حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

✨️الحمدالله والصلاة والسلام علی سیدنا محمد و آله الطاهرین

💫داستان حضرت موسی علیه السلام

در خصوص مواعظ و حکمت‌هایی که خدای تبارک و تعالی به جناب موسی وحی کرده و فرستاده چند موردی را عرض می‌کنیم.

امام صادق علیه السلام می‌فرمایند خدای تبارک و تعالی مناجات کرد با موسی

که ای پسر عمران اون کسی که ادعا می‌کنه من رو دوست داره شب که میشه به خواب میره

تا صبح می‌گیره می‌خوابه دروغ میگه کیه که دوست نداشته باشه خلوت دوست خودش رو

دوست داره مثلاً یه جایی رفیقش دوستش باشه و کسی اونجا نباشه

و بره ساعتی با رفیقش خلوت کنه اینکه میگه من خدا رو دوست دارم اما شب که میشه می‌گیره می‌خوابه تا صبح

این آدم دروغگو دروغ میگه فرمود ای پسر عمران من مطلع هستم بر دوستان خودم

شب که میشه چشم و دل‌های این‌ها رو از غیر خودم به سوی خودم برمی‌گردونم

یعنی دلش فقط با منه چشمش فقط سوی رحمت منه عقوبت خودم رو جلو چشمشون میارم مجسم می‌کنم

به عنوان مشاهده با من مخاطبه می‌کنند وقتی با من حرف می‌زنند اینطور نیستش که غایب باشم من در نظر اونها

من حاضرم به نحو حاضران با من حرف می‌زنند نه به نحو غایبان

ای پسر عمران ببخش از دل خودت به من خشوع و از بدن خودت خضوع

و از دیده‌های خودت اشک چشم‌هاتو در تاریکی‌های شب

و من رو دعا کن که من اجابت کننده هستم و من رو نزدیک خواهی یافت

در یک روایت دیگه‌ای از امام باقر علیه الصلاة و السلام هست که آقا می‌فرماید

حضرت موسی مناجات کرد که پروردگارا یه وصیتی به من بکن

خدای عزوجل فرمود وصیت می‌کنم تو رو به من به خودم

یعنی رعایت حق من رو انجام بده به جا بیار نافرمانی من رو نکنی

باز گفت خدایا من رو وصیت کن همین خطاب رسید تا سه مرتبه سوال کرد حق تعالی اینطور جواب داد

که من تو رو وصیت می‌کنم نسبت به خودم رعایت حق من بکنی نافرمانی من رو نکنی

در مرتبه چهارم عرض کرد خدایا من را وصیت کن فرمود وصیتت می‌کنم به حقوق مادر

به رعایت حق مادر بار دیگر پرسید خداوند فرمود مادر

در مرتبه ششم وقتی پرسید خدایا من را وصیت کن فرمود وصیت می‌کنم تو را نسبت به رعایت حق پدر

حضرت فرمود که یعنی امام باقر علیه السلام فرمود که دو ثلث یعنی دو سوم نیکویی برای مادر

اگه بخوایم نیکویی رو بگیم سه قسمه دوتاش برا مادره یکیش برای پدر هست

در یک حدیث دیگه‌ای هست که معتبر حضرت موسی علیه الصلاة و السلام نشسته بود یه مرتبه شیطان نزد اون حضرت ظاهر شد

در حالی که کلاهی سرش داشت به رنگ‌های مختلف کلاه را از سرش برداشت به نزدیک حضرت موسی اومد

اون حضرت فرمود که تو کی هستی گفت ابلیس حضرت موسی فرمود که

خانه تو رو خدا نزدیک خانه هیچ کسی قرار نده یعنی یه حالت دعایی بود

حضرت موسی علیه السلام کرد که ان شاءالله از مسلمین و مسلمات دور باشه

این کلاه دیگه چیه رو سرت گذاشتی گفت که یا نبی الله دل‌های فرزندان آدم رو به این زنگ آمیزی‌ها من می‌ربایم

دل‌های این‌ها رو فریب میدم حضرت موسی فرمود که

به من خبر بده اون گناهی که وقتی فرزند آدم اون رو بکنه تو بر او سوار می‌شی مسلط میشی

اون چه گناهی هستش گفت که یا نبی الله وقتی که عُجب پیدا می‌کنند عجب یعنی خودپسندی

وقتی یه کسی خودش رو عمل خودشون رو پسندید من سوار او می شوم

عمل خودش رو بسیار بشماره گناه خودش رو کم بشماره من سوارش می‌شم نباید مومن بگه من نماز شب این سال

قرآن انقدر مثلاً ذکر اینجور نه گناه خودشو باید کم نشماره

گناه‌های خودشو باید مومن اینطوریه مومن گناهاشو بسیار بزرگ میشمره

فرمود که ای موسی هرگز با زنی که بر تو حرام هست نامحرم هست خلوت نکن

که هر که با چنین زنی خلوت بکنه من خودم متوجه گمراه کردنش می‌شم خودم میام سراغش او رو به اصحابم واگذارش نمی‌کنم

خودم سعی می‌کنم که این رو به گناه بندازمش به معصیت بندازمش

فرمود موسی زنهار که با خدا عهد نکنی که هر کس با خدا عهد بکنه من خودم متوجهش میشم

به اصحابم واگذار نمی‌کنمش سعی می‌کنم که نگذاره او به عهد خودش وفا بکنه

فرمود دارد که آقا فرمودند که در حدیث معتبر هستش که شیطان به حضرت موسی گفت

ای موسی هر وقت می‌خوای تصدقی بکنی صدقه‌ای بدی زود صدقه رو بده

که هر کسی اراده کنه نیت کنه صدقه بده من خودم متوجهش می‌شم او رو به اعوان خودم واگذارش نمی‌کنم

تلاش می‌کنم سعی می‌کنم تا اونجایی که بتونم او رو پشیمان کنم از صدقه دادن

خب آخرین مطلبی که بخواهیم اینجا عرض بکنیم در حدیث معتبر از امام صادق علیه السلام هست

در وقتی که حضرت موسی خب پیامبری داشت یه پادشاه جباری بود و دارد که مرد صالحی اون زمان

به نزد اون پادشاه رفت برای چی رفت برای شفاعت در برآورده شدن حاجت مومنی‌

تازه برای خودشم نرفتا رفت رو بندازه کار یکی دیگه راه بیفته درست بشه

پادشاه شفاعت این مرد صالح رو قبول کرد حاجت این مومن رو برآورده کرد

پادشاه و اون مرد هر دوتا در یک روز مردند مثلاً چند سال بعد تو یه روز مردن

مردم از برای مردن پادشاه در بازارها رو بستن در مغازه‌ها رو بستن

تا سه روز مشغول دفن و عزاداری پادشاه بودند اما اون بنده صالح مرد تو خونه خودش

افتاد تا سه روز کسی اصلاً خبردار بشه بیاد اعتنا نکرد یا فهمیدن اعتنا نکردن

تا سه روز جنازه این مرد صالح همونجا تو خونه خودش افتاده بود جانوران زمین صورت او رو خوردند

حضرت موسی بعد از سه روز اومد این صحنه رو که دید خیلی متاثر شد

حالش منقلب شد مناجات کرد با پروردگار خودش که خدایا اون که دشمن توئه اون رو اینطوری احترامش می‌کنی

و اکرامش می‌کنی تو دل مردم می‌ندازی تا سه روز عزاداری می‌کنند

اینجور می‌کنند کفن و دفن و فلان و اینکه دوست توئه همینجوری به این حال اینجا افتاده فلان

حق تعالی وحی کرد به سمت موسی که ای موسی این دوست من از اون پادشاه جبار حاجتی خواست

برای مومن دیگه‌ای حاجت او رو هم برآورد این پادشاه حاجت او را برآورد

اون پادشاه به پاداش اینکه حاجت دوست من رو روا کرد مستحق این شد که اینطور احترام بشه

سه روز براش اینطور دفن و کفن و تشییع و عزاداری و اینجور چیزها باشه

به خاطر اینکه حاجت یک مومنی رو برآورده کرده و اما اون مرد صالح که گفتی دوست من

جانوران زمین رو بر روی او صورت او مسلط کردم به خاطر اینکه دیگه این سزای چی باشه

این جزای کی باشه جزای اون کسی باشه که از پادشاه جبار سوال می‌کنه

رو میندازی به سمت کسی دیگه کسی که رو میندازه به پادشاه جبار سزاش اینه جزاش اینه .

 

🎙جهت دریافت صوت 👇

به کانال میثم ذوالقدر در پیام‌رسان ایتا مراجعه نمایید.

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *