حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

✨️الحمدالله و صلی الله علی محمد و آله و سلم

?داستان حضرت موسی علیه السلام

در رابطه با جناب موسی کلیم آیاتی هست می‌فرماید

فلما عطاها نودی یا موسی

هنگامی که نزد آتش آمد ندا داده شد که ای موسی انی انا ربک من پروردگار توام

فاخلع نعلیک کفش‌هات رو بیرون بیار

انک بلواد المقدس الطوی

که تو در سرزمین مقدس طوبی هستی خب در تفسیر اینکه نعلینت رو در بیار کفشاتو در بیار چندین وجه هست

چندین قول هست که این رو به سمع شما بزرگواران می‌رسانیم.

یکی اینکه می‌فرمایند این نعلین از پوست چهارپای مرده بوده

و لذا امر شد که این رو بکن از پات دوم اینکه از پوست گاو تزکیه شده بوده

منتها چون می‌خواسته وارد اون وادی مقدس بشه پا در اونجا بزاره

و لذا امر شد که این رو از پات دربیار

حالا اون وادی مقدس رو هم به این جهت روایتی هستش که می‌فرماید

به این جهت مقدس می‌گفتند چون ارواح در اونجا تقدیس کردند و ملائکه رو خدا اونجا برگزید

و خدا در اونجا با موسی کلیم سخن گفت بخاطر همین میگن مقدس

سوم از قول هایی که هست این هستش که ببینید

تواضع و شکستگی در برهنه کردن پا هست

و لذا خدای متعال امر کرد که پا رو برهنه کن همانطور که شما مثلاً مشهد تشریف می‌برید کربلا تشریف می‌برید

می‌خواید به نزد حرم یا ضریح مقدس برید به نزد امام برید این پا رو برهنه می‌کنید

چهارمین قول می‌فرماید چون جناب موسی کلیم خب این نعلین رو برای چی پاش می‌کرد

برای اعتراض از نجاسات دفع موزیات حشرات و خدا هم او رو ایمن گردانید فرمود اینجا دیگه وادی مقدسه

نیازی نیست احتیاجی نیست به پوشیدن این کفش و اینجا در امن و امان هستید

پنجم از اقوال این هست نعلین کنایه از دنیا و آخرته

یعنی ببین وقتی به وادی قرب ما رسیدی دل رو از محبت دنیا و عقبا جدا کن

دیگه اصلاً دلتو بکن از این و این دلت مخصوص محبت ما باشه این پنجم

ششم می‌فرماید نعلین کنایه از محبت اهل و ماله یا محبت اهل و فرزند

چون جناب موسی کلیم اومده بود آتیش برداره برای خانواده‌اش

دلش مشغول اونا بود فکرش مشغول اون‌ها بود وحی رسید که بابا خیال خودت رو راحت کن

دلت رو از اون‌ها بکن به غیر از یاد ما به چیز دیگه‌ای مشغول نباش

در خانه دل که حرم سرای محبت ماست خلوت خانه ذکر ماست

دیگه یاد کسی دیگه‌ای نباش و شما می‌بینید تو تعبیر خواب‌ها هم وقتی میگه آقا من خواب دیدم کفشم گم شده بود

که معمولاً معبرین تعبیر می‌کنند بر مردن خانمش یعنی زنت می‌میره

خب در روایتی هستش که روایت سعد بن عبدالله از حضرت صاحب الامر

موقعی که امام زمان علیه السلام طفل بودند در دامن آقا امام حسن عسگری نشسته بودند

این سعد بن عبدالله عرض کرد فقهای سنی و شیعه میگن از برای این خدا فرمود نعلینت رو بکن

چون این نعلین از پوست میته بوده یعنی حیوان مرده

آقا امام زمان علیه السلام فرمود هر کس که اینو گفته بر جناب موسی کلیم دروغ بسته افترا گفته

فرمود اون حضرت رو با مرتبه پیغمبریش نسبت به جهالت داده

چون که این حرف خالی از دو صورت نیست که ببین یا نماز جناب موسی در اون نعلین جایز بوده یا جایز نبوده

اینکه جناب موسی کریم نماز می‌خونده یا نه

خب حالا وقتی نماز می‌خونده با اون نعلین بالاخره بوده دیگه این نماز او با این نعلینه یا جایز بوده یا جایز نبوده

حالا اگر جایز بود نماز او با این نعلین پس پوشیدن این نعلین در اون بقعه هم جایز بوده

هرچند که اون بقعه مقدس و مطهر باشه اگر نماز در اون نعلین جایز نبود

پس قائل میشه گوینده این سخن که موسی حلال و حرام رو چی نمی‌دانسته

نمی‌دونسته که در چه چیز نماز جایزه و در چه چیز نماز جایز نیست

و این قول قول کفره انبیا می دونند احکام شون رو

سعد گفت آقا جان یابن رسول الله یابن امیرالمومنین یا صاحب الزمان

پس بفرمایید تعویل این آیه چیه آقا فرمودند

ای سعد تعویلش گوش کن جناب موسی در وادی مقدس وقتی وارد شد

گفت خدایا پروردگارا من خالص کردم محبت خودم رو از برای تو

دلم رو شستم از لوث خواهش ما سوای تو و هنوز جناب موسی محبت اهلش تو دلش بود

پس خدای متعال خطاب کرد یا موسی نعلین رو بکن یعنی از دل خودت بکن دور کن محبت خانوادت رو

اگر راست میگی که محبت تو برای من خالص شده و دل تو به ما سوای من مشغول نیست

اگه راست میگی بکن آقا امام صادق علیه السلام می‌فرمایند

روایت است مراد از کندن نعلین یعنی برداشتن دو ترسه به این دوتا ترس تو دل جناب موسی بوده

یکی ترس ضایع شدن خانواده‌اش که خب خانمش رو درد زاییدن گرفته بود ایشون اومده بود آتیش برداره

دوم ترس از فرعون چون یعنی چون در وادی ایمن قرار گرفتی اون دوتا خوف را از دلت بیرون کن

تو در حفظ مایی تو در امان ما هستی پس اون دوتا رو از دلت بنداز بیرون

خب جناب موسی کلیم آمد در وادی مقدس طوی قرار گرفت خدای متعال او رو مبعوث کرد به یک امر بسیار بزرگ

و اون هم رفتن به نزد فرعون ، فرعونی که ادعای خدایی کرده بود

و مغرور شده بود متکبر شده بود خدای متعال خطاب کرد که موسی به عزت و جلال خودم قسم می‌خورم که

اگر نه این بود که می‌خوام حجت خودم رو بر خلق تمام کنم غضب می‌کردم بر او چه غضب کردنی

که آقا یک جوری که دیگه آسمان‌ها و زمین‌ها و کوه ها و دریاها و درختان و چهارپایان این غضب رو تحمل نتونند بکنند

اگر آسمون رو رخصت می‌دادم بر او سنگ می‌بارید اگر زمین را رخصت می‌دادم او رو فرو می‌برد

اگر کوه‌ها رو رخصت می‌دادم او رو خرد می‌کرد اگر دریاها را امر می‌کردم او رو غرق می‌کرد

ولکن چون در جنب عظمت من او حقیر و ذلیل بود او را مهلت دادم

حلم من شامل حال او شد من بی‌نیازم از او و از همه مخلوقات

منم خلق کننده غنی و فقیر نیست غنی مگر کسی که من او رو بی‌نیاز گردانیدم

نیست فقیر مگر اونی که من او رو فقیر کردم

پس برسون رسالت من رو به او و او رو بخوان به عبادت و یگانه پرستی من

بترسون او را از عذاب و عقوبت من قیامت رو به یادش بیار بگو بهش که هیچ چیز تاب غضب منو نداره

با اون نرم سخن بگو ولی درشتی نکن شاید متذکر بشه شاید بترسه

ببین یا موسی او رو به کنیه بخوان برای تعظیم او

خوار و خفیف نخونیش نترسی از اونچه که من بر او پوشانیدم از لباس دنیا

اینا همش چیزاییه که من بهش دادم او در تحت قدرت من

ناسیه او موی پیشانی او در دست منه چشم به هم نمی‌زنه سخنی نمیگه نفسی نمی‌کشه مگر به علم و تقدیر من

و خبر بده به او که من به عفو و مغفرت نزدیک‌ترم از غضب و عقوبت کردن

بهش بگو اجابت کن پروردگار خودت رو که آمرزش او برای عاصیان زیاده

تو رو در این مدت مهلت داد با اینکه ادعای پروردگاری کردی مردم را از پرستیدن من بازداشتی

در این مدت باران بر تو بارید گیاه از زمین برای تو رویید

جامه عافیت بر تو پوشانید اگر می‌خواست تو رو آقا به عقوبت می‌گرفت تو رو

و اونچه که به تو عطا کرده از تو سلب می‌کرد و لذا خدای متعال صاحب حلم عظیم هستش که جناب موسی کلیم تا میره به نزد فرعون.

 

?جهت دریافت صوت ?

به کانال میثم ذوالقدر در پیام‌رسان ایتا مراجعه نمایید.

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *