بسم الله الرحمن الرحیم
?توحید مفضل
✨️جلسه نود و دوم
●نثار آقا امام زمان علیه السلام صلواتی بفرستید.
رسید به اینجا که امام صادق علیه السلام در کلاس چهارم بحث فتنه ها و بلاها و این چیزها رو فلسفه اش رو فرمود.
حضرت فرمودند که: چنانچه میبینی گروهی را که به ناز و نعمت برآمدن ،
و در امنیت و توانگری و رفاهیت نشو و نمو کرده اند .
به مرتبهای از طغیان و کفران میرسند ، که گویا فراموش کرده اند از جنس بشرند .
اصلا انگار جوری بار اونده که یادش رفته بشره،
یا محتمل است که ضرری به ایشان برسد یا مکروهی بر ایشان نازل گردد.
و به خاطر ایشان نمی رسد که ضعیف را رحم کند.
انقدر خوش خوشونش بوده که فکر نمی کنه باید به ضعیف رحم کنه ،
می زنه می کشه با سنگ ، یا فقیری را دستگیری نماید.
یا اگر مبتلایی را ببیند بر او رقت کند ، اصلا اینا یادش میره .
یا نسبت به بیچاره ای مهربانی نماید ، یا تعطفی برای مکروهی به عمل آورد ،
و چون مکروهی ایشان را گزید شدت مصیبت یا دردی را یافتند پند پذیر میگردد .
پس خدای متعال اینها رو مبتلا می کنه ، اونایی که دیگه کارشون تموم شده باشه اینا رو دیگه خدا ولشون می کنه.
اونایی که یه سر سوزنی امید روزنه ای چیزی باقی مونده باشه ،
خدا اینا رو یه خورده گوشمالی می کنه که بر گردند.
و الا یه عده شون دیگه خیلی وضعشون خرابه .
و بسیاری آنها را که جاهل و غافل بودند میفهمند و از کثرت معاصی و فسادها که مرتکب بودند ،
تائب و منزجز می گردند. خب پس اینا بلاها که نازل میشه ،
اینا پشیمون میشن توبه می کنند. و گروهی که موذیان را در عالم نمی پسندند.
میگه این سوسک چیه ، یه دو تا مگس می افته تو خونش ،
این می خواد بخوابه ، نمی ذاره هی میاد اذیت می کنه .
میگه این مگس چیه آخه خدا چیه خلق کرده.
اینا رو که نگاه می کنه نمی پسنده ، مانند کودکان شروع میکنه مذمت میکنه.
دیری بچه غر میزنه ،
مانند کودکان اند که مزمت می نمایند دعواهای تلخ ناگوار را.
بچه میگه این دواهای تلخ چیه مامان جون تو به من میدی ،
من نمیخورم ، این مثل بچه میمونه. از منع کردن آنها از اطعمه لذیذ که منع کرده به ایشان ،
خب مامانه میاد میگه که نخوری این غذا رو ها ، می خواد بخوره دیگه میل داره ،
خب مامانه و باباهه از دستش میکشه اینم بچه هم گریه می کنه.
خب امام صادق علیه السلام میفرماید که:
یه عده ای هم اینجوری هستند ، هیکلش درشته ولی خب به بعضی چیزها گیر میده نمی پسنده.
و کسب آداب و علوم و صنعتها را دشمن میدارد ،
بچه میگه من یاد نمی گیرم ، استادش می گفت بگو الف می گفت نمیگم ،
می گفت یه الف بگی چی میشه ،
می گفت اگه بگم تو ول نمی کنی که ، الف رو بگم باید ب رم بگم پ رم میخوای ،
تو تا تهش که ی می خوای بری من نمیگم که بعدی رم نگم.
بچه اینه دیگه ، دشمن می دارد و دوست می داند تا پیوسته احوال خود را به لهو و لعب بگذراند.
بعضی بچهها همش می خوان بازی بکنند ، بهش بکی بیا سر درس ریاضی یه مسئله حل کن ، آقا این انگار که دنیا رو ردی سرش خراب کردی.
میگه که ، و هر طعامی و شرابی که خواهند بخورند و بیاشامند و نمییابند به بطالت نشو و نما کردند.
چه ضررها به دین و دنیا میرساند ، نمی دونه که اینطور زندگی کردن ،
وقت تلف کردن چه ضرری به دین و دنیا می رسونه.
و اطعمه و اشربه عزیزه ضاره ، این چیپس و پفکی که تو می خوری ، یا این لواشکی که می خوری ،
چه دردها در ابدان ایشان احداث می نماید.
صداش فردا در میاد ، و نمی فهمند که در تحصیل آداب حسنه عواقب حمیده منظور است.
و در آشامیدن دواهای تلخ منافع پسندیده هستش ، بسا الم ها ، که راحت ها در عثب دارد ،
یعنی پشت سرش راحتی .
و بسا تلخی ها که شیرینی ها بار میاره. اگر کسی گوید چرا آدمیان همه را معصوم نیافریدند.
آقا می فرماید که یه کسی بلند شه بگه که چرا خدا همه رو معصوم نیافریده ،
که قادر بر معاصی و بدهی ها نباشند .
تا اینکه محتاج به تنبیه این آلام و اسقام نباشند.
صل الله علیک یا اباعبدالله
خوش که آدم هر روز بره در خونه اربابش
یه وقتی آدم مثلا میگم ها ،
حالا شاید مثال جالب نباشه ، آدم نامزد کرده
وقت و بی وقت که بشه ببینه نامزدشو
قدر میدونه اصلا میگه شب روز
هر ساعتی بتونه اون محبوبش رو پیدا کنه باهاش بگو یه دقیقه ببینه براش یه عالمه می ارزه
حالا من و شما ها هم اربابمون رو تو این ساعت پیدا کردیم
بغل امام حسین رفتیم اینو بدون الان خب تو آغوش امام حسینی کنار امام حسینی
داری قربون صدقه آقات میری پیش آقا دلبری داری می کنی
داری پیش آقا امام حسین داری خودتو نشون امام حسین میدی
چجوری می خوای نشون بدی بهترین راهش همین اشک چشمته
اگه دیدی یه وقتی تو چشمات اشک نیست التماس کن از خدا بخواه
استغفار کن بزار بباره بزار سرازیر بشه
چون این اشک که جاری بشه صورتت نورانی میشه
جلو این اولیای خدا درخشش می کنه
بعد اونا چشم گریان می خوانا گریه فقره نشونه عشق
یعنی حسین جون عاشقتم من فقیرتم
حسین جون تو رو می خوامت
دیدی آدم یه کسی رو که می خواد مادر بچه شو چقدر دوست داره
بچه نباشه یه چند روز نبینتش اشک از چشمش جاری میشه
حالا این اشکهای ما مثال همینه
حالا امام حسین رو الان پیداش کردیم
داریم دورش می چرخیم
حالا من یه جمله روضه بخونم شما گریه کنید
دور امام حسین بچرخید بگیم حسین جان فدای زخم های بدنت
حسین جان فدای علی اصغرت
حسین جان فدای علی اکبرت
روضه رو باز کنم شما گریه کنید
از نفس افتاد یه لحظه
اومد نفسی بکشه خدادلعنت کنه اون کسی که با سنگ قلاب
سنگ قلاب دیدی می چرخونن پرتاب می کنن عجیبه دیگه
این سنگ قلاب اومد پیشونی امام حسین بعضی ها می گفتن چرا پیغمبر انقدر پیشونی امام حسین می بوسه
بعد در کثرت بوسه های آقا رسول الله ایندپیشونی می درخشید نور داشت
روز عاشورا فهمیدن پیغمبر جای سنگ تراشیده رو می بوسید
سنگ تراشیده پیشونی رو شکافته بود خون جاری شده بود
ابی عبدالله اومد خون رو از جلو چشمش پاک کنه
این دشداشه دامن عربی رو داد بالا تا خون رو پاک کنه
یه مرتبه حرمله سینه ابی عبدالله رو هدف قرار گرفت
صل الله علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله
حسین جانم ابی عبدالله
هر کاری میکرد این تیر رو از جلو بیرون بیاره نمی شد
چرا نمیشه آخه این تیر سه شعبه است
اگه بخواد از جلو بیرون بیاد اعضا و جوارح داخل رو بیرون میریزه
اصلا نمیشه تیر بیرون بیاد
و لذا ابی عبدالله خم شد این تیر رو از پشت بیرون آورد
راوی میگه دیدم مثل ناودون از بدن ابی عبدالله خون جاری
قربون زخم های بدنت حسین جان
همچنین که رو به سمت خیمهها کرد پیشانی شکسته رو دید زار زد گریه کرد
بی بی جان یه پیشونی شکسته دیدی ناله زدی
پس چه حالی داشتی اون ساعتی که
سری به نیزه بلند است در برابر زینب
خدا کند که نباشد سر برادر زینب
حسین جان حسین جان