حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه چهل و هشتم

 

در رابطه با خطبه فدکیه صحبت می‌کنیم کلمات خانم حضرت زهرا سلام الله علیها

که خب یک دوره اجمالی از اسلام رو حضرت فرمودند که چی هست

توحید و نبوت و آثار بعضی از عنوان‌ها رو و معرفی خودشون

خطاب کردند به جمع حاضر که من فاطمه هستم دختر پیغمبر

که پیغمبری که خب حالا ببینید آدمی این مدلیه که زود گاهی اوقات

یادش میره واقعا ها واقعا حالا بحث کردیم در رابطه با اینکه

یهو آدم همون پدر مادری که این همه براش خوبی می‌کنه زحمت می‌کشه

کار می‌کنه محبت می‌کنه یادش میره فراموش می‌کنه

میبره میزاره سالمندان ، یه آقایی تعریف می‌کرد می‌گفت که

یه بنده خدایی باباش اومده بود محل کارش بهش سر بزنه

بعد این کسر شانش اومده بود بگه این بابامه بعد بقیه گفته بودند

این کیه گفته بود این خدمتکار منه غلام منه که بعضی وقتا

مثلاً میاد و این‌ها یه چیزی برای من بیاره و اینا آقا این پدری که

این همه دوید این همه زحمت کشید این همه چی چی یادش رفت

این نمی‌بینه ولذا آدم خیلی نیاز به تذکر داره هی مدام باید متذکر بشه

هی مدام باید یه کسی بهش تذکر بده و خب اینکه میگن مثلاً قرآن بخونید هر روز صبح میگن این کارو بکنید

اون کارو بکنید اصلا فلسفه اذان چیه اذان یعنی چی

تقی به توق می بینی الله اکبر اشهد ان لا اله… مثلاً شما تازه حالا الانم

با توجه به مدلی که الان وضعیتی که تو زندگیا هست

طرف ساعت ۳ نصف شب می‌گیره تازه می‌خوابه دو می‌گیره میخوابه

مدل مسلمونی که نیستش که حالا مثلاً آقا تازه گرفته خوابیده

یهو می بینی صدای اذان از بالا ماذنه داره میاد الله اکبر …

گرم کاره اوج کاره ساعت ۱۲ ظهر اوج کاره دیگه یهو می‌بینی صدای اذان بار بلند میشه

الله اکبر…بعد میای نفسی چاق بکنی و خیلی هم کاسبیشون همین موقع اذان مغرب

بازم می بینی اونجا خدا که انگار خدا می‌خواد هی این گوش این بشرو بگیره

مثل یه بابایی که وایساده بالاسر این بچه‌اش

هرجا می بینه داره مثلاً حواسش پرت می‌شه یه دونه خلاصه از پشت می‌زنه تو گوش بچه

پس کله بچه یا هی هولش میده هی حواسشو جمع میکنه

خدام اینجوری حالا حضرت زهرا سلام الله علیها می‌بینه که

این مردم یهو همه چیو فراموش کردند این همه زحمتی که پیغمبر کشید

که خودش فرمود هیچ پیغمبری مثل من اذیت نشد اونجوری که من اذیت شدم

یا رسول الله بابا اون پیغمبرو گذاشتن لای درخت اره اش کردند

یا رسول الله اون یکی پیغمبره سرشو بریدن اون یکی پیغمبرو این نماز…

شما می فرمایید هیچ پیغمبری اذیت نشد مثل اونجوری که من اذیت شدم

بله مگه با شما چه کردند مگه وا اگر شما برید تو بهره مصیبت‌های پیغمبر گرفتاری‌های پیغمبر

بعد تصدیق می‌کنید اینو که پیغمبر ما خیلی اذیت شد

مخصوصاً در خصوص خاندانش که اینها پیغمبر می دید اینها

میخوان چیکار بکنن با دخترش می‌دید که اینا می‌خوان چیکار بکنن با ریحانش

و لذا غصه می‌خورد اذیت می‌شد نگران بود نگران هدایت امت

بعد یه عده ای می اومدن چه کردن با پیغمبر حالا و پیغمبر اینا رو از کجا

از ذلت کشوندشون به اوج عزت اما یادشون رفته

اومدن در خونه دخترش رو اینجوری آتیش زدن دخترشو دارن می‌کشن

تهدید می‌کنن این بلاها رو و لذا خانم چرا اومده تو مسجد داره اینا رو میگه

از این بابت که یه تذکری باشه یه یادآوری باشه اینا به خودشون بیان

خب خانم می‌فرماید که پدر من رسول خدا چه کرد

او بت‌های دروغینشون خدایان دروغی شما رو می‌شکست

یادتون رفته شما کجا بود جاتون چیکار می‌کردید همون توی مدینه

بتکده بوده توی خود مکه مسجدالحرام پر بت بوده شما بت پرست بودید

اینو خانم داره می‌فرماید مردمی که مسلمان هستند دیگه خبری از بت نیست

اما یادشون رفته بت پرستیشون رو

حضرت می فرماید پدر من بت‌های شما رو با دست خودش به سرهای مشرکان ضربه وارد می‌کرد

شخصاً خود آقا رسول خدا نقل می کنند خود آقا رسول خدا به تنهایی

۳۶۰ تا بت رو شکست بعد خودشون رسول خدا تو جنگ‌ها و نبردهاش

خصوصاً شرکت می‌کردند و به مشرکین ضربه می‌زدند

حتی ببینید اون آقایی که ما جانمون همه فداش امیرالمومنینی که

شجاعت‌هاش رو وقتی میایم بررسی می‌کنیم نگاه می‌کنیم کیف می‌کنیم

لذت می‌بریم خود اون آقا می‌فرمود هر وقت تنور جنگ داغ می‌شد

ما به آقا رسول خدا پناه می‌بریم حیدر کرار اون کسی که همه زهرشو می‌ترکید

از مقابله با او می‌فرماید تنور جنگ که داغ می‌شد ما خودمون به رسول خدا پناه می بردیم

پس ببینید اون ضربه های مهلکی که به سر مشرکین وارد شد

توسط رسول خدا وارد شد بابا شما گیر ابوسفیان‌ها بودید چرا

خودتونو زدید به نفهمی چرا اینطوری می کنید شما چه بودید

اینا همش صدقه سر پدر من بود رسول خدا بود

رسول خدا شما رو اینطوری … تا اینکه جمع مشرکان همه چی شد از بین رفت

همشون عقب‌نشینی کردند خب پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم

به خاطر فداکاری‌هایی که بعضی از عده‌ای از مسلمون‌ها کردند

و مقاومت‌هایی که نشون دادن تونستن این مشرکین رو شکست بدن

اون‌ها خب این نیاز به تذکر داره نیاز به یادآوری داره

حالا یه نکته هم اینجوری بگم عرضم تمام اینکه مقام معظم رهبری

مثلاً می‌فرماید یاد و خاطره شهدا را زنده نگه دارید که

زنده نگه داشتن خاطرات شهدا کمتر از خود شهادت نیست

ببینید بعد ابراهیم هادی‌ها رفتند و شهید شدن اما خاطرات این‌ها رو

شما زنده نگه دارید شما هم تو ردیف همون ابراهیم هادی هستی تو ردیف همون شهدا

هستید اینکه خود خدا تو قرآن می‌فرماید ایام الله رو یاد کن

ایام الله چه روزهایی هستند ایام الله روزهایی هستند که

خدا تو اون روزها منت گذاشته سر مسلمون‌ها و مسلمان‌ها را از یک

خفقان و از یک تاریکی از یه فتنه نجات داده از یک گرفتاری نجات داده

که خود مقام معظم رهبری اشاره به این آیه می‌کرد که بابا شما هم باید ایام الله را زنده نگه دارید

وقتی شما ایام الله رو زنده نگه دارید خیلی آثار داره

انسان فراموش کار دیگه باید خیلی تذکر بدی بابا یادتونه مردم

اصلاً اگر شماها نگید دوره محمدرضا پهلوی میشه دوره گل و بوستان

واقعا چنان تعریف می‌کنند میگن انگار که اونجا اون موقع اون دوران

چی بود الان یه خرابه‌ای مثلا فلان و این‌ها بعد خب نیاز داره به تذکر

نیاز داره به یادآوری که اون موقع حالا بله اینجوری بوده اینطوری بوده

باید اینو هی گفته بشه حالا خانم حضرت زهرا با اون وضعش بلند شده اومده

داره قبل اینا رو داره الان اینا رو داره میگه بعد شماهایی که

الان اینجوری رسیدید به این اوج عزت و اینا ناسپاسی دارید می‌کنید

ناشکری دارید می‌کنید آتیش می‌زنید در خونه دخترشو لگد می‌زنید

اینطوری می‌کنید حق وصی او رو دارید غصب می‌کنید و ظلم می‌کنید

خدا لعنتتون کنه خب دو سه کلمه ردضه امروز ما

صلی الله علیک یا ابا عبدالله

صلی الله علیک یا اباعبداللّه

صلی الله علیک یا اباعبدالله

من بچه بودم همیشه فکر می‌کردم می‌گفتم چطور میشه آخه

در خونه حضرت زهرا رو آتیش بزنند همه سکوت کنند چطور میشه

پسر پیغمبر اکرم امام حسین رو ۳۰ هزار نفر مسلمون جمع بشن بکشنش

لباس از تنش بیرون در بیارن چطور میشه تیکه تیکه‌اش کنن

ریز ریزش کنن به اینا راضی نشن اسباشونو نعل تازه بزنند

بعد همیشه تو ذهنم سوال بود می‌گفتم آخه مگه اونجا می‌دونید که

نعل زدن مگه آسونه به همین راحتی چجوری آخه لعن تازه زدند

مگه اونجا آهنگر داشتن اگه اونجا دم و دستگاه داشتن

مگه اونجا وسایل داشتن بعداً که آقا مثلاً رسیدم به اینجا می‌بینم بله

اینا اونجا با خودشون آهنگر بردن و تشکیلات بعد برداشتن نعل تازه زدن

که چی بشه که از این بدن هیچی نمونه هیچی نمونه

ببینید که آدم چقدر یادش میره بابا این حسین رو دامن پیغمبر شما بزرگ شده شما دیدید پیغمبر چه جوری او رو غرق در بوسه می‌کرد

یه وقتی ام سلمه اومد دید پیغمبر همینطور داره حسین علیه السلام رو

گرفته آغوش می‌بوسه بعد گفت یا رسول الله چه می کنید

آخه گریه می کرد وقتی می‌بوسید گریه می‌کرد گفت چه می کنید

پیغمبر فرمود دارم جای شمشیرها را می‌بوسم گریه می‌کنم

جان های عالم فدای تو یا رسول الله شما جاهای شمشیر ها رو می بوسیدید

بیاد ۵۰ سال دیگه ۶۰ سال دیگه این شمشیرا روی این بدن فرود بیاد

اما من بمیرم برای اون خواهری که داشت نگاه می‌کرد شمشیرها داره فرود میاد

از حرم تا قتلگاه

زینب صدا می‌زد حسین

دست و پا می‌زد حسین

زینب صدا می‌زد حسین

زینت دوش نبی

روی زمین جای تو نیست

خار و خاشاک زمین

منزل و ماوای تو نیست

حسین جان حسین جان

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *