حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

 

اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

✨️الحمدالله رب العالمین بارئ الخلائق الاجمعین و باعث الانبیا و المرسلین و الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا و حبیب قلوبنا و طبیب نفوسنا الذی سمیا فی السماء باحمد و فی الارضین بابوالقاسم المصطفی محمد

و آله و سلم و لعن الدائم علی اعدائهم اجمعین من الآن علی قیام یوم الدین

?السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین

 

به پیشگاه آقا اباعبدالله و یارانش صلواتی بفرستید.

مجلس مزین هست بنام آقا زین العابدین بفرمایید به آقا امام سجاد هم صلواتی بفرستید.

آنچه که از تاریخ نسبت به آل الله فهمیده می شود و استنباط می شود این است که

بعد از واقعه شام برخورد اموی ها با اهل بیت عصمت و طهارت تغییر کرد.

یعنی قبل از واقعه کربلا قبل از واقعه شام یک برخورد تندی داشتند برخورد بسیار زننده و درد آوری داشتند نسبت به آل الله و همینطور به شیعه

اما بعد از واقعه عاشورا این برخوردها تغییر کرد مخصوصا نسبت به اهل بیت نسبت به خانه امام سجاد علیه السلام

باز هم با این حال گروهی بودند که روشن فکر بودند و توهین می کردند و بی ادبی می کردند نسبت به امام سجاد علیه السلام تو مدینه.

ما واقعاً متاسفیم نسبت به حال مسلمان ها در اون برهه از زمان که خیلی این واقعه تاریخ واقعه تلخی

که مدینه ای که مرکز اسلام بود مدینه ای که اسلام از اینجا رشد و نمو پیدا کرد این مدینه کمترین حمایت را داشت از اهل بیت.

و از مدینه کسی به یاری امام حسین نیامده بود تو تاریخ اینها هست که وقتی خبر می رسد مدینه

یه کنیز رقاصه تو بصره هست که مدلش خیلی با بقیه خانم ها فرق میکنه

مثلا چشمش مدل قیافش و  مدل رقصش مدل  آوازش خیلی فرق داره

و جوانان مدینه به عشق دیدن اون زنه راه می افتادند تا بصره می رفتند تا بصره

اما به یاری امام حسین نیومدند . بعد از واقعه شام هم توهین می کردند به امام سجاد علیه السلام

هی راه به راه بی حترامی کردند بی ادبی می‌کردند و اینجا واقعه ای رخ داده و معروف شده به حدیث الخیط

بعضی از حدیثها عنوان دارند مثلا حدیث الغدیر مثلا حدیث منزلت ، حدیث طیر

خب مثل بعضی از آیه ها عنوان دارند مثلاً آیه مباهله ، آیه ولایت ، آیه مودت

اینجا هم یه واقعه ای رخ داده که از این تعبیر می کنند به حدیث الخیط

این واقعه چیه ؟ بعضی از دوستان اهل بیت بعضی از کسانی که محبین اهل بیت بودند از این حرف و حدیث‌هایی که مردم می‌ گفتند توهین‌هایی که می‌کردند دلشون به‌ درد اومده بود

خب مومن باید یه طوری باشه که از حرف مردم نهراسه نترسه ، داریم نامه هایی که معاویه به امیرالمومنین می‌نوشته می گفته

یا علی تو میدونی پشت سرتو چی میگن ؟ که آقا امیرالمومنین تو جواب می نویسد که مومن از حرف مردم نمی هراسد .

خدا رحمت کند بزرگان رو ، آیت الله خوانساری میگن  تو خونه یه درگیری مثلا خانمش یه مقدار میزون نبوده

خیلی مراعات آقا را نمی کرده یکی از شاگردان آیت الله خوانساری می فرماید که من آمده بودم برای درس و سوالها و اینجور چیزها

یه مرتبه دیدم از پشت در خانم ایشون شروع کرد به فحش دادن به توهین کردن و به آقا فحش می داد

میگه دیدم که آقا رفت سجده میگه من حرصم گرفت اعصابم به هم ریخت گفتم اینکه دیگه سجده کردن نداره

زنت داره فحش میده تو سجده می کنی به آقا اعتراض کردم و گفتم شما چرا سجده می کنی وقتی خانمت فحش میده

