بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه هشتم
عرض کردیم در رابطه با حدیث معرفت آقا امیرالمومنین صلوات الله علیه
تا به اینجا که حضرت می فرماید: به سلمان و ابوذر که اَولنا محمد و اوسطنا محمد و آخرنا محمد صلوات الله علیه
اول ما وسط ما آخر ما همش محمد صلی الله علیه و آله و سلم است
ببیند هر کی شناخت من رو کامل کنه کمال برسونه پس او بر دین درست و استوار است
همچنان که خداوند تبارک و تعالی فرمود هر کی من رو بشناسه این دین پایدار و استوار
من به زودی به یاری و توفیق الهی، این حقیقت رو تبیین میکنم.
سلمان ابوذر حوصله کن بنشین اینجا برات مُعین معرفی میکنم
دوباره حضرت این آیه رو میخونن، یا سلمان و یا جندب حضرت اینا رو خطاب میکنه
اینا گفتن لبیک یا امیرالمومنین آقا جان! جانمون فدات، حضرت فرمود:
من و پیغمبر یک نور بودیم از نور خدا، خدا امر کرد یه اون یه دونه نور که دو قسمت بشید
خدا به یه نصف خطاب کرد گفت تو محمد باش و به اون یه نصف گفت تو علی باش
به این جهت است که خدا پیغمبر فرمود: علی از من است و من از علی هستم
وجز علی از جانب من هیچکس ماموریت انجام نداره فقط علی هست که میتونه از جانب من ماموریت داشته باشه.
هر آینه پیغمبر ابوبکر رو فرستاد سوره توبه رو چیکار کنه؟ برداره ببره مکه
یه مرتبه جبرئیل اومد قرار شد ابوبکر سوره ی برائت رو ببره مکه بین مشرکین بخواند
جبرئیل اومد گفت یا رسول الله پیغمبر فرمود: بله ، جبرئیل گفت خدا دستور داده این رسالت رو
این کار رو یا خودت انجام بدی یا مردی از خودت باشه.گ امیرالمومنین فرمود
پیغمبر رو کرد به من گفت علی جان! پاشو خودت این کار رو انجام بده
ابوبکر رو برگردان ومنم ابوبکر رو برگردوندم ابوبکر تو قلبش اینجوری اومد
گفت یا رسول الله آیا در مورد من آیه ای نازل شده؟ چون حالش بد شد دیگه
امیرالمومنین وسط راه برگردوندش گفت بده من ببرم برگشت و حالش بد شد.
پیغمبر فرمود: نه این کار رو انجام نمیدهد مگر من یا علی ، یا سلمان یا جندب حضرت هی اینا رو صدا میزد اینا میگفتن لبیک جانم آقا!
ای برادر رسول خدا حضرت فرمود: کسی که صلاحیت نداره چهار تا کاغذ قرآن رو برداره ببره
از طرف رسول خدا برای مکی ها بخونه چجوری صلاحیت داره بشه امام یه اُمّت
ابوبکری که نتونست این کار رو بکنه چجوری بشه جانشین پیغمبر
حضرت اینجا طعنه میزنه به خلیفه ی اول چطور شد اینا اومدن و کار رو دست گرفتن؟
یکی شد خلیفه یکی وزیرش این شد تا اینجای حدیث که ان شاءالله امیرالمومنین رو به نورانیت بشناسیم.
پس ما نمیتونیم از خودمون تولید بکنیم اینا از زبان خود امیرالمومنین صلوات الله علیه صادر میشه قشنگی حدیث همین است.
مثلاََ اگر آیت الله بهجت آمده بود این حرفا رو درست کرده بود از امیرالمومنین
خب آدم میگفت آیت الله بهجت کجا امیرالمومنین کجا آیت الله بهجت اینجاس،
امیرالمومنین تو آسموناس ستاره هست آیت الله بهجت چقد بپره که بخواد امیرالمومنین رو بشناسه چقد بپره که
برسه به امیرالمومنین ولی قشنگیش اینه خود ستاره بگه من چی هستم و کی هستم
ابوبکر خلافت امیرالمومنین رو ندید دوران عثمان کشتتش احتمالاََ این برای
سی چهل سالگی امام است ولی حضرات معصومین صلوات الله اجمعین
اینا اولین مخلوق خدا هستن دیگه روحشون خلق شد استاد ما میگفت
بهترین خلق خدا بودند اینا تو دنیا بدنشون بعد قرن ها ظاهر شد
و الّا وجودیشون سبقتشون از ما جلوتر روحشون جلوتره. سلمان اومده بود امام حسین رو
تو بغل امیرالمومنین تعجب کرده بود که حضرت بهش اشاره میکنه و پرده ها از جلو چشمش
کنار میره که نشون میده ما مال کی هستیم فکر نکن بچه ایم که بعد سلمان
خضوع و خشوع می کنه و ادب می کند. خدا ان شاءالله به آبروی محمد و آل محمد به ما توفیق معرفت عنایت بفرماید.
صلّی الله علیک یا ابا عبدالله
صلّی الله علیک یا ابا عبدالله
صلّی الله علیک یا ابا عبدالله
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست
این چه شمعی است که جان ها همه پروانه ی اوست
آدم وقتی اسم امام حسین میاد دلش به لرزه میفته چقد نامش شیرین و با جان ها بازی میکنه
ام سلمه میگه وارد شدم پیغمبر اکرم حسین رو نشونده رو پاهاش پیراهن از تن حسین درآورده
از زیر گلو میبوسه تا ناف گریه میکنه کتف آقا رو سینه و پشت آقا رو هی میبوسه
گفتم یا رسول الله شما چیکار میکنی فرمود دارم جای شمشیر ها رو می بوسم و گریه میکنم
میخوام یه جمله بگم امروز صبح به آقا رسول الله صدای من رو میشنوه بله
آیا رسول خدا من و شما رو میبینه؟ بله عرض کنم یا رسول الله
شما جای شمشیرها رو بوسیدید و گریه کردید پس چه حالی داشت زینب سلام الله
دختر شما وقتی ببیند نیزه دار داره با نیزه میزنه شمشیردار با شمشیر میزنه
اومد تو گودال بعد نازنین برادر رو بغل کرد سر که نداشت نگاه کرد دید تمام بدن زخم شمشیر و نیزه است
خاک عالم به سرم کز اثر تیغ و سنان
جای یک بوسه من بر همه اعضای تو نیست
خم شد لب ها رو روی رگ های بریده گذاشت حسین جان حسین جان