حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

? تاریخ اشرف کائنات حضرت محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم

در رابطه با خبر های غیبی نبی مکرم بحث میکنیم

چند تا از اصحاب امیرالمومنین ابوالاسود دوئلی و قیس و ابی الجربه مازنی و عبدالسلام

به روایت حاکم و غیر اینها روایت کردند روز جنگ جمل مولا علی زبیر رو صدا زد

روز جنگ جمل مولا زبیر رو صدا کرد از اصحاب امیرالمومنین نقل کردند که

مولا علی به زبیر گفت که تو روبه خدا قسمت میدم زبیر رو صدا زد تو رو به خدا قسمت میدم شنیدی

از رسول خدا که رسول خدا می فرمود تو زبیر با او یعنی علی کار زار خواهی کرد و ستمکار باشی اونگاه او بر تو پیروز میشه

اینو شنیدی زبیر گفت آره شنیدم یا علی حالا که یادم انداختی دیگه باهات جنگ نمیکنم

که برگشت این یکی از خبر های غیبی رسول خدا باید بر می گشت و اونایی که با خودش آورده بود رو برمیگردوند.

یا حداقل با اینا صحبت میکرد می گفت پشیمون شدم فهمیدم علی حق من جنگ نمیکنم شماها هم خودتون می دونید روشنگری میکرد برگشت و رفت.

آخرش هم کشتنش قصّه بعدی که خبر غیبی رسول خداست، این هستش که

پیامبر فرمود به ابو موسی اشعری که دو تن حَکَم گمراه تو این امت هستن که هر کسی پیروی از اون ها بکنه گمراه است

راوی گفت به ابوموسی گفتن تو رو به خدا رسول خدا منظورش تو نبودی؟

آیا پیامبر مراد و مقصدش از این کلام خود تو نبود؟ اینجا دارد که ابوموسی نقل میکنه که

من پیش پیغمبر بودم پیغمبر گفت دو تن در امت من گمراهن هر که اطاعتشون کنه گمراه میشه

بعد راوی گفت خود تو نبودی؟ شاید به قول آقا بعد از حَکَمیت بوده که این راوی همه چیز براش مُسَجَل شده معلوم شده

داره اینجوری میگه بعدش پیعمبر گفت تو امت من فتنه ای برپا میشه ای ابو موسی تو اگر تو این فتنه خوابیده باشی بهتر از اینه

که نشسته باشی. نشسته باشی بهتر از اینه که ایستاده باشی

ایستاده باشی بهتر از اینه که در حال رفتن باشی راوی گفت که پیغمبر به مردم این خبر رو نگفت به تو گفت

تو رو مخصوص کرد خصوصی به تو گفت پس منظور تویی عوضی نرو راه دیگه نرو جای دیگه دنبال خبر نباش

این هم یکی از خبرهای غیبی بود. خدا لعنتش کنه چقدر خیانت کرد این ابوموسی اشعری چقدر این نانجیب با این که شنید

این خبر رو از پیغمبر خدا لعنت کنه اونایی رو که گفتن بریم دنبال ابوموسی اشعری

سه ماه طول کشید تا برن ابوموسی رو بیارن صفین کجا و مکه کجا دو تا لشکر معطلن که ابوموسی بیاد

این نانجیب چه خیانتی کرد به امیرالمومنین چه ضربه ای زد به ایشان که حد وحساب نداشت

خدا لعنت کنه اونایی رو که باعث شدن حکمیت درست بشه که از دل حکمیت خبرش اومد بیرون

پیغمبر می دونست از این اقدام ابوموسی شرح ها بر می خیزه که لذا او رو نهی کرد از این کارها نکن.

مطلب دیگر که عرض می کنیم حاکم و بیهقی روایت کردن از ابو سعید که ما ازش روایت زیاد داریم

ابوسعید روایت می کنه یه وقت رسول خدا بر ما وارد شد در حالیکه کفشش پاره شده بود

نعلش پاره شده بود این نعل رو داد دست مولا علی گفت علی جان این رو اصلاح کن و بدوزش

مولا علی گرفت و نشست و پیغمبرم نشستوما هم آرام دور آقا نشستیم

مثل مرغان تکان نمی خوردیم دیدید پرنده میاد روی درخت می شینه چون درخت تکون نمیخوره

یعنی در محضر رسول خدا تکون نمی خوردیم خب اُبُهتی داشت مقامی داشت

جذب رسول خدا دور تا دورش نشسته بودیم حرف نمی زدیم

پیغمبر گفت همانا کسی از شما هست که بر تاویل قرآن خواهد جنگید همچنان که من بر تنزیل قرآن جنگیدم

