بسم الله الرّحمن الرّحیم
جلسه پانزدهم
بحث در رابطه با حدیث معرفت آقا امیرالمومنین صلوات الله به نورانیت هستش.
می رسیم به این فقرات که حضرت می فرماید پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
اقامه کرد حجتی