بسم الله الرحمن الرحیم
■ حکمت شماره ۱۰۸
● قال (علیه السلام) : مَن اَیقَنَ بِالخَلَفِ، جَادَ بَالعَطِیه.
● آن که پاداش الهی را باور دارد، دربخشش سخاوتمند است.
▪︎حضرت امیر صلوات الله علیه میفرمایند: کسی که یقین داشته باشه باور داشته باشه؛ بالخلف یعنی پشت سرش میاد، هر اموری که انجام میده تو دنیا بی نتیجه نمیمونه.
برای همین میگن فلانی خلیفه س یعنی، این بره پشت سرش اون میاد؛امت لنگ نبودن، پیغمبر که رفت امیرالمومنین میادجاش میشینه.
پیغمبر تکلیفشون رو مشخص کرده بود، سردرگم نبودن که برن زیر ضل بنی ساعده یکی دیگه رو انتخاب بکنن.
مشخص بود خلیفه، پس خلف یعنی جانشین یعنی پشت سر میاد پر میکنه یعنی جای اصلیه رو پر میکنه.
حالا هرکی یقین داشته باشه به این، جود میکنه در بخشش، سخاوتمند میشه،
عطیه ، یعنی عطا کردن، بخشش کردن. در بخشش کردن جواد میشه؛ چون میدونه هر ۵۰ هزار تومان که بده، ۱۰۰ هزار تومان جاش پر میشه.
یقین داره باور داره که اگه مثلاً در راه خدا انفاق بکنه،این سریع خلف میشه، پر میشه،کسی که این رو باور داشته باشه، سخاوتمنده.
پس او آیه قرآن، هم که تو این صفحه هست رو نگاه بکنید،آیه دوم هر چیزی رو که در راه خدا انفاق کنید عوض اونو خدا میده ، جای اونو یخلف، همون کلمه خلف تو همون حدیث هم خلف داشتیم
اینجا هم یخلف ، یعنی خدا جاشو پر میکنه عوضشو خدا میده .
خدا بهترین روزی دهندگان.
یه مثال دیگم اینجا میزنیم ؛ اگر چشمه آب برداریم پشتش میاد بالا ، اما اگه بمونه راکت میشه ،بو میگیره ،خراب میشه …
یا رسول الله از اموال مومنین زکات دریافت کن پول بردار که به سبب این زکاتی که میدن ، به سبب این صدقه ای که میدن ،خمسی که میدن ،پاک میکنه این هارو.
یعنی اینا پول میدن،پاک میشن. خب اموالشون ،پاک میشه .
به سبب این صدقه ای که میدن این ها ، زکاتی که میدن، اون ها رو رشد و تکامل بهشون میدن. اینها این جا رشد میکنن بزرگ میشن .
تو بحث ها که پیش میاد میگم قوم جناب لوط چرا خوردن زمین ؟ بخل ،بخلشون اونجایی بود که خدا باغ های خیلی خوبی داده بود مردم میخواستن برن یه جایی یه شهر دیگه.
میگفتن بریم زیر این باغ ها یه چایی بخوریم یه نونی بخوریم گردویی بخوریم بعد مردم حرصشون میگرفت، چرا میان تو باغ ما ؟چرا میان از گردوی ما برمیدارن؟ چرا از انگور ما برمیدارن؟
بخلشون سبب شد که این ها یه کارهای شنیع بکنن که مردم دیگه تو شهرشون نیان.
بعد اینا دیگه مردم ،میترسیدن یهو میگفتن اقا اوه اوه اوه ولش کن اینجا خطر ناک،
بعد حضرت لوط هم یه وقتی میدید یکی داره میاد میگفت برو اینجا نیا ،اینا خطر ناکن .
اینا رو رد میکرد ،بخاطر بخل افتادن تو این بد بختی.
پس این صدقه دادن شما رو پاک میکنه ، تزکیت میده.
خدا به حق محمد ال محمد به ما توفیق صدقه دادن و انفاق کردن عطا بفرماید!
یه جمله عرض مصیبت و عرض روضه!
پنجشنبه است بنا به رسمی که داریم اینجا عادتی که داریم، دلهامونو میبریم پایین پای امام حسین، محضر جناب علی اکبر؛خیلی دل امام حسین رو سوزوند! روضه اقا علی اکبر،
ظاهرا اینه که اقا امام حسین اولین جایی که صداش به گریه بلند شد،بالای سر جوانش علی اکبر بوده،
تا قبل این نه دشمنان صدای گریه ی امام حسین رو شنیده بودن؛ نه زن و بچه های امام حسین صدای گریه ش رو شنیده بودن.
اولین جا اینجا بوده، یه مرد الهی !نشست رو خاکا جلوی دشمن، بعد تو اون لحظه، (فَبَکا بُکاعاََ شَدیدا)
گریه ش رو بسیاربلند کرد.طوری که همه شنیدن،خانما اقایون،
خدا نیاره واسه هیچ پدری داغ جوونش،اون رو تکه تکه ببینه! دارد امام حسین؛ خودش رو انداخت رو علی اکبر،
بعد اینقدر این مصیبت سنگین بود، انگار
دیگه نفسم نمیکشید،بعد لشکر دشمن،
گفتن با یه تیر دو هدف رو زدیم، هم پسر رو زدیم هم پدرهم پدر رو زدیم.
سپه کوفه و شام ایستاده
به تماشای شه و شه زاده
شه به روی نعش پسرافتاده
همه گفتند حسین جان داده
اونی که به اباعبدالله دوباره جان داد، خواهر زینب کبری بود،هی صدا زد برادرم،
ای وای پسر برادرم! دوان دوان اومد سمت میدان، صدا زد برادرم باخودت چه میکنی؟
بلند شو هرچی گفت هرچی تکان داد، برادر رو بلکه برادر دوباره بلند کنه،
پناه بر خدا بعضی از علما اینطور فرمودند: زینب کبری، روشو کرد سمت مدینه صدا زد مادر تو بیا حسینت رو ببین.
صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله
حسین هفت مرتبه گفت پسرم علی اخ بعد تو اینقدر جانسوز بود صورتشو گذاشت رو صورت جوانش
ای پسر من پدر پیر توام
پدر پیر و زمین گیر توام
سخنی گوی و دلم خوش کن
تو که اتش زده ای خاموش کن
روز هشتم این مجالس ماه مبارک رمضان
ان شاءالله پایین پا ناله بزنید
فقط همین وقتی اومد بدن رو برداره دید بدن از هم میپاشه
چون بدن اربا اربا شده چه کرده ابی ابدالله
صدا بزن
جوانان بنی هاشم بیا یید
علی را بر در خیمه رسانید
حسین جان حسین جان .