شرح خطبه فدکیه(خداوند او را برگزید قبل از اینکه او را به رسالت مبعوث کند) _ جلسه هفدهم

بسم االلّه الرّحمن الرّحیم

جلسه هفدهم

بحث در رابطه با خطبه ی فدکیه خانم فاطمه زهراست عرض کردیم این عبارات رو

خانم می فرماید : شهادت می دهم که او بنده ی خدا و رسول خداست

خدای تبارک وتعالی او را اختیار کرد برگزید قبل ازاینکه او را ارسال کند

ارسال یعنی به رسالت مبعوث کند ببینید ما روایات به وفور داریم بسیار داریم

اهل بیت فرمودند هزار سال هزار سال قبل اینکه آدم رو خلق کنه نور ما رو خلق کرد

یا روایت داریم از امام محمدباقر علیه السلام فرمودند: ما نوری بودیم در پیش روی خدای عزوجل

قبل از اینکه خداوند خلقت رو خلق بکنه وقتی خدا خلق رو خلق کرد ما خدا رو تسبیح کردیم

بعد که ما خلق کردیم خلقت هم تونست تسبیح کنه اگه ما تسبیح نمی کردیم

خدای عزوجل رو خلایق نمی تونستن خدا رو تسبیح کنن الان اگه ما میگیم سبحان اللّه

این طفیلی چیه؟ سبحان الله چهارده معصوم امیرالمومنین است

ما لااله الا الله گفتیم پس اینها تونستن تهلیل کنند ما تکبیر گفتیم و اینا تونستن تکبیر بگن

ما تسبیح گفتیم اینا یاد گرفتن تسبیح گفتن ما تهلیل گفتیم اینا یاد گرفتن تهلیل گفتن

خدا بیامرزه آشیخ جواد پای منبر ایشون که می رفتم این حدیث رو اونجا اولین بار شنیدم

که می گفتن خدا وقتی جبرئیل رو خلق کردبه جبرئیل گفت من کی هستم تو کی هستی؟

جبرئیل مقامش بالاست فرشته وحی است خطاب شد من کی هستم تو کی هستی؟

جبرئیل گفت انا انا انت انت من منم تو تویی بعد میگه این هبوت کرد و نزول کرد اومد پایین

این قصه داره یه وقتی پیش آقا امیرالمومنین نشسته بود آقا رسول الله نشسته بود

جبرئیل که وقتی آقا امیرالمومنین مشرف میشن خدمت آقا رسول خدا جبرئیل بااون عظمتش

به یه گنجشک کوچولو کوچولو درومد رفت توآغوش پیغمبر پناه آورد به پیغمبر

بعد پیغمبر فرمود چیه برادر؟ چی شد؟ گفت یا رسول الله علی وارد شده این اول معلم منه

این آقا حق حیات به گردن من داره اگه این آقا نبود من هلاک می شدم که بعد پیغمبر پرسید

جبرئیل داستان چیه جبرئیل تعریف کرد گفت خدا منو خلق کرد خدا به من گفت

من کیم تو کی هستی منم گفتم من منم ، تو هم تویی یک مرتبه خب آقا جواب غلط آدم رو میاره پایین انداخت منو

سه هزارسال تا اینکه من دوباره جونی گرفتم از ناحیه ی ربوبی خطاب شد

من کیم تو کی هستی گفتم من منم تو تویی، دوباره افتادیم پایین بعد گفتش

تا دوباره سرحال اومدیم خطاب اومد من کیم تو کی هستی؟ این بار اگه غلط جواب داده بودم

یه مرتبه یا رسول الله همین آقا بود همین علی بود که دست من رو گرفت گفت

جبرئیل این غلطه این چه جور جواب دادنی هست گفتم: چی بگم؟ گفت

بگو انت ربی الجلیل تو پروردگار جلیل منی انا عبدک الذلیل جبرئیل منم بنده ی ذلیل تو هستم

پیغمبر فرمود: خب ببینم بگو این علی از این داستان شما چقد می گذره؟

گفت سی هزار سال یه بار ستاره ای طلوع میکنه از اون موقع تا حالا چند بار طلوع کرده

پیغمبر فرمود علی جان عمامه ت رو بده بالاتر آقا عمامه رو که داد بالا دید ستاره رو پیشونی آقا امیرالمومنین هست‌.

شاید از این اصلاحات و الفاظ سر درنیاریم به هرحال به قول استاد ما علی قدیمیه

فکر میکنی هزار و چهارصدسال پیش اومد تو دنیا بعدم یه ضربه ی شمشیر خورد وازدنیارفت

خیالت اینه؟ اینا کلا نور هستن تو زیارت جامعه کبیره چی میخونیم؟

خدا شما رو نورهایی خلق کرد و گرداگرد عرش خدا شما رو قرار داد

اینا اینجوری هستند به قول استاد ما امیرالمومنین یکی هست مثل آیت الله بهجت

یه خورده بالاتر اینا فهم ماست اینا شعور ماست ار معرفت امام

حالا اینجا حضرت زهرا سلام الله می فرماید: بابا خدا اختیارش کرد رسولش روبرگزیدش

جداش کرد؛ قبل از اینکه چیکارش کنه؟ به رسالت مبعوثش کنه او رو معین کرد

قبل اینکه او رو برگزینه خدا نام این بزرگوار رو هم ذکر کرد

پیش از اینکه او رو برگزینه همه مشخص بود که نام شریفش محمد (ص) بود

حالا ببین من و شماییم که میگیم اول آدم اومد بعد هابیل و قابیل اومد بعد شیث اومد و کی و…تا رسید به رسول خدا

ولی یه مثال بزنم اگه مثال من رو خوب گرفتید یکی از این علما میگن کربلا رو دیدن

همین علمای اخیر خودشون رو پاکسازی دل کردن رو خودشون کار کردن

طرف گفت: من کربلا رو دیدم مگه میشه؟ یا بچه ای هنوز به دنیا نیومده

این آقا میگه تو صاحب فرزندی میشی که بزرگ میشه و این کارا رو میکنه من اینا رو می بینم

بعدم همیش میشه، چطوری میشه؟ ببینید شما توی اتاقی هستی پنجره ی کوچولو داره

که فقط سرت بره داخل پنجره دم خونتم یه ریل راه آهن رد شد و قطار که میاد

اول سر قطار رو میبینی بعد واگن اول رو میبینی که تا واگن اول نره واگن دوم نمیره

واگن دوم تا نره واگن سوم رو نمی بینی تو نمی بینی چرا؟

چون از این روزنه داری می بینی از این پنجره داری می بینی تا واگن سوم نره چهارم نمیاد چهارم نره پنجم نمیاد.

اینجایی از اینجا داری نگاه می کنی حالا برو بالای پشت بوم اول قطار رو می بینی

وسط قطار رو می بینی آخر قطارم می بینی.همش یکسان است اینکه می فرماید

خدا علم دارد گذشته رو حال رو آینده رو برای خدا فرقی نمی کنه

یعنی اینطور نیست که فردایی بیاد که خدا علم پیدا کنه علم خدا به گذشته و حال و آینده چیه؟

یکسانه مثل کی؟ مثل کسی که رفته بالا پشت بوم این ریل رو داره می بینه

تو یه لحظه توی آنی کسی اگه از این روزنه ی بدن بیرون بیاد همین الان کربلا رو هم می بینه

امام زمان (ع) مگه نمیگی یا جدا صبح و شام برات گریه میکنم چجوری گریه میکنه؟

همین الان داره کربلا رو می بینه از روزنه ی بدن نگاه نمیکنه که روح امام زمان(ع) مشرف

به تمام خلقت تمام زمان و مکان و لذا میگیم سلام بر تو آقا تو پدر وقتی نیازی نیست که من دارم اینجوری می بینم یکی یکی

او همه رو می بیند خب بحث طولانی نشود.

صلّی الله علیک یااباعبدالله

اسم آقا امام حسین علیه السلام آمد از این اسم قشنگ نگذریم

حضرت زهرا سلام الله واسه این اسم گریه کرده کجا گریه کرد

اون ساعت که پیغمبر وارد شد دید دخترش به پهنای صورت اشک می ریزه گفت

دخترم برای چی گریه می کنی بابا یارسول الله وقتی من به این بچه آبستن شدم

یه حزنی تو قلب من اومده این بچه داره با من حرف میزنه

پیامبر فرمود دخترم خب چه می گوید گفت بابا این بچه میگه یا اماه انا العطشان اناالغریب انا العریان

دل من رو سوزانده بابا پیغمبر فرمود دخترم خدا به تو پسری میده اسمش حسین است

که گرگهای امت او رو تشنه بین دو نهر آب سر از بدنش جدا می کنن

این جمله رو که گفت بی بی دو عالم فاطمه زهرا سلام الله گریه ش اوج گرفت گفت

بابا من با چه دلی پسر بزرگ بکنم چجوری بچه بزرگ بکنم

پیغمبر فرمود فاطمه جان غصه نخور از خون گلوی حسین تو درخت اسلام سیراب میشه.

این رو که گفت خانم ظاهراََ راضی شد بعد سوالی کرد گفت بابا اون لحظه که حسین من رو می کشند شما هستی

گفت نه دخترم عرضه داشت اون لحظه باباش علی هست؟ گفت نه دخترم

عرضه داشت من مادر هستم که براش گریه کنم اینکه میگن مسلمانان حسین مادر ندارد

غریب است و کسی بر سر ندارد اشاره به همینه گفتم بابا من هستم

فرمود تو هم نیستی فرمود بابا پس کی براش گریه میکنه

گفت دخترم یه عده ای مردان و زنان آخر الزمان که مردان مثل زن بچه مرده گریه میکنن تو روضه ی امام حسین علیه السلام

بعد گفت زنان و مردان دور هم جمع میشن برای مظلومی و غریبی حسینت گریه می کنن

اینجا دارد بی بی دستش رو به آسمان بلند کرد و خوشحال شد

قدر و قیمت خودت رو بدون عرضه داشت خدا یا نصف عبادت های من فاطمه برای گریه کنان حسینم

صلّی الله علیک یا مظلوم یااباعبدالله

نه ذوالجناح دگرتاب استقامت داشت

نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت

بلند مرتبه شاهی ز صدرزین افتاد

اگرغلط نکنم عرش بر زمین افتاد

حسین جان حسین جان