیدن دوتا دختر بچه نیستن گم شدن

تو تاریکی های شب دست تو دست هم دادن  تو این بیابونا راه افتادن این ور رو بگرد

اون ور رو بگرد خدا نیاره برای هیچ پدر و مادری

تو روز روشن بچه گم بکنی به هم می‌ریزی چه برسه به شب

تو شهر گم بشه این کجا و اینکه تو بیابون گم بشه

اگه پسر بچه گم بشه بازم دردش کمتره تا دختر بچه باشه

انقدر این ور و اون ور کردن تا بالاخره دیدن این دو تا دختر بچه خواهرا دست به گردن هم انداختن

زیره یه بته‌ای آرام گرفتند اولش که خوشحال شدن گفتن الحمدالله پیدا کردیم

اما همچین که نزدیک شدیم دست رو شونه های این دو تا گذاشت

عزیزان دل عمه بلند شید یه مرتبه دیدن این دوتا بچه افتادن رو زمین

خانم زینب دید این دوتا بچه جان به جان آفرین تسلیم کردن

حسین جان حسین جان

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *