بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه اول
در رابطه با خطبه فدکیه انشالله میخواهیم صحبت بکنیم
خب چرا ابتداً عرض میکنیم این خطبه را میخوایم بحث بکنیم و گفتگو بکنیم
یکی اینکه در ایام فاطمیه هستیم شهادت خانم حضرت زهرا سلام الله علیها
و از این جهت بهترین مدرک و بهترین سند و بهترین چیزی که هست
کلام اون حضرت هست که ما رو آشنا بکنه با جهتگیریهای اون بانو
با غرض اون بانو به هر حال شناختن شخصیت اون بانو
میگن یکی از بهترین راهها برای شناختن افراد گفتههای اونهاست که
حضرت امیر صلوات الله علیه فرمودند آدمی پشت زبانشه و تا آدمی حرف نزده
اون قدر و قیمتش معلوم نمیشه وقتی که حرف میزنی به هر حال
ما میایم حرف شما رو بررسی میکنیم نگاه میکنیم
حرفت چقدر اصول داره حرفت چقدر مبنا داره حرف چقدر قیمت داره ارزش داره
عیار داره اینها رو ما میتونیم بررسی بکنیم از این حرفهای شما میتونیم
پی به وجود خود شما ببریم پس حرفها دلالت میکنند بر شخصیتها
خب حالا ما میخوایم حضرت زهرا سلام الله علیها رو بشناسیم
گاهی اوقات میایم به کلام آقا رسول خدا نگاه میکنیم در عظمت او
که مثلاً فرموده فاطمه سیده نساء عالم هست گاهی اوقات میایم
به کلام امیرالمومنین رجوع میکنیم گاهی اوقات میایم به کلام امام حسن
گاهی اوقات به کلام امام زمان که فرمود مثلاً ما مادرمون الگو ما هستش
کلام امام حسن عسکری علیه السلام ما حجتهای خدا هستیم بر شما
و مادر ما فاطمه حجت ماست ، حالا این یه مدل کار هستش
یه مدل کارم اینه که روی کلمات خود حضرت رو مورد بحث و دقت قرار بدیم
که این چه کاری است این چه چیزی است این یه بحثه
یه بحثم هستش که در رابطه با اصلاً داستان فدک چی بوده
تاریخی که این یه باغی بوده یه ملکی بوده این چه جوری افتاده
دست حضرت زهرا اولش دست کی بوده مثلاً بعد این که پیامبر خدا از دنیا میره این باغ رو چیکار میکنن
که بعد حضرت زهرا سلام الله علیها میره اونجا و اینها
اینم یه بحثیه که حالا میشه واردش شد و هرچند ما این بحث رو داشتیم
کجا داشتیم همین جا داشتیم توی بحثی که پیامبر که داشتیم مطرح میکردیم
تاریخ پیامبر اونجا پنبه اش رو زدیم حالا اگه کسی بخواد اونها رو پیدا بکنه موجوده
خب اینم یه بحث یه بحث مهمی که اینجا باقی میمونه
بحث این اختلافاتی که پیش میاد اهل تسنن خب اینجا زیر بار نمیرن
اونام به هر حال چی دارن دلیل دارن دیگه حرف دارن دیگه
کما اینکه ابوبکر خب عمر دلیل داشتن دیگه می گفتن نه ما فدک رو گرفتیم
فدک به خاطر این دلیلهاشونو میآوردن و خب اگه یه کسی مثلاً تو مسجد
نشسته بود یه دفعه از پشت کوه اومده بود اونجا دلیل ابوبکر رو میشنید
به نظر شما چیکار میکرد قبول میکرد دیگه تا اینکه خود خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها
بیاد تو مسجد و او هم چیکار کنه بگه صحبت بکنه
حالا تو اختلافات خانوادگی هم همینه زن و شوهر به جون هم میافتن
شما میری با پسره صحبت میکنی این راست میگه
دختره میاد صحبت میکنه میگی چی این راست میگه خب حالا کدومشون راست میگه
باید بشینی اینها رو بزاری روبرو هم بررسی بکنی بالا پایین بکنی
ببینی تهش چی در میاد ما تو این قصه ها و مثلاً اختلافات و اینجور چیزا
یکی از راههای فهمیدن حقانیت اون حضرت هستش اون بانو هستش
از این ها هم بگذریم یکی از توی اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین
در طول تاریخ میبینیم که اصرار داشتند که این خطبه محور گفتگوها قرار بگیره
من یادمه حاج آقای خسروشاهی رحمت الله علیه تاکید داشت
به ماها طلبه ها دستور میداد میگفت خوش به حال اونی که این خطبه فدکیه رو حفظ باشه
نه بخونه یعنی خیلی این خطبه مهمه میگم از چه جهت
زید بن علی بن حسین ابیطالب بزرگانشون این خطبه را از پدران خودشون روایت میکردند
و اون رو به فرزندانشون تعلیم میدادند یعنی یکی از مواد آموزشی خطبه فدکیه بوده
همچنانی که ما یه زمانی تو مدارسمون یکی از مواد آموزشی گلستان بوده بوستان بوده
نمیدونم چی بودش یکی از مواد درسی در گذشته خطبه فدکیه بوده
که می اومدند به بچههاشون تعلیم میدادن این خطبه هم
تو منابع شیعی اومده هم تو منابع سنی اومده راویان فراوانی هم داره
که خب اگه خدا بخواد اراده بکنه یه چیزی بمونه ها میمونه یا نمیمونه
اونها میخواستن اینا رو حذف بکنن ولی نتونستن حذفش کنند
اولین مصدری که این خطبه رو روایت میکنه اولین کتابی که
این خطبه رو روایت میکنه جالبه از مصادر سنی هم هست و
کتاب بلاغات النساء مال سنیهاست که این کتاب اومده
خطبههای بلیغی که خانمها گفتند رو جمع آوری بکنه تو طول تاریخ
مثلاً فلان خانوم یه خطبه ی خوشگلی گفته اون یکی یه خطبه قشنگی گفته
اون یکی زنه یه خطبه فوق العادهای گفته اومده این خطبهها رو تو کتابش
جمع آوری کرده مولفشم احمد بن ابی طاهره بیش از ۱۲۰۰
سال پیش این کتاب بلاغات النسا تعریف شده از قدیمیترین کتابهاست
که این کتاب این قدیمیترین سند خطبه حضرت زهراست
خطبه سوم این کتاب از حضرت زینب سلام الله علیها است
یکی از راویان این حدیث خانم حضرت زینب کبری سلام الله علیها
پس این کلام حضرت که انشالله مورد بررسی قرار میگیره
و یه آقایی هم حرف قشنگی میزد میگفتش که ما توی ایام فاطمیهها
میایم که اثبات حقانیت حضرت زهرا رو بکنیم دیگه که آقا بگیم بابا این خانم خود این خانم شهیده است
خب بسم الله ثابت کردی خب حالا که ثابت کردی این تهشه یا نه ادامه داره
ادامه داره ما همیشه میایم توی فاطمیهها حضرت زهرا سلام الله علیها
رو اثبات میکنیم حالا که اثبات کردی خب از این اثبات چی میخوای گیرت بیاد
این خانم تو رو میخواد به کجا برسونه مثل این میمونه که من میام اینجا تو این مسجد
هی میرم بالا منبر و کلی داد و بیداد میکنم که آقای حسنزاده رو اثبات کنم
بگم این جای منه خب حالا ایشون جای من اثبات شد ایشون میخواد چیکار بکنه
کارش چیه رسالتش چیه حرفش چیه ما حضرت زهرا سلام الله علیها رو
هر سال میایم اثبات میکنیم میگیم آقا این دختر پیغمبر بوده
حالا اثبات کردی حضرت زهرا سلام الله علیها رسالتش چیه
این خانم شما رو میخواد به کجا برسونه اینکه رسالتش چیه خانم میخواد
به کجا برسونه شما رو این تو خطبه فدکیه است که میخوایم ببینیم
حضرت زهرا ما رو به کجا میرسونه که ان شاءالله بحث میشه
بله ببینید اسمش ولایت درسته منتها چون این روی داستان فدک سوار شده
و اتفاقاً اینم من قبول ندارم که اینجوری بیایم بگیم و اینها
به هر حال اگه خطبه ولایت این داستان دزدی خلفا چی میشه گم میشه
دزدی اونا کم چیزی نیست اینا دزدی کردن ربودند مالی که تو دست خانم بود
عمله اکله اون خانم اونجا کار میکردن بعد پول میفرستادن چندین ماه
بعد اینا اومدن خیلی مثل آب خوردن تو روز روشن جلو چشم همه
مال رو چیکار کردن بالا کشیدن خب اینا دزدیه خلفا اینا چون این خطبه
روی دزدی سوار شده دزدی اینا حالا چه جهتی داشته خود اونها هم
اسمش رو گذاشتند خطبه فدکیه اما این درست نیست اونجا که
حضرت میاد اصلاً مطالبی که اونجا خانم ارائه میکنه شما میگی خب حالا خیلی هم به فدک ربطی نداره
اینو میخواید بگید دیگه یعنی بله حالا به هر حال انشالله که
توجه بشه به این خطبه ببینیم چی هست.
صلی الله علیک یا فاطمه الزهرا
حالا خدا توفیق بده انشالله ما بتونیم از این خطبه هر روز صحبت کنیم
یه جمله هم ذکر مصیبت کنم روز چهارشنبه است
دلهاتونو ببرم در خانه آقا امام جواد علیه السلام
همین آقایی که اسم خانم فاطمه که میومد یاد خاطره خانم حضرت زهرا
که به میان میومد منقلب میشد از خود بیخود میشد
من روضهام این باشه یه وقتی به امام رضا خبر دادن
گفتند آقا شما بیاید پسرتون از دست رفت آقا امام رضا
به عجله آمدن دیدن جوادالائمه دو سه سالشه از جهت سن دنیایی میگم ها
حضرت گویا دستشون مشت کرده به زمین میکوبه به آسمان اشاره میکنه
میگیرمتون میسوزونمتون.. بعد امام رضا بغل کردن فرمودند
چی میگی پسرم جواد با کی هستی بابا یه مرتبه گفت بابا گناه مادرم زهرا چه بوده
اینا چرا با مادر من اینطور کردن چرا اینجور کردن مگه مادر من چه کرده بود
با اینها اون دو نفرو من از تو قبر میکشم بیرون
به درخت آویزونشون میکنم آتششون میزنم این ها
این جوادالائمه است میوه دل امام رضا امروز شروع ما با نام امام جواد علیه السلام شد
انشالله که خود حضرت زهرا هم این سفره ما به دست امام جواد علیه السلام پهن شد
ان شاءالله که دست مارم بگیره از خود امام جواد می خونم
میان حجره دربسته هی صدا میزد جگرم میسوزه جوون بیست و پنج ساله
انقدر هی اظهار تشنگی کرد اما گویا آبش ندادن میان حجره جان داد
خدا بیامرزه حاج آقا مرتضی رو گویا بدنش رو هم بالای بام بردن
اما خب کبوترها اومدن سایه کردن آخرش چیه آخرش رو بگیم
لایوم کیومک یااباعبدالله فدای اون بدنی بشم که زیر آفتاب سه روز
زینت دوش نبی
روی زمین جای تو نیست
خار و خاشاک زمین
منزل و ماوای تو نیست
حسین جان حسین جان



