حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

بسم الله الرّحمن الرّحیم

 

💫 تاریخ اشرف کائنات حضرت محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم

در رابطه با صلح حدیبیه دیروز صحبت کردیم وقتی سهیل از طرف قریش آمد برای مذاکره

نماینده ای بود از طرف قریش پیغمبر وقتی او رو دید فرمود

او برای مذاکره و مصالحه میاد که بعد مسلمون ها فهمیدند که پیغمبر میخواد مذاکره کنه اوقاتشون تلخ شد

از جمله کسانی که خیلی دور برداشت و بر پیامبر پناه می برم به خدا عبارت تاریخ است

دست من نیست بی ادبی کرد و تَشَر زد و بهم ریخت سر آقا رسول خدا،

همین خلیفه ی دوم بود متاسفانه چیکار کنیم ؟ می تونیم از این واقعه ی تاریخی عبور کنیم؟

ایا رو مورخین آوردن اومد با توپ و تشر اول رفت پیش رفیقش ابوبکر مگه این پیغمبر نیست؟

لا اله الاالله، همونجا گفت اولش این آخرش هم این گفت مگه این مرد، این مرد یعنی چی؟

ای مرد پیغمبر نیست؟ گفت: چرا گفت مگه ما مسلمان نیستیم؟

گفت چرا مگه اینا مشرک نیستن؟ ابوبکر گفت چرا ، چرا ما باید زیر این بار ذلت بریم؟

چرا ما باید این خواری رو برای خودمون بخریم؟ گفت هر چی هست باید گوش به حرف این آقا بدیم دیگه تو هم قانع شو

اما عمر قانع نشد اومد پیش پیغمبر همون سوال ها رو تکرار کرد

رسول خدا فرمود: این امر خداست که مصالحه کنیم درگیر نشیم منم بنده ی فرمانبردار خدا هستم

بعد عمر گفت: مگه تو نبودی وقتی به ما وعده دادی خانه خدا رو به زودی طواف می کنیم؟

پیغمبر فرمود عمر من چنین وعده ای دادم ولی آیا وقتش رو هم تعیین کردم؟

گفتم امسال میریم من که وقتش رو تعیین نکردم نگفتم امسال میریم

من گفتم امسال میریم عمر گفت نه من گفتم وعده می دهم که این کار انجام خواهد شد

و ما خانه ی خدا رو طواف خواهیم کرد، امسال نه، سال بعد سال بعد نه سال بعدش

دیگه عمر اینجا حرفی نزد بعدها می نشست می گفت من در نبوت پیغمبر شک کردم

مذاکرات صورت گرفت قرار شد امیرالمومنین بنویسه این متن رو

قرداد رو بنویسه. پیغمبر امیرالمومنین رو طلب کردند، به او فرمود:

علی بنویس بسم الله الرّحمن الرّحیم، سهیل گفت من این عنوان رو به رسمیت نمی شناسم

بسم الله الرّحمن الرّحیم باید همان عنوان رسمی رو بنویسی باسمک الّلهم امیرالمومنین

به دستور آقا رسول خدا همین رو نوشت بعد گفت بنویس این است آنچه محمد رسول خدا (ص) با سهیل بن عمر

نسبت به اون موافقت کرد سهیل گفت: اگه ما تو رو به عنوان رسول الله می شناختیم

دیگه اینهمه جنگ کارزار نمی کردیم. بعد باید این عنوان رسول الله هم پاک بشه

امیرالمومنین نوشت رسول الله گفت باید پاک بکنید بجاش بنویسی محمد بن عبدالله

ببینید پیغمبرم قبول کرد ولی نگاه به صورت مولا علی کرد دید رنگ صورتش متغیر شد

خیلی براش سخته که قلم بزاره روی رسول الله و رسول الله رو پاک بکنه

اصلا حال امیرالمومنین یه طوری شد، اینقد سخت شد این رو پیامبر توی چهره مولا دید

دید که اصلا علی نمی تونه رسول الله رو پاک بکنه عنوان رسول الله رو از دنبال نام رسول خدا نمیشه قلم رو بکشه روش

خود پیغمبرانگشتش رو پیش برد فرمود: یا علی جای این رو به من نشون بده

بزار خودم این عنوان رو پاک کنم بعد به دنبالش فرمود: علی جان بنویس برای تو هم ماجرای دردناکی پیش خواهد آمد

و به ناچار به چنین کاری راضی خواهی شد میدونی کی؟

این هم از پیشگویی آقا رسول خداست معجزات آقا رسول خدا است

وقتی که جنگ صفین شد که صلح بکنن امیرالمومنین با معاویه، لعنت الله علیه

که بعد عمروعاص میخواستند قردادی بنویسند فرمود: عمرو عاص گفت

ما این عنوان رو قبول نداریم کی گفته تو امیرالمومنینی؟

خیلی ها تو رو امیرالمومنین قبول ندارن باید این عنوان رو پاک بکنی

که اگر ما تو رو امیرالمومنین می دونستیم با تو جنگ نمی کردیم

که بعدحضرت ناچار عنوان رو پاک کرد همانطور که عنوان رسول الله رو خود رسول الله پاک کرد

اینجا عنوان امیرالمومنین رو خود امیرالمومنین پاک کرد خلاصه یه سری موارد رو نوشتند

مواد این قرداد چی بود؟ ۱_ جنگ و مخاصمه از همین تاریخ تا ده سال بین طرفین ترک بشه و به حالت جنگ پایان داده بشه آتش بس بشه

۲_ اگر کسی از قریشی ها تحت قَیومیت و ولایت دیگری هست

بدون اجازه ی ولی خودش نزد آقا اومد مدینه مسلمانان موظف هستن او رو به ولی خود برگردونن یعنی مثلاََ

پسر فلانی اومد مسجد من او رو به ولی خودش برگردونم

ولی از اون طرف اگر بچه ی من رفت تو خونه ی آقای قاسمی، آقای قاسمی موظف نیس

۳_ هر کدوم از قبایل عرب خواست با یکی از دو طرف پیمان ببنده در این کار آزادند

قبایل زیادی بود توی هر کدوم خواستن با قریش پیمان ببندند آزادند

اگر کسی اومد سمت مسلمونا قرارداد ببنده نباید تهدیدش کنید.

۴_پیغمبر و پیروانش ملزم میشن به امسال از مکه صرف نظر میکنن به مدینه برگردن

اما سال دیگه میتونن برای زیارت خانه خدا عمره به مکه بیان مشروط به این که سه روز بیشتر در مکه نمونن

و به جز شمشیر که در قلاف باشه اسلحه ی دیگری با خودشون نیارن

ببینید این قرارداد این صلح حدیبیه یعنی به رسمیت شناختند

دین اسلام این صلح حدیبیه فتح مبین بعد ده سال جنگ تعطیل بشه می دونید

یعنی مسلمون ها تازه وقت پیدا می کنن یه نفس راحت بکشن شروع کنن با جهان ارتباط برقرار کردن

شروع کنن فکر اسلامی رو نشر دادن این فتح مبینه اقا دیگه جنگ تا کی زندگی تعطیل میشه

کار و بار کساد میشه بهم می ریزه خب جنگ که نباشه میشه یه کاری کرد درسته

طرفین متعهد شدن تو همین قرارداد راه های تجارتی برای رفت و امد هم دیگه ازاد بگذارند مزاحمتی برای همدیگر فراهم نکنند

۶_تبلیغ اسلام تو مکه ازاد باشه مسلمان های مکه بتونن ازادانه مراسم های خودشون رو انجام بدن

کسی حق سرزنش و آزار و اینها رو نداشته باشه این قرارداد نوشته شد امضا شد

و بعد همه کارهاش ردیف شد خدا بهتون خیر بده .

صلی الله علیک یا ابا عبدالله

یا امام حسین اقاجان بین الطلوعین توسل کردیم به شما اقا جان از شما میخواهیم

حسین جان پیش خدای خودت ما رو یاد بکنی حسین جان از شما میخواهیم شما پیش خدا ابرو داری

یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله

ما رو شفاعت بکنید ، یه جمله روضه بخونم شما ها هم دلاتون نرم بشه

نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت

نه سید الشهدا بر جدال طاقت داشت

بلند مرتبه شاهی زصدر زین افتاد

اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد

تو مقاتل بعضی ها هست نیزه به پهلوش زدند ابی عبدالله از اسب که افتاد

دارد لشگری هجوم اوردن رو سر امام حسین نیزه دار عزیزان با نیزه می زد

شمشیر دار با شمشیر می زد عمه سادات یه نگاهی کرد دید چه غوغایی تو گودال

اینجا دارد عمه سادات صدا زد ایا یه مسلمان بین شما پیدا نمیشه

ایا شما نگاه نمیکنی پسر پیغمبر رو دارن سر می برن دارن می کشن

اینجا دیگه زینب بی تاب شد روش رو کرد سمت مدینه صدا زد

حسین جان حسین جان

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *