بسم الله الرحمن الرحیم
💫تاریخ اشرف کائنات حضرت محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم
خدمتتون عرض کردیم که آخرین اتفاقی که در سال نهم هجرت میافته
البته اتفاقای مهم و درشت دیگه شاید اتفاقای دیگهای هم ریزهها ولی ما اینجا از اونا نمیتونیم خبر بدیم
سوادشو نداریم خدمتتون بگم که اتفاق بزرگی که اینجا میافته
این بحث ابلاغ آیات سوره برائت هستش آیاتی به مردم مکه
نه مردم مسلمانش مردم مشرک که اونجا بودند و اینها باید اخراج میشدند از مکه
و سرزمین مکه وادی مکه از لوث این مشرکین و اینها باید پاک میشد
اینجا باید جدی گرفته میشد این مسئله بعد از این همه عطوفت و مهربانی آقا رسول خدا
بعضیا فکر میکنن این ابلاغ آیات سوره برائت قبل از فتح نه
این بعد از فتحه الان مکه دست آقا رسول خدت تحت قدرت اسلام هستش
و خب حالا این عزل ابوبکر سنگین از منصب ابلاغ آیههای برائت
و نصب امیرالمومنین به جای ابوبکر این به فرمان الهی خب بدون هیچ شکی بدون هیچ شکی
یکی از فضائل قطعی آقا امیرالمومنین هست و غیر قابل انکار
اگه کسی بخواد بگه که معلوم نیستش و اینها معلومه که یه فکر آلودهای داره
حالا بعضیا اینجا اومدن میگن که میدونی چرا پیغمبر گفت ابوبکر نره آقا علی علیه السلام بره
به خاطر اینکه ابوبکر به شفقت اشتهار داشت یعنی خیلی مهربون بود مهربون بود
و در مقابل علی علیه السلام در شجاعت و قدرت قدرت قلب نقطه مقابل ابوبکر بوده
و خب حالا آیات سوره برائت اینها رو باید یک کسی چون تهدید مشرکینه
اینو باید یه کسی بخونه که شجاعت و قدرت داشته باشه
قدرت قلب داشته باشه و این مبادی در علی علیه السلام بیش از ابوبکر بوده
آقا این چه حرف مزخرفیه شما میخوای اینجوری توجیه کنی
خب پیامبر از همون اولش نمیدونست خدا از همون اولش نمیدونست
چرا این پیرمرد بیچاره رو اینقدر باید اذیتش کنه بفرستن اینم وسط راه برش گردونه
اینها همش برای این بوده که به مردم بفهمونن اون کسی که لیاقت داره منصب خلافتی رو
و اون کسی که به بیشترین نزدیکی رو داره به پیامبر از جهت روحیه و از جهت همه چی
او کسی نیست جز علی بن ابیطالب علیه السلام این ابوبکر وقتی بلند میشه میاد و اعتراض میکنه و اینها
پیغمبر بهش میفرماید من چه کنم این امر امر الهیه خدا امر کرد
که این آیات رو خودم و یا کسی که از خودم هست بخونه
و غیر این دو نفر کسی صلاحیت ابلاغ این آیات رو نداره
خب تو این مسئله مشخصه پیغمبر میخواد خط بده میخواد نشون بده میخواد الگو معرفی کنه برای مردم
میخواد به مردم یه چیزایی نشون بده حالا بعضیا متاسفانه خب یه حرفایی زدن که آدم خجالت میکشه
روش نمیشه این حرفا رو انعکاس بده خب پرونده سال نهم هجرت بسه
بریم بریم سال دهم هجرت دیگه آخرشه دیگه خیلی از مطالب سال دهم هجرت رو هم شما میدونید
مثلاً یکیش واقعه غدیره یا مباهله است خب اینا رو شما بلدید حالا ما هم اشاره میکنیم
اولین اتفاق مهم در سال دهم هجرت این هست سوگ ابراهیم
ابراهیم پسر آقا رسول خدا که ببینید پیامبر خدا فرمود
ابراهیم عزیز کاری از ما برای تو ساخته نیست تقدیر الهی هم بر نمیگردد
فرمود ابراهیم عزیز چشم پدرت در مرگ تو گریانه
و دل پدرت محزون و اندوهباره ولی هرگز حرفی که باعث خشم خدا بشه به زبان جاری نمیکند
دلم میسوزه گریهام میکنم اما شرک حرفهای مشرکانه و حرفهای کفرآمیز نمیزنم
اگر وعده صادق و محقق الهی نبود که ما هم به دنبال تو خواهیم آمد
در فراق و جدایی تو اگه اون وعده نبود در فراق و جدایی تو بیش از این گریه میکردم
و غمگین میشدم ولی چون خیالم راحته که منم به تو ملحق میشم
پس گریم کمه اونقدر نیست خیلی نیست اگه میدونستم بهت ملحق نمیشم
منم پیش تو نمیام زیاد گریه میکردم ولی خب میدونم که میام خیلی گریه نمیکنم
این جملهها خب حکایت از خیلی از مطالب اینکه ما میتونیم برای مردههامون گریه کنیم
آخه اهل تسنن میگن چرا شما میرید گریه میکنید چرا اینطوری میکنی چرا اونطوری می گنید
تو این قصه خیلی از حرفها هستش خب خود آقا رسول خدا که دستور میده میفرماید
اکرمو اولادکم به فرزندان خودتون مهر بورزید عواطف خودتون رو به اونها ابراز بکنید
حالا الان مثلاً وایسا یه گوشه بگه مردش که مردش آقا رسول خدا
قبل از این اتفاق بنا بر نقل تاریخ من خیلی نمیخوام اینجا تحلیلهای دیگهای بکنم
اما بنا بر نقل تاریخ قبل از مرگ ابراهیم سه تا از فرزندان پسر
به نامهای قاسم طاهر و طیب اینها رو داشته اینا از دنیا میرند
سه تا دختر هم داشته به نامهای زینب رقیه ام کلثوم که اینها هم از دنیا رفتن
این فرزند هفتم از دنیا میره خیلی آقا رسول خدا اشرف مخلوقات
۷ تا بچه از دست داده بنابر نقل تاریخ میگما من تحلیلهای دیگه و مبانی دیگه رو کاری ندارم
بقیه فرزندان از همسران دیگه است فقط الان یه فرزند آقا رسول خدا داره
آن هم اسمش فاطمه است و این فاطمه از حضرت خدیجه سلام الله علیهاست
بعد یه کسی اومد اعتراض کرد به نام آقای عبدالرحمان اوف اعتراض کرد
اومد دید پیغمبر گریه میکنه تعجب گفت شما ما رو از گریه بر مردهها نهی میکنید
حالا چه جوریه که بچه خودت از دنیا رفته اشک میریزی و اینها
رسول خدا فرمود من هرگز نگفتم در مرگ عزیزان خودتون گریه نکنید
این حرفا چرا به من نسبت میدید این حرفا رو چرا به من میچسبونید
من کجا گفتم فرمود به خاطر اینکه این احساسها که الان شما میبینید
اشک جاری میشه نشانه دلسوزی و مهربانی و ترحم
و شخصی که به حال دیگران دلش نسوزه مورد رحمت الهی قرار نمیگیره
تو ببینی و بچه های غزه کشته بشن اینطوری آواره بشن دلت نسوزه آدمی
بعد عین خیالت نباشه بگی به من چه ربطی داره آدمی
نه غزهها تو آفریقاش تو آمریکاش تو هر نقطه عالم ببینی
یه بیچاره فرزندی کسی بیچاره و یتیم شده خدا شاهده من تو این برنامه
معلی چی بود خیلی نگاه نمیکنما ولی یه تیکه ای
این آقای مداح یهو گفتش یه مهمون ویژه داریم رفت کنار این دختر بچه نشست
گفت دختر شهیده همین که گفت دختر شهید من اشکم جاری شد
قلبم اصلاً یه طوری شد بچه یتیم بعد گریه نکنی یعنی چی آخه چه معنی داره
پیغمبر فرمود من گفتهام که در مرگ عزیزان داد و فریاد نکنید
سخنان کفرآمیز یا سخنانی نگویید که اعتراض میدهد
و از شدت انبوه لباسهای خود را پاره نکنید من اینو گفتم
چرا دیگه حالا اضافه میکنید چرا آب توش قاطی میکنید
آقا امیرالمومنین به دستور پیامبر بدن ابراهیم رو غسل داد کفن کرد
بعد گروهی از اصحاب اومدن جنازه ابراهیم رو مشایعت کردن به قبرستان بقیع
بعد اونجا به خاک سپردند پیغمبر یه نگاهی به قبر ابراهیم کرد
یه حفرهای در گوشه قبر دید اومد خود آقا رسول خدا این حفره رو نشست
شخص خود آقا رسول خدا اونجا روی قبر با دست خودش صاف کرد
فرمود اذا عمل احدکم عملاً اگر کسی از شما یه عملی را انجام داد
باید در اتقان و استحکام باشه یه کاری میکنید درست انجام بدید
محکم انجام بدید خوب انجام بدید درست حسابی ولو قبر ولو قبر
که حالا روز وفات ابراهیم آفتاب گرفت و یه عده بیخبر از قوانین طبیعی جهان تصور کردند که
آفتاب الان برای مرگ ابراهیم دلش گرفته دلش برای مرگ ابراهیم گرفت
که بعد شروع کردن همینجوری خرافات و اینها رو گفتن
که آقا رسول خدا وقتی متوجه شد روی منبر فراز منبر حالا بچه از دست داده
اما بیخیال مبارزه با انحرافات و خرافات نمیشه
مقابله میکنه بر فراز منبر رفت و فرمود که هان ای مردم بدونید
ان الشمس والقمر آیات … آفتاب و ماه از نشانههای قدرت خدا هستند
اینها طبق سنن طبیعی و قوانینی که خدا براشون مقرر کرده
در مسیر خاصی میگردند که هرگز برای مرگ کسی یا تولد کسی
نمیگیرند بلکه وظیفه شما در موقع کسوف اینه که نماز بخونید
آفتاب اگه گرفت امر طبیعی خب بعد اینها بلند شدند نماز آیات خوندن
خب این هم از قصه اول سال دهم هجرت
صلی الله علیک یا اباعبدالله
صلی الله علیک یا اباعبدالله
صل الله علیک یا اباعبدالله
امروز روز پنجشنبه است حالا عرض کردیم امواتمونو یاد بکنیم
اگه گاهی اوقات انسان پدرشو یاد بکنه اشک تو چشمش جمع بشه عیبی داره
نه خیلی هم خوبه خیلی هم خوبه شارع دستور داده گفته
برید کنار قبر پدرتون صورت رو قبر پدرتون بزارید
شارع دستور داده برید کنار قبر مادرتون صورت رو قبر مادرتون بزارید
آدم پدر و مادرشو یاد کنه گریه کنه هیچ اشکالی نداره
این نشانه وفاداری نشانه ترحم خدا میدونه وقتی خدا ببینه شما اینجوری یاد پدرت کردی یاد مادرت کردی
اشک ریختی خدا هم به تو ترحم میکنه خدا هم بهت رحم میکنه
حالا کدوم پدری بالاتر از امام حسین علیه السلام اباعبدالله
او پدر بندگان خداست بیاید دوستان عزیزان یه لحظه برا اون پدر حقیقی پدر عبودیت گریه کنیم
از اون ساعتی که چشمش به جوان رعناش علی اکبر افتاد
میگه آقا ابی عبدالله از روی اسب افتاد چشم به جوانش افتاد
از روی اسب افتاد میگد بعضی از عزیزان نقل کردن
روی دوکنده زانوش هی اومد جلو سر علی اکبر رو به دامن گرفت
لخته خونها را از دهان علی پاک کرد
بعد هی صدا زد علی جان ولدی علی هرچی صدا میزد
دلش آرام نمیگرفت صورت روی صورت علی گذاشت
فصاح سبع مرآت هفت مرتبه از پرده دل گفت ولدی علی
علی جان ای پسر من پدر پیر توام
پدر پیر و زمین گیر توام
علی سخنی گوی و دلم خوش کن
تو که آتش زدهای خاموش کن
حسین جان حسین جان