حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

💫تاریخ اشرف کائنات حضرت محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم

در رابطه با حوادث سال دهم هجرت صحبت می کنیم

دیروز واقعه مباهله رو گفتیم که معروف به مباهله هستش

ببینید یه نکته‌ای رو بگم حالا این مهمه قصه مباهله داستان مباهله

مثل داستان اربعین می‌مون یه بحثی هست در رابطه با اهل بیت که اربعین اول رسیدن به کربلا

یا اربعین دوم اصلا هر کاری می‌کنی با عقل جور در نمیاد که اهل بیت اربعین اول رسیده باشند کربلا

آخه چطوری می‌شه و اینا آخرش می‌زنن به طی الارض میگن که

احتمالاً با طی الارض رفتند اگر بگیم اربعین اول رسیدن

حتماً با طی الارض رفتن چون تا چندمه ماه صفر حالا اصلاً شما بگو تا پنجم صفر در شام بوده باشند

خب اینا باید راه بیفتن چه جوری آخه رسیدن ۱۵ روز بعدش رسیدن کربلا

این یه خورده سخته باورش مگر اینکه همون بگیم با طی الارض رسیدن

و لذا بعضیا میگن که نه اربعین اول نبوده اربعین دوم بوده از همون سال‌ها

از همون سال نه سال بعدش خب این یه بحث اینجوری میشه در مورد اربعین

در رابطه با مباهله هم همین بحث میشه مثلاً میگن که یعنی می‌خوام بگم به اصل وقوعش اشکالی نیست

به اصل این داستان اشکالی نیست چون اصلاً آیه قرآن

به اصل داستان هیچ خدشه‌ای نیست تنها چیزی که خدشه بهش وارده

زمان این قصه هستش به زمانشه که الان من عرض می‌کنم

ببینید اول غدیر بوده یا مباهله بوده غدیر هجدهم ذی‌الحجه است

بعد مباهله چندمه بیست و چهارم بعضیا میگن ۲۱ ذی‌الحجه

بعضی هم میگن ۲۵ ذی‌الحجه خب پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم تا چندم تو جحفه بودند

بیعت می‌گرفتن از مردم در رابطه با ولایت امیرالمومنین هجدهم ذی‌الحجه بوده

هجدهم ذی‌الحجه غدیر بوده پیامبر سه روزم وایسادن اونجا بیعت گرفتن

خب میشه بیست و یکم بعد از جحفه تا مدینه چند روزه

حول و حوش ۶ روزه خب اگر بلافاصله راه افتاده باشند

بیست و هفتم می‌رسن مدینه مگر اینکه بگیم مباهله تو اون سال اتفاق نیفتاده

مثلا سال نهم هجری اتفاق افتاده اما اونی که مشهوره میگن سال دهم افتاده

حالا پیامبر یا اینجا بازم طی الارض کرده که خیلی بعیده

چون این نیست چون اصلاً این گزارش اینجوری نیومده که پیامبر

مسیر ۹ روز از مکه تا مدینه ۹ روز راهه یا اگه آروم بری ده یازده روز راهه

با سپاه بخوای بری ولی این گزارش نیومده برای ما که طی الارض شد

مسیر ۶ روز اینا تو یه روز دو روز طی شد یا اینکه بگیم مال دهم هجری نیست

مال نهم یا اینکه بگیم که ماه و روزش متفاوت هست

و حالا یه اشکال دیگه‌ای هم که وارد میشه ایته که خاطرتون هست

که امیرالمومنین قبل از اینکه پیامبر خدا به مکه برسند

در یمن بودن خب بعد از یمن که برمی‌گردند با خودشون

پارچه میارن که بین مردم بین اون سپاهیان امیرالمومنین اختلاف می‌شه

این پارچه‌ها از کجا میاد؟ از اینایی که اومدن قول دادن مسیحیایی که قول دادن که هر سال پارچه بدند

از نجران میاد نجران نزدیک یمنه یه سری پارچه ها رو امیرالمومنین

میگیره میاره برا آقا رسول خدا که بعد قبل از اینکه برسند به آقا رسول خدا

بعضیا به این پارچه‌ها دستبرد می‌زنند که امیرالمومنین این پارچه‌ها رو می‌گیره از دست اینا

که اینا ناراحت میشن و عصبانی میشن از دست امیرالمومنین که چقدر تو سخت‌گیری که بعد میان شکایت می‌کنن در رابطه با امیرالمومنین

این پارچه‌ها مال مسیحی های نجران بوده که قبول کردند جزیه بدن مالیات بدن

چطور می‌تونیم ما بگیم این واقعه، واقعه مباهله بعدش بوده

خب اینکه پس ثابت می‌کنه که قبلش بوده مباهله مثلاً یه سال قبل بوده

یا مثلاً یه ماه دیگه‌ای بوده که اینا قول دادن پارچه بدن

بعد امیرالمومنین که میره یمن داره از یمن برمی‌گرده از اینا

اینم ثابت می‌کنه حرف ما رو که این واقعه مباهله یا مال دهم هجری نیست یا مال ۲۴، ۲۵ ذی‌الحجه نیستش

خب با این حساب اگر ما بگیم در روزش و ماهش تردید هست

اون بحث ۲۴ و ۲۵ ذی‌الحجه اون میره رو هوا خب ازش صرف نظر کنیم

یه اتفاقی می‌افته یه قبیله‌ای هست به نام قبیله بنی عامر

که این‌ها در سرکشی و شرارت خیلی معروف تصمیم می‌گیرند که

بیان مدینه و با پیامبر صحبت بکنن در واقع به دین اسلام بگروند

خب سه نفر از این‌ها تصمیم می‌گیرند به نام‌های عامر اربت جبار

تصمیم می‌گیرند که تو همین هیئتی که دارن میان مدینه

پیامبر رو به قتل برسونن این سه نفر حالا بقیه هم خبر ندارن از نیت و فکر این سه نفر

اینا وارد میشن بر رسول خدا بعد بقیه پیامبر خدا رو که می‌بینند

مایل میشن به دین اسلام مسلمان میشن این یه نفرشونم بی‌خیال میشه

ولی دو نفرشون اینا اقدام میخوان بکنند

عامر میاد که رسول خدا هی میگه آقا اینطوریه این میگه نه اینطوری نیست

بعد به رسول خدا میگه که باید ما با هم تو خلوت صحبت بکنیم

هی به پیغمبر میگه که ما باید تو خلوت با هم صحبت بکنیم

نگاه به رفیقش می‌کنه می‌بینه رفیقش انگار ترسیده

رفیقشم نمی‌خواد اقدام بکنه از رفیقش ناامید میشه

بعد پیامبرم هی اصرار می‌کنه که بریم تو خلوت صحبت بکنیم

آقا رسول خدا می فرماید تا مسلمان نشی من تو خلوت با تو نمیام صحبت بکنم

آخرش اون ضمیر باطنیشو رو می‌کنه میگه که من متنفرم از تو

به پیغمبر میگه میگه من از تو متنفرم من چی‌ام اصلاً لحظه‌ای نیست که به کشتن تو به قتل تو فکر نکنم

که بعد رسول خدا نفرین می‌کنه نفرین می‌کنه

رسول خدا از خدا می‌خواد که از شر این دو نفر حفظ بشه مصون بمونه

بعد جالب اینجاست دعای رسول خدا هم مستجاب می‌شه

این‌ها که برمی‌گردن این دو نفر که برمی‌گردن این عامر به مرض طاعون مبتلا می‌شه

تو همون برگشت نرسیده به خونه به مرض طاعون مبتلا میشه به صورت بدی به وضع بدی از دنیا میره

اون یکی که عربد باشه تو بیابون دچار صاعقه می‌شه

صاعقه تو کلش می‌خوره می‌سوزه جزغاله میشه می‌سوزه و این‌ها

خود همین پیش آمد می‌بینن مردم می‌بینن که رسول خدا نفرین کرد

چه بلایی سرشون اومد این باعث قوت قلب این‌ها می‌شه

در رابطه با همین ایمان آوردن و رسول خدا و معجزه و عالم غیب

خب این هم یه بخشه از بحثمون بخش دوم بحثمون خیلی کوتاه و مختصر بگیم

ماموریت امیرالمومنین به رفتن به یمن ای کاش تمام کشورهایی که فتح می‌شد دسته اسلام مامورش آقا امیرالمومنین بود

ببینید چه برکتی داره گویا پیغمبر یمن رو آماده می‌کرد برای ظهور امام زمان علیه السلام

شما می‌دونید دیگه یمن یه نقطه بسیار بسیار استراتژیکی

که اگر امام زمان علیه السلام بخواد ظهور بکنه از یمن ظهور می‌کنه

سربازان اون حضرت خودشون رو در یمن به اون حضرت ملحق می‌کنند

این یمنی‌ها امیرالمومنین رو دیدن شیفته امیرالمومنین شدند عاشق امیرالمومنین شدند

اصلاً بدون هیچ جنگی بدون خونریزی بدون اینکه یه قطره خون ریخته بشه اینجا همشون

حقیقت امیرالمومنینو می‌بینند عاشق میشن بعد رو میارن به اسلام

حالا پیامبر خدا وقتی که امیرالمومنین رو که می‌فرسته سمت یمن

یه سری نکته‌ها می‌فرماید از جمله این که علی جان از سخت‌گیری بپرهیز

مردم رو به نویدهای الهی که از اون افراد با ایمان هست بشارت بده

و در یمن با گروه اهل کتاب روبرو میشی اون‌ها از تو می‌پرسند که کلید بهشت چیه

در پاسخ اون‌ها بگو که اعتراف بکن به یگانگی و بی‌همتایی خدا

کلید بهشت لا اله الا الله ، امیرالمومنین علی علیه السلام حرکت می‌کنند

و دارد که باز هم ۴ تا توصیه می‌کنند پیغمبر به امیرالمومنین

که یکیش اینه دعا و نیایش رو پیشه خودت قرار بده

چون دعا غالباً همراه با اجابته یعنی دست از دعا برندار دعا کنارش اجابته

همین که دعا می‌کنی بدون پشت سرشم اجابته

۲. در تمام حالات الحمدلله بگو شاکر خدا باش چون شکر موجب فزونی نعمته

۳. اگر با کسی یا گروهی پیمان بستی اون پیمان رو محترم بشمار

۴. از مکر و نیرنگ و فریب دادن مردم بپرهیز چون حیله بدکاران به خود اون‌ها برمی‌گرده

امیرالمومنین میان در یمن اقامت می‌کنند مدتی

بعد معجزه‌هایی اونجا دارند قضاوت‌هایی می‌کنند خیلی جالب که انشالله بماند برای یه وقت دیگه

براء بن عاذب از کسانی که در یمن ملازم امیرالمومنین

براء میگه که وقتی امیرالمومنین به نخستین نقطه مرزی یمن رسید

صفوف سربازان اسلام که قبلا اونجا بودن به فرمان خالد بن ولید

خود امیرالمومنین میاد این‌ها رو منظم می‌کنه اینا به هم ریخته بود

حالا نمی‌دونم خالد اونجا چه خاکی می‌ریخته سرش اینا خیلی به هم ریخته بودن

امیرالمومنین میاد این‌ها رو منظم می‌کنه نماز صبح رو به جماعت می‌خونه

بعد تمام افراد قبیله همدان این‌ها که از بزرگترین قبایل یمن هستند

برا شنیدن نامه پیامبر دعوت میشن بعد پیام رسول خدا خونده میشه

میگه امیرالمومنین صحبت می‌کنه اینا همه تحت تاثیر قرار می‌گیرند

همه این قبیله بزرگ یمنی در یک روز مسلمان میشن

که امیرالمومنین این جریان رو گزارش میده به پیغمبر

وقتی نامه امیرالمومنین به پیغمبر می‌رسه پیغمبر انقدر خوشحال میشه

که با سرور و شادی وصف ناپذیر سر به سجده می‌گذاره سجده شکر می‌کنه

آقا رسول خدا بابت این اقدام قشنگ امیرالمومنین

بعد سر بلند می‌کنن می‌فرمایند درود بر ملت همدان

درود بر ملت همدان اسلام این گروه سبب میشه که ملت یمن تمامشون به تدریج مسلمان بشن

خب این هم از قصه یمن انشالله که ظهور تحقق پیدا بکنه از یمن

و انشالله که همه ما یمنی باشیم من به نظرم میاد این سنگ یمنم که میگن

عقیق یمن به نظرم میاد چند وقته اینطوری که هر کسی عقیق یمن

داشته باشه نماز بخونه ثواب نمازش ۷۰ برابر می‌شه

شنیدید دیگه کسی انگشتر داشته باشه عقیق یمن ثواب نمازش خیلی بالا میره ۷۰ تا میشه انگار

۷۰ برابر یا حالا به هر حال من به نظرم این کد یه نشونه است

نشونه است که چون ربط به همین با بحث مهدویت و ایشالا ظهور امام زمان علیه السلام داره

چند وقته هی به نظرم میاد که این حتماً به این ربط دارد به هر حال

صلی الله علیک یا اباعبدالله

صلی الله علیک یا اباعبدالله

صلی الله علیک یا اباعبدالله

این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست

این چه شمعی است که جان‌ها همه پروانه اوست

شنبه از اول ۷ من دل‌هاتونو ببرم در خانه باب حوائج علی الاصغر امام حسین علیه الصلاة و السلام

اینکه به این کودکی گناه ندارد یا که سر رزم این سپاه ندارد

بس که دل افسرده است آه ندارد راه دهید آنکه را پناه ندارد

فرمود بر پسر پیغمبر منت بگذارید اگر به زعم شما من کافرم

این بچه‌ها این خانم‌ها که گناهی ندارند به اینا آب بدید

اگر به این زن‌ها آب نمی‌دید این بچه شیرخواره آب بدید

این بچه رو که می‌بینید چه جوری داره تلظی می‌کنه

میگن نذاشتن حرفای امام حسین به پایان برسه

خیلی سخته ها یه کسی داره حرف می‌زنه یه دفعه سخنانش قطع بشه

حرمله ملعون تیر رو تو چله کمان گذاشت چنان پرتاب کرد

این تیر به گلوی بچه خورد فذبح الطفل من الاذن الی الاذن

اصغر من کی به زبان آمده

حرمله با تیر و کمان آمده

غنچه یاسم شده ارغوانی

زیر سم اسب کسی نمانی

حسین جان حسین جان

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *