حضرت موسی علیه السلام _ داستان عصای حضرت موسی

بسم الله الرحمن الرحیم

✨️الحمدلله رب العالمین واَلصلاه و السلام علی سیدنا و نبینا محمد و آله و سلم

?داستان حضرت موسی علیه السلام

در رابطه با جناب موسی علی نبینا و آله و علیه السلام بحث می‌کنیم.

آیه ۳۰ سوره قصص می فرماید:

فلما اتاها نودی من شاطی الواد المقدس ایمن فی البقعه المبارکه من الشجره آن یا موسی انی انا الله رب العالمین

اون وقتی که به سراغ آتش اومد از کرانه راست دره در آن سرزمین پربرکت

از میان یه درخت ندا داده شد که ای موسی منم خداوند پروردگار جهانیان

در اینجا به سند معتبر از امام صادق علیه السلام نقل هست

که آقا فرمودند بقعه های زمین بر یکدیگر فخر می‌کردند زمین کعبه بر زمین کربلا فخر کرد

خدا وحی فرستاد ساکت شو فخر نکن بر زمین کربلا

بابا کربلا بقعه ی مبارکی هست که من در اونجا از اون درخت به موسی ندا کردم

انی انا الله رب العالمین

کربلا میدونی چه سرزمینی. در یه حدیث معتبر دیگه هستش که فرمود

اینکه میگه من شاطی الواد

این شاطی الواد که ایمن هم هست اینکه خدا یاد کرده تو قرآن فرات

شاطی الواد این همون فراته ، فی البقعه المبارکه کربلا هستش

بعد میگه من الشجر اون درخت نوربخش چیه که جناب موسی دید نورش رو و اومد

اون درخت نوربخش نور محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم بوده

که در اون وادی و جناب موسی علیه السلام ظاهر شده

خب علامه مجلسی رحمت الله علیه می‌فرمایند که

حق تعالی جناب موسی را به طی الارض تو یه شب از حوالی شام به کربلا آورده

خب از امام باقر علیه السلام هست که حضرت فرمودند

وقتی مدت اجاره تموم شد چون حضرت موسی اجیره شعیب بود دیگه

با اهل بیتش حرکت کرد در میانه راه راه رو گم کرد که وقتی راه رو گم کرد اون آتش رو از دور دید

و از پی آتش رفت که سر از کربلا درآورد از امام رضا علیه السلام پرسیدند کدوم دختر به نکاح جناب موسی دراومد

آیا همون دختری بود که از پی موسی رفت و او رو به نزد شعیب آورد

آقا فرمودند بله همون دختر بود حضرت فرمودند وقتی جناب موسی می‌خواست از شعیب جدا بشه و برگرده

جناب شعیب گفت برو تو یکی از این اتاقا یه دونه از این عصاها رو بردار

که دستت باشه اگه یه درنده‌ای حیوانی حمله کرد بتونی با این عصا مثلاً اون حیوان رو دفعش بکنی

و به جناب شعیب امام رضا می‌فرماید این خبر رسیده بود که اون عصای موسی چه می‌کنه و چه و چه و این حرفها

وقتی جناب موسی داخل اتاق شد دستشو که دراز کرد یه چهار پنج تا مثلاً عصا بود

یدونه از این عصاها رو برداره اون عصا جست و به دست موسی اومد

وقتی اومد به نزد شعیب جناب شعیب همون عصا رو شناخت

گفت که عزیزم اینو بذار برو یکی دیگه رو بردار

جناب موسی اومد اینو گذاشت خواست یکی دیگه رو برداره دوباره همون عصا حرکت کرد و به دست موسی آمد

بازم به نزد شعیب اومد گفت مگه نگفتم دیگری رو بردار

جناب موسی سه مرتبه برگشت خواست دوباره عصای دیگه‌ای برداره همین عصا اومد به دست جناب موسی

شعیب گفت که خب دیگه همینو بردار که گویا از برای تو مقدر شده این عصا

وقتی جناب موسی برگشت رو میگه سالی یه مرتبه میومد به جناب شعیب سر می‌زد

شرایط خدمتگزاری رو به جا می‌آورد غذا درست می‌کرد بالا سر جناب شعیب می ایستاد نون خورد می کرد

ریزه می کرد تلیت می کرد و اینها ببیند چه داماد خوبی

خدا از این دامادا روزی آدم بکنه که مثل جناب موسی علیه السلام

بله در حدیث معتبر از امام باقر بازم نقل داریم که آقا فرمودند

عصای موسی از حضرت آدم رسیده بود و به شعیب رسیده بود از شعیبم به جناب موسی رسید

فرمود الان در نزد ما اهل بیت هست همین عصا ، فرمود این عصا سبز رنگ هست به مانند همون روزی که از درختش جدا شده

فرمود چون باهاش سخن میگی حرف می‌زنه و از برای قائم آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم مهیا شده

فرمود امام زمان خواهد کرد به اون عصا مثل اونچه که جناب موسی به اون می‌کرد

فرمود هر وقت ما اراده کنیم این عصا به حرکت در میاد اونچه که امر بکنیم فرو می‌بره می بلعه

فرمود وقتی امر کنند امام زمان علیه السلام او رو این عصا رو

که مثلا چیزی رو ببلع کام خودش رو می‌گشای یک طرفش به زمین یک طرفش به سقف و دهانش مثلاً به چه مقداری گشوده می‌شه

و به زبان خودش می‌رباید و فرمود این عصا در نزد ما اهل بیت هستش

در حدیثی هستش که حضرت آدم این عصا را از بهشت با خودش به زمین آورد و از درخت اوسج بهشت

اوسج گیاهی هست خاردار شاخه‌هاش پرخوار گل‌هاش به رنگ‌های مختلف میوه‌اشم گرد و سرخ رنگ هستش

اما مطلب بسیار مهمی که در تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام هست

خیلی جالب در رابطه با صلوات بر محمد و آل محمد پس می‌فرماید

در تفسیر قول خدا اذ نجیناکم من آل فرعون

یاد بیار ای بنی اسرائیل یادتون باشه اون موقعی که نجات دادیم پدران شما را از دست چی از دست آل فرعون

یسومونکم سوء العذاب

عذاب می‌کردن شما رو به بدترین عذاب‌ها عقوبت‌های شدید

تکلیف می‌کردن شما بار ببرید بعد عذاب شدید

فرعون می گفت آقا می خوام این بنا را درست کنم این عمارت

بعد می ترسیدند فرار بکنند این بنی اسرائیل پاهای این بنی اسرائیل رو زنجیر می‌بستند

که یه وقت در نرن بعد گل رو باید می‌ذاشتن رو دوششون از نردبونا بالا می‌رفتن

می‌رفتن رو پشت بوما خیلی اتفاق می‌افتاد که اینا از نردبون یه مرتبه می‌افتادن

بعد می‌مردن یا فلج می‌شدن معلول می‌شدند

بعد این فرعونی ها هیچ پروایی نداشتن تا اینکه خدای متعال به جناب موسی وحی کرد که

یا موسی به اینا بگو دست به هیچ کاری نزنند مگر اینکه صلوات بر محمد و آل محمد بفرستند

وقتی صلوات فرستادن این سبک میشه آسون میشه براشون و این‌ها هم صلوات می‌فرستادند و کار براشون آسون می‌شد

خب بار رو می‌بردن بالا پشت بوم و راحت و از این بلا نجات پیدا کردند

اما اون موقع که صلوات رو فراموش می‌کردند یه مرتبه می‌افتادن

مثلاً فلج می‌شدن دستور می‌دادند که دوباره صلوات بفرستید

یا اگه نمی‌تونید دیگری رو بگید که صلوات رو بر شما بخونه شما هم تکرار کنید

میگن اینا که صلوات می‌فرستادن در جا خوب می‌شدن این از معجزاتی بوده که خب این‌ها دیدند و این‌ها

یذبحون ابناءکم وقتی که به فرعون گفتن که در بنی اسرائیل فرزندی متولد میشه و هلاکت تو به دست او جاری میشه

زوال پادشاهی تو ، امر کرد که آقا پسرا رو ذبح کنید

یکی از این‌ها رشوه می‌داد به قابله‌ها که نمامی نکنند مثلاً آقا مردمو با خبر نکنند

بعد که بچه‌ها به دنیا میومدن این بچه‌ها رو می‌برد تو صحرا توی یه غار توی گودال یه جایی ول می‌کرد

دو مرتبه صلوات می‌فرستد اللهم صل علی محمد آل محمد

خدا ملکی رو برمی‌انگیخت که این بچه رو تربیت می‌کرد به نوعی عجیب

حالا در روایت هست ما از گفتنش اعراض می‌کنیم می‌فرماید به نوعی عجیب این رو تربیت می‌کرد

نشو و نمو می‌کرد بنی اسرائیل اینطور بچه هاشون سالم می موندن

و اونچه که سالم موندن بیشتر بودن از اون‌هایی که کشته شدند

و یستحیون نساءکم

آقا زنها رو زنده نگه می‌داشتند اینا رو به کنیزی می‌بردند بعد جیغ این بنی اسرائیل در اومد

اومدن پیش حضرت موسی یا موسی دختران ما رو بردن خواهران ما رو به کنیزی بردن بکارت این‌ها از بین میره و چه و این حرفا

حق تعالی وحی کرد که یا موسی بگو به اون دخترا هر وقت که اراده‌ای شد نسبت به شما

شما صلوات بر محمد و آل محمد بفرستید اینا وقتی که صلوات می‌فرستادند خدا ضرر قوم فرعون رو دفع می‌کرد

هر وقت اراده‌ای می‌کردند یا مشغول کاری می‌خواستند بشن اینا بیمار می‌شدند

یا مرض مزمنی می‌گرفتند به الطاف الهی نتونستن که حرمت بنی اسرائیل رو بشکوند

بلکه خب حق تعالی به برکت صلوات محمد و آل محمد دفع بلا کرد

و فی ذلکم بلاء من ربکم عظیم

در این نجات دادن خدا شما رو بلایی بود بزرگ از جانب پروردگار شما

خب خدا فرمود ای اسرائیل به یاد بیارید متذکر بشید که

هر وقت خدا از پدران و گذشتگان شما بلا رو دفع میکرد به سبب صلوات بر محمد و آل محمد بود

آیا نمی‌دونستید که هر وقت اون حضرت رو مشاهده کنید به او ایمان بیارید

نعمت بر شما چی میشه هم کامل‌تر می‌شه و فضل خدا بر شما ما تمام‌تر خواهد بود.

?جهت دریافت صوت ?

به کانال میثم ذوالقدر در پیام‌رسان ایتا مراجعه نمایید.