بسم الله الرحمن الرحیم
💫 مشرف شوید روضه حضرت رقیه سلام الله علیها
امروز دلهاتون رو ببرم دمشق در خانه دختر سه ساله امام حسین علیه السلام
که واقعا این دختر پادشاهی می کند دختر پادشاه عالم هست
و خودش هم پادشاهی می کند باب الحوائج است
این دختر که تمام مسیر را سختی کشیده
پای پیاده از کوفه تا شام رو اومده
یه جاهایی رو هم بله سوار ناقه شده اما چه ناقه ای؟!
ناقه ای که برهنه است
و یه وقتی هم از ناقه بلندی بیافتد زمین نمیدونم دیدید یا نه یک ناقه بلندی
خب اگر دختر بچه سه ساله بیافته چه میشه مخصوصا اون دختر بچه که پدر هم نداشته باشه
آخه بچه وقتی زمین میافته چشمش می گرده دنبال پدر
که پدر رو ببینه برود آغوش پدر
این دختر چه مامن و چه جایی دارد که بهش پناه ببرد
آن شب که من از ناقه افتادم و غش کردم
بابا تو کجا بودی از ما تو جدا بودی
آن شب که تو از ناقه افتادی و غش کردی
من بر سر نی بودم کی از تو جدا بود
حسین جان حسین جان
لذا رسیدن به یه منزل در نیمه های شب رو کرد به سمت سر بریده
گفت بابا خیلی دلم برات تنگ شده می خوام بغلت کنم دستم بهت نمی رسه
میگن سر ابی عبدالله به شاخه های درخت آویخته شده
انقدر این شاخه پایین اومد تا دختر سر بابا رو بغل کنه
آندم که مرا ظالم اظهار کنیزی کرد
بابا تو کجا بودی از ما تو جدا بودی
آندم که مرا سیلی شمر لعین می زد
بابا تو کجا بودی از ما تو جدا بودی
آندم که تو را سیلی شمر لعین می زد
با تو همه جا بودم کی از تو جدا بودم