گفت سجده می کنم به خاطر اون صبری که خدا به من داده این صبر سجده داره

و لذا می فرماید صبر کن بر اونچه ‌که میگن ، مومن باید یه جوری باشه که اگه همه عالم بهش فحش دادن این ناراحت نشه به هم نریزه

اگه به هم نریزه نفرین نکنه این خودش یک کمال یک درجه ای هست یه چیزیه

اما اونجایی که بهم بریزه و نفرین کنه معلوم دیگه صبرش سر اومده دیگه

اونجا دیگه رشد نیست تکامل نیست. تو مدینه هم به امام سجاد توهین می‌کردند و همینطور به شیعیان توهین زیاد می کردند.

طرف اومده پیش امام سجاد ، یابن رسول الله ما دیگه دلمون به تنگ اومده شما نمیخواین این‌ها رو یه گوشمالی بدین

اینها دیگه خیلی گستاخ شدند خیلی بی باک شدند همین طور فحش میدن بی ادبی می کنند

امام سجاد علیه السلام این ها را دعوت به صبر می کرد می فرمود صبر کنید

هی فرداش دوباره می اومدن و می گفتند آقا یه گوشمالی چیزی..

هر روز میومدن اعتراض می‌کردند باز حضرت دعوت به صبر میکرد تا اینکه یه روز که خیلی اصرار کردند و گفتند آقا ما دیگه طاقت نداریم

امام سجاد علیه السلام به همان کسی که اعتراض می کردند فرمودند :

فردا صبح بیا مسجد مدینه ، مسجد النبی طرف میگه من اومدم صبح مسجد النبی

حضرت یک بقچه داشت بقچه را باز کرد از توی این بقچه یک نخی بود حضرت سر این نخ را یک طرفش رو داد دست من

و سر دیگر نخ را به دست خودش گرفت بعد فرمود برو عقب تا این نخ باز بشه

خب این تا بره عقب باز بشه خب نخ خیلی تکون خورده نخ تکون خوردن موضوعیت نداشته باشه

ولی این اراده خیلی مهمه ، آقا فرمود که سر این نخ رو بگیر و برو عقب تا این نخ کاملاً باز بشه و صاف بشه

طرف دیگه این نخ دست خودش بود ، بعد از اینکه کاملا باز شد حضرت فرمود

خیلی آرام تکان بده اون طرفی که سمت خودتون بده

میگه من نمی دونستم داستان رو ، اون سر نخ که دستم بود تکون دادم حضرت فرمود کافی همه چیز خراب شد

میگه من دیگه تکون ندادم ، همین که جمع کردند تو بقچه من دیدم از بیرون مسجد گریه و سر و صدا میاد

میگه دویدم بیرون مسجد را نگاه کردم دیدم زلزله اومده همه خونه ها خراب شده

بعد میگه امام سجاد رفت از بلندی فریاد زد طوری که صداشون خیلی جوهره خاصی داشت که تمام مدینه را پر می‌کرد

آقا فرمودند که تا زمانی که خاندان  نوبت میان شما هست به خاندان رسالت توهین می‌کنید  بی ادبی می کنید

برای تنبه شما دوباره برگردید به راه مستقیم دوباره برگردید به راه درستی ، از این اخلاقاتون دست بردارید

از این رفتارتون دست بردارید ،  در قرآن هم هست..سوره مومنین که می‌فرماید..لواخذناه بالعذاب

ما اگه شما را به عذاب می گیریم برای اینه که برگردید اصلاح کنید رفتارتون رو

درست کنید رفتارتون رو ، ببینید یه چنین چیزی نسبت به آقا امام سجاد علیه السلام است که میگه اگر اراده کنه

خب اراده امام سجاد در اراده خداست یعنی هر چه که اراده می کنه یعنی خدا اراده می کند.

این آقایی که تمام کون و مکان به دست اوست به  اشاره اوست یعنی اگر اراده کند همه چی به هم میریزد

این آقا خب حالا ببینید دستش رو بستن پاهاش رو بستن در اسارت همینطور دارن میارنش

بعد طرف پاشده اومده اینجا از امام سجاد گدایی کردن

آقا می فرماید مگه نمی‌بینی دست من اینطور بسته است نمی بینی این دست من را بستن به گردن من

خب تو این وضعیت ، مگه نمی‌بینی پاهای ما را چجوری بستن

بعد با خودش گفت شما که خودتون خواستید خودتون خواستید یعنی چی؟

یعنی اگر یه لحظه اراده کنید همه این ها به هم میریزه ، اگه شما اراده بکنید تموم این عالم به هم میریزه

این خواست اهل بیت خواست خداست .

امام سجاد

و اگر امام سجاد این خواسته برای چیه ؟ اراده خداست امام عبده ، مطیع

همون چیزی رو انجام میده که خدا میخواد ، خدا خواسته شهادت امام حسین را

خدا خواسته اسارت زین العابدین را و لذا امام هم تو همین زمینه حرکت میکنه

ولی دست و بالش درسته که بسته هست ولی میتونه تصرف کنه کار من و شما راه بیفته

این که از امام بر میاد که ، بله این الان دست حضرت بسته است خواست خداست

خواست خود امام است ولی اراده که میتونه بکنه دعا که میتونه بکنه کار ما درست بشه

حضرت فرمودند : شتر من که حرکت کرد زیر پای شتر را بکن آنچه که می‌خواهی میرسی

طرف اومد زیر پای شتر حضرت رو کند شمش طلا را برداشت و برد

این وضع امام سجاد علیه السلام در تمام مسیر بوده و حضرت اوج مصیبت را تحمل می کرده اوج مصیبت را داشت

امام سجاد علیه السلام پایه گذار همه این مجالس هست وقتی که تو شام بودند

امام سجاد فرمودند که ما می خواهیم مجلس عزا به پا کنیم تو شام استارت این قضیه خورده بعد تا رسیدن به مدینه

به مدینه هم که وارد شدن حضرت یکی از کارهایی که کردن اقامه مجالس عزا بود برای ابی عبدالله

یه نمونه اش رو بگم،  یکی اومده از امام سجاد دعوت کرده گفته مثلا آقا تشریف بیارید خونه ما قدم رو چشم ما بزارید

ما خوشحال میشیم امام سجاد فرمودند میام خونه شما به شرط اینکه خونه شما اقامه روضه باشد برای بابای من حسین

یعنی من به این شرط میام اگر قبول می کنید که مجلس عزا تو خونتون باشه من میام

من از همین جا اینو می فهمم که شما بزرگواران هم اگر در خانه‌های خود روضه به پا کنید اهل بیت پا میشن می آیند

اگر خواستید اهل بیت را به خانه‌های خود بکشانید روضه اباعبدالله الحسین در خانه‌های خود به پا کنید

اون موقع سنت شده بوده که مردم تو خونه هاشون روضه می‌نداختن

بعد آقا امام سجاد علیه السلام تشریف آورده این صاحبخانه هم هی منتظر بود که امام سجاد بیاد

درو باز کرد دید امام سجاد علیه السلام دم در ایستاده آقا چرا نمیای تو ؟

ما روضه به پا کردیم دارند مصیبت را می خوانند آقا می فرمایند چطور وارد بشوم در حالی که جدم رسول خدا اونجاست

جدم امیرالمومنین اونجاست یعنی توی خونه هست جده ام فاطمه زهرا هست

عمویم امام مجتبی توی منزل هست و من اینجا دم در ایستادم برای نوکری

اون روضه ای که امام سجاد دم در ایستاده باشه نوکری کنه بهد اون مجلسی که پیامبر توش باشه امیرالمومنین بیاد

سیده نسا فاطمه زهرا بیاد امام مجتبی بیاد گریه کنش باشند ببین چه شأن و چه جلالتی داره چه مقامی دارد

حالا ایی که مداح ها میگن روضه خون ها میگن منبری ها میگن میگن خانوم فاطمه زهرا میاد اینجا میشینه

همه اش برداشت از همین روایات است برداشت از همین احادیث است

اینکه میگن امام زمان دم در وای میسته همش از همین جاها فهمیده میشه

امام سجاد میگه من دم‌در وایسادم خدمت کنم به اینها حالا ما ها ببینید تو چه جایگاهی هستیم

تو چه مقامی هستیم اینجا که دور هم میشینیم و روضه برپا می‌کنیم غلغله ای می شود

ملائکه هایی میان ، روایات معتبر میگه وقتی که مجلس روضه برپا میشه این کسانی که

اینجا میشینن گوش می کنن و اشک می ریزن آنقدر شان پیدا می کنند ملائکه می آیند بالهایشان را زیر پای این گریه کنان امام حسین می گسترانند

بعد امام صادق فرمود فلانی میخوای بهت خبر بدم الان که تو روضه خواندی اینجا چه خبر بود

مداح گفت بفرمایید چه خبر بود امام صادق فرمود آن قدر ملائکه ها اومدند اینجا و گریه کردند

تو این روضه ای که خوندی ملائکه‌ها پر بودند اینجا بعد فرمودند از شما تعدادشان بیشتر بود و بیشتر گریه کردند

مجلسی که روضه اباعبدالله الحسین باشه ببین چه جایگاهی چه مقامیه

شما الان دعوت به این مجلس هستید دعوت به این روضه هستید روضه ای که اهل بیت حاضر میشن

حالا من عرض کنم یا امام زمان هرجا مجلسی به پا می شه شما نگاه می کنید حاضرید به آن مجلس نظر می کنید

میشه یه گوشه چشمی هم به این مجلس داشته باشید همین اندازه بدانید امروز هم امام زمان یه نظری به شماها کرده

شما رو تو این وضع گریه دیده بسه چقدر برای شما افتخار باشه که امام زمان شما را در حال گریه کردن برا مصیبت های جدش اباعبدالله الحسین می‌بینه

خب روز پنجشنبه است دلها دیدی بی تاب کربلا میشه هی همین طور که نزدیک به شب جمعه میشه

آدم هی بی قراری میکنه برای کربلا میگه امان از اون ساعتی که مادرش فاطمه بیاد کربلا

چه خبر میشه امان از آن ساعتی که بیاد و صدا بزنه مظلوم مادر

اگر کشتن چرا آبت ندادن اگر کشتن چرا خاکت نکردن حسین جان

حالا اگه دلتون میخواد بیاد کربلا یه راه داره اونم اینکه چشم سرتون رو ببندید همینجور دلتون رو روانه کنید

ای خدا اگر ما الان کربلا بودیم چی میشد بین الطلوعین از حرم آقا اباعبدالله می رفتیم حرم آقا ابوالفضل العباس

دوباره می اومدیم حرم امام حسین طواف می کردیم

دلها را ببریم پایین پا فهمیدی کجا میخوایم بریم اصلا خود امام سجاد جوون که میدید مثل ابر بهاری گریه می کرد

می گفت برادرم علی اکبر اینطور اینجور

سپه کوفه و شام ایستاده

به تماشای شه و شهزاده

شه به روی نعش پسر افتاده

همه گفتند حسین جان داده

به امام صادق گفتند بهترین لذت برای پدر و مادر چیه ؟

امام صادق فرمود اینکه خدا به او یه بچه ای بده بزرگ بشه و جوان بشه جلو پدر راه بره جلوی مادر را بره

این بالاترین لذت های دنیایی است بعد گفتن که آقا بدترین چیز برای یه پدر مادر چیه

آقا فرمودند که همون جوون جلوی پدر و مادر دست و پا بزنه این همین که جون بده بدترین عذاب هاست

امام حسین تا رسید دید بدن ار با اربا شده میگن امام حسین از روی اسب افتاد نه اینکه پیاده بشه ها افتاد رو زمین

بعضیا میگن روی دو کنده زانو میومد وقتی رسید دید نفس بند اومده

چه کرده امام حسین هرچه صدا زد می دید فایده نداره

فوضع خده علی خده صورتش رو گذاشت رو صورت علی اکبر

فصاح صبع مرات ولدی علی هرچه صدا زد پسرم علی پسرم علی

صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله

ای پسر من پدر پیر توام

پدر پیر و زمین گیر توام

سخنی گوی و دلم را خوش کن

تو که آتش زده ای خاموش کن

شیخ جعفر شوشتری می فرماید یدفعه شروع کرد فبکا بکا شدیدا

ابی عبدالله یک جوری گریه کرد که صدای ناله اش تا خیمه ها آمد

خواهرش زینب از خیمه بیرون اومد صدا میزد وا اخیا وبن اخیا ای وای برادرم ای وای پسر برادرم

حسین جان حسین جان

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *