بسم الله الرحمن الرحیم
💫تاریخ اشرف کائنات حضرت محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم
در رابطه با تاریخ پیامبر اکرم بحث میکنیم.
یه بحث مختصر عرض بکنیم در رابطه با هجرت،پرونده هجرت رو ببندیم.
ببنید بحث میشه درباره اینکه سرآغاز تاریخ مسلمونها از چه رخدادی از چه حالا پیشامدی تعیین میشه، مشخص میشه.
این یه مسئلهایه چون هر انقلابی هر کشوری یه تاریخی داره دیگه یا مثلا تاریخ ما مثلا مسیحیا
میگن تاریخ ما سرآغازش تولد حضرت عیسی مسیح اون رو مبدا قرار میدن
بعد میگن مثلا از اون تاریخ تا الان چند سال میگذره مثلا ۲۰۲۴ سال می گذره چند وقت دیگه میشه ۲۰۲۵
مسلمون ها هم باید یه سرآغاز داشته باشند یه مبدا تاریخ داشته باشند این مبدا تاریخشون ببینید از کی قرار بدن ها
حالا برای مسیحیا قرار بدیم ناجوره ما مال مسیحیاس یا مثلا بگیم ما هم بگیم میلادی
اینکه دیگه ما میخوایم خودمون هویت داشته باشیم ما خودمون میخوایم شاکله داشته باشیم یه چیزی
حالا ببینید چند تا کار میتونیم انجام بدیم
ولادت آقا رسول خدا قرار بدیم مبعث قرار بدیم بعثت قرار بدیم هجرت قرار بدیم
کدومشون رو قرار بدیم بهترین چیزی که به نظر میرسه حالا اینکه خود آقا رسول خدا نظرش چیه؟
خود آقا رسول خدا همین هجرت رو قراردادند بنابر دلایلی که ما داریم
این که نبی مکرم روی هجرت نظر داشتند. ببینید حالا من چند تا دلیل میگم
یکی اینکه سلمان از نبی مکرم درخواست کرد که پیغمبر یه وصیت آموزنده ی برای او و برادرش بنداز و خاندانش بنویسه
پیغمبر مولا علی رو صدا زد یه مطالبی رو املاء کرد علی علیه السلام اینها رو نوشت
پایان نامه نوشت کتب علی بن ابیطالب علیه الصلاة و السلام به امر رسول الله فی رجب سنة مثلا تسع من الحجره
علی علیه السلام این نامه رو نوشت به دستور رسول خدا در ماه رجب در سال نهم هجرت
پس معلوم میشه اون کسی که مبدا تاریخ رو مشخص کرده خود آقا رسول خدا بوده
ولی متاسفانه بعضیا میخوان این رو به نام عمر بن خطاب تمومش کنن
در حالی که ما بنابر دلایل متعدد ثابت میکنیم که این رو آقارسول خدا قرارداده است
مبدأ تاریخ رو کسی قرار نده جز رسول خدا این مهمه من دارم میگم
ببینید بعضی ها میگن تاریخ هجری رو عمر درست کرده بعد قصه ش هم اینجوری میگن
یه مردی اومد و طلب خودش رو ازکسی پیش خلیفه شکایت کرد گفت فلانی به من بدهکاره
مثلا ماه شعبان به پایان میرسه عمر گفتش که منظورت از شعبان کدوم شعبانه
شعبان همین ساله شعبان سال گذشته شعبان سال آینده منظورت از شعبان کدوم ساله؟
یاران پیغمبر رو دور خودش جمع کرد گفت که برای این مرد یه تاریخی معین بکنید
عمر اصحاب پیغمبر جمع کرد گفت برای این مرد یه تاریخی رو معین کنید تا سر رسید بدهکاری های خودش رو بفهمه
بعضی از یاران پیغمبر نظر دادند گفتند تعیین مبدا از تاریخ ایرانیان برداریم
تاریخ ایرانیان یه پادشاه مثلا خسرو پرویز که به حکومت میرسه پادشاهی میرسه اون رو مبدا قرار میدن
میگن دو سال بعد ازخسرو پرویز مثلا دو سال قبل از خسرو پرویز رد شد این نظر رد شد
یکی دیگه بلند شد گفتش که تاریخ مسلمونها رو تاریخ رومیا قرار بدیم که تاریخ اسکندر و اینها که این هم ردشد
نظر سوم این شد که تاریخ مسلمونها را تاریخ ولادت پیغمبر قرار بدیم این هم رد شد این هم قبول نشد
بعضیا گفتند تاریخ مبدا رو تاریخ بعثت قرار بدیم این هم رد شد
مولا علی علیه السلام بلند شد گفت آقای عمر تاریخ اسلام را هجرت پیامبر قراربدیم
که هجرت پیغمبر مبدا تاریخ بشه که این قبول شد که این پذیرفته شد نظر امیرالمومنین
باز هم اگر بخوایم بگیم کی این رو مثلا پیشنهاد داد و ازکجا نشات گرفت باید بگیم به امیرالمومنین
ولی بعضیها اینجوری میخوایم خلیفه دوم نظر مولا علی علیه السلام را پذیر فت و پسندید و دستور داد که هجرت پیغمبر بشه مبدا تاریخ
اما من میخوام بگم قبل از اینکه عمر این حرف رو بزنه این بوده الان گفتم یه موردش رو
گفتم که سلمان اومد گفت یا رسول الله یه چیزی پیغمبر امیرالمومنین رو صدا زد و املاء کرد
و آخرش هم نوشت که این رو پیغمبر فرمود من نوشتم در سال نهم هجرت ببین این یه مورد.
خیلی زیاده حالا من گلچین برای شما بگم چند تا نمونه
ببین تو صلح نامه ای که خالد بن ولید لعنة الله علیه برای دمشق تنظیم کرد
که تو اون صلح نامه اومد که خون مال کلیساهای مسیحیان محترمند یعنی کسی حق نداره تعرض بکنه
بعد درسال سیزدهم هجری نوشته شد دمشق در آخرین روزهای خلیفه اول گشوده شد
که میگن سال شانزدهم یا هفدهم هجرت بوده این صلح نامه خالد بن ولید سیزدهم چهار سال قبل از گشوده شدن دمشق این هم یه مورد.
توی نامه هست دیگه که چی اومده قید چی اومده تاریخ اومده
یه جا دیگه هست که صلح نامه ای که امام علی به املای پیامبر برای مسیحی های نجران نوشت
و به علی دستور داد که تو اون نامه بنویسه پیغمبر دستور داد که علی جان
ایکتب فی
بنویس تو اون نامه
ان هو که این صلحنامه در سال پنجم هجرت نوشته شده این هم یه مورد.
مبدا تاریخ کی مشخص کرده آقارسول ، خدا مشخص کرده چرا شما میخواید این رو به نام بگذریم.
تو آغاز صحیفه سجادیه اونجا هست که جبرئیل درضمن تعبیرخواب پیغمبر گفتش که
یارسول الله پیغمبر یه خوابی دیده بود گفت یا رسول الله این آسیای اسلام از زمان هجرت تا ده سا ل میچرخه
این آسیاب میچرخه تا ده سال بعد از گردش میفته خیلی قشنگهها شاید نشنیده باشید تو عمرتون این حدیث رو نشنیده باشید
جبرئیل گفت یا رسول الله این آسیاب اسلام بگید از زمان هجرت ببین مبدا هجرته از زمان هجرت تا ده سال می چرخه
تا ده سال میچرخه بعد از گردش می افته دوباره در راس سال سی و پنج
سی و پنج سال از هجرت جبرئیل میگه ها یا رسول الله دوباره سی و سه سال بعد از هجرت
این دو باره شروع میکنه به گردش جبرئیل میگه یا رسول الله میچرخه پنج سال
این پنج سال مدت حکومت امیر المومنینه مدت حکومت امیرالمومنین و شش ماه امام حسن بزاری رو هم میشه امیرالمومنین چهار سال و خورده ی بود
شش ماهم امام حسن بوده جمعا میشه پنج سال جبرئیل میگه سی وپنج سال از هجرت می گذره
دوباره پنج سال میگرده بعد آسیاب ضلالت این آسیاب ضلالت میاد و می گیره دستش
میچرخه تا ببینیم کی امام زمان ظهور بکنه این هم یه مورد.
آقا قابل قبوله اینایی که میگم محدثین اسلامی نقل کردند که پیغمبر به ام سلمه فرمود
ام سلمه فرزندم حسین در شصت دومین سال از هجرت من در شصتمین سال هجرت از من کشته میشه
خود رسول خدا داره مشخص میکنه دیگه مبدا تاریخ داره مشخص میکنه مبدا تاریخ مهمه.
چه جوری مسیحیا جشن میگیرند مبدا تاریخشون آغاز مسیح
چرا ماها هیچ وقت هجرت پیغمبر رو جشن نمیگیریم چرا هیچ وقت درمورد هجر ت پیغمبر اون چنان و باید و شایدحرف نمیزنیم اصلا صحبت نمی کنیم.
این هجرت چیز مهمیه انقدر مهمه که پیغمبر مبدا تاریخ قرار داده آقا می خوام بگو هجرت مهمه
ولی متاسفانه بازم بگم دلایل هست انس میگه یاران پیامبر به ما خبر دادند که
اون حضرت فرمود صد سال از هجرت من میگذره که چشمهایی از شما بسته میشه یعنی خیلی از اصحاب من دیگه از دنیا میرن
یه جا دیگه هست یاران رسول خدا حوادث اسلامی رو در زمان پیغمبر با هجرت پیغمبر میسنجید
مثلا یه اتفاقی میفتاد می گفتند چند سال بعد از هجرت گفتند دو سال
یا یه کسی میومد کار داشت طلب داشت میگفت کی میدی میگفت مثلا حالا سال سوم سه سال بعد از هجرت
زهری که یکی از همین کسانی که از اهل تسنن هستش نقل میکنند که
وقتی پیامبر وارد مدینه شد فرمان به تعیین تاریخ داد و از ماه ربیع که ورود پیامبر بود تاریخ معین شد
پس محدثین اسلامی از زهری نقل میکنند که پیغمبر وقتی وارد مدینه شد همونجا دستور داد تاریخ رو معین بکنید.
در زمان عمربن خطاب اتفاقایی افتاد اگر خدا بهمون توفیق داد اونجا من خدمتتون میگم.
تاریخ ما الان ایرانیا هجریه منتها عربها روی گردش ماه حساب می کنند میگن هجری قمری
یعنی الان چندمین سال هجری قمریه هزار و چهارصد و چهل و شش
یعنی هزار و چهارصد و چهل و شش ساله قمریه که از هجرت پیغمبر می گذره
منتها ما ایرانی ها میگیم هزار و چهارصد و سه ساله که از اون هجرت پیغمبر میگذره
منتها به خورشید یعنی هزار و چهارصد و سه سال از گردش خورشید به دور کره زمین از هجرت پیغمبر داره میگذره
تاریخ ما با هم هجریه که متاسفانه طاغوت سال پنجاه و شش می خواست تبدیلش کنه به شاهنشاهی
که با تدبیر امام خمینی رحمت الله علیه این توطئه و این خیانت خنثی شد و برگشت به حالت هجری یه چیز مهمی هستش دیگه .
حالا اگر ما در نظر نگیریم اوضاع و احوال خراب میشه حالا یادمون باشه خدا بهمون توفیق بده
این آغاز مبدا هجری که میشه اصلا خیلی جاها خیلی از مساجد نمیفهمن کی هجرت پیغمبره
چه جوری شد و اینها مهم نیست یه مسئله انشالله توجه به این بکنیم نظر به این بکنیم.
خداوند متعال انشالله توفیق بهمون بده که این روز رو نیکو بشماریم و بزرگ
روز پنجشنبه س امشب شب جمعه هست
زیارت امام حسین علیه السلامه
دلهامون از همین جا ببریم حرم با صفای آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام
چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
حرمت عرش معلیست ابا عبدالله
هر کس نام تو آورد و اشکش ریخت
او نظر کرده زهراست اباعبدالله
به قربان اسم قشنگت حسین جان
ما که باشیم که سنگ تو به سینه بزنیم
واقعا ما کی هستیم که بخوایم بگیم از امام حسین دم بزنیم
ما که باشیم که سنگ تو به سینه بزنیم
سینه زن زینب کبراست
هست همه شون هستن برادرم حسین که هست
گویا همشون هستند من چیزی کم ندارم
وقتی امام حسین رفت دارد دیگه این خانم حالش خیلی منقلب شد
اباعبد الله اومد دست گذاشت رو سینه خواهر خواهر رو آرام کرد
دیگه امام حسین که رفت تو گودال این خانمم که وارد گودال شد اون وضع رو که دید
میگن از گودال خارج شد تمام موهای زینب سپید شد اما بازم با این حال مثل یه شمعی بود که میسوخت ولی بود
میسوخت ولی بود تا کی میسوخت و بود تا اون موقعی که سر بریده برادر بالا نیزه بود براش قرآن میخوند
دیگه از اون موقعی که دیگه این سر مبارک رو هم ندید دیگه زینب سلام الله علیها آرام آرام آب شد
چیزی از او باقی نماندش به فدای این خانم بشم
امروز آقا ابی عبدالله رو قسم بدید به حق زینب سلام الله علیها
بحق این خانمی که وارد گودال شد صدا زد
گلی گم کرده ام می جویم او را
به هر گل میرسم می بویم او را
گل من یک نشانی در بدن داشت
یکی پیراهن کهنه به تن نداشت
امان امان
همچین که بدن برادر رو ببینه سر به بدن نداره صدا زد داداش اانت اخی
آیا تو برادر منی؟ آیا تو حسین منی ؟
یه مرتبه دید یه نازدانه ی داره دامنش رو میکشه هی صدا میزنه
عمتی زینب
عمه جان هذا نعش من
این بدن ، بدن کیه
فرمود عزیز دلم هذا نعش ابیک
این بدن، بدن بابای تو حسینه
حسین جان حسین جان