من بر نزول قرآن جنگیدم یکی از شماها هم هست که بر تاویل قرآن می جنگه

ابوبکر بلند شد گفت یا رسول الله من هستم اونی که شما میگید؟ پیغمبر فرمود نه

عمر بلند شد گفت منم اون شخص گفت نه بعد دارد که رسول خدا فرمود

که لذا او همون اصلاح کننده ی نعلین منه ابوسعید میگه این یکی از خبرهای غیبی آقا رسول خدا بود

به اینکه در آینده امیرالمومنین میاد بر تاویل قرآن می جنگدبا یک عده ای

تاویل یعنی یه معنای ظاهری قرآن داریم یکی اینکه مقصود این آیات کیه و چیه باطن قرآن است

معنی قرآن رو که می خونیم میشه ظاهر قرآن و مقصود این معنی که اشاره میشه تاویل و باطن قرآن

مولا علی می نشست و می گفت منظور از این آیه منم

منتها یه عده قبول نمی کردن یک مورد دیگر هم بگیم ابو نعیم از معاذ ابن جبل روایت کرده که پیغمبر فرمود

فتنه ای رو به شما رو میاره مانند شب سیاه هر وقت پیغمبرانی رفتن و پیغمبرانی اومدن

اما نبوت بر افتاد و پادشاهی اومد ای معاذ بگیر و بشمار معاذ میگه

شمردم تا به پنجم رسید پنجمی میشه یزید میگه اسم به پنجم که رسیدم پیغمبر فرمود

یزید خدا او رو مبارک نگرداند بابا دوران پیغمبر است یزید کجا بود

اشک از دیدگان رسول خدا جاری شد فرمود خبر شهادت حسین رو به من دادند

تربت او رو برای من آوردن و من رو از کشنده ی او آگاه کردند.

معاذ میگه شمردم و ادامه دادم میگه به دهم که رسیدم فرمود ولید فرعون این دین است

ولید ویران کننده ی این دین یک تن او رو خواهد کشت از خاندان او و به گردنم می گیره که پسر عموش بود

ولید ابن یزید خیلی عجیب و غریب همش عَیّاشی می کرد و شرب خمر می کرد

می خوام برم بالای کعبه خیمه بزنم قبه بزنم اونجا بشینم مِیساری بکنم و بقیه ی خلاف ها رو بکنم

رفقا گفتن نانجیب نکن این کثافت کاریها چیه؟ میدونی خدا چجوری میزنت و مانع شدند

و او قصدش این بود ولید ابن یزید از بنی امیه بود آخرین خلیفه ی بنی امیه بود

ابوسعید و ابوهریره روایت کردن که پیغمبر از سال شصتم اظهار ملالت می کرد

روایت دیگه هست که برادر ام سلمه یه فرزندی به دنیا اومد براش اسمش رو ولید گذاشت

پیغمبر شنید که گفت چرا اسم بچه هاتون رو اسم فراعنه میزارید؟ ناراحت شد و گفت ولید ولید

زود باشه که در این امت من مردی ظاهر بشه که اسمش ولید که برای امت من از فرعون بدتر است

طرف گفت ما فکر کردیم ولید ابن عبدالملک است دیدیم نه یکی اومد بنام ولید ابن یزید

هشام ابن عبدالملک این یزید ابن عبدالملک خلیفه بود که به درک واصل شد

داداشش هشام اومد قرار بود یزید خلیفه بشه که سنش کم بود گفتن اول برادرش هشام بشه خلیفه تا دورانی

آخرشم این هشام از دنیا رفت و یزید کار رو دستش گرفت

اول حکومتش با مردم مدارا کرد بعد که خرش از پل گذشت شروع کرد

تاخت و زد و ویران کردو نابود کرد خدا لعنتش کند.

امروز روز حضرت معصومه سلام الله علیها است

دلهامون رو ببریم حرم حضرت معصومه سلام الله عرض ادب کنیم

این خانم خیلی مجلله است می شنود صدای مارو

این همه عالم اونجا به مقامی رسیدن میخواست عالمی بشه به جایی برسه

دست به دامن خانم شد حالا نیت کنید و دلهاتون رو بیارید حرم خانم من چند جمله بخونم

به بالینم بیا برادر جان رضا به بالینم بیا برادر جان رضا

به دامانت گذار سرمعصومه را

سرا پا دردم ای به درد من طبیب

نوای من شده دیگر امن یجیب

برادر جان رضا برادر جان رضا

دم آخر ببین که در تاب و تبم

ز پا افتاده ام به یاد زینبم

به دورش شامیان همه صف میزدن

بجای تسلیت همه کف میزدن

حسین جانم حسین حسین جانم حسین

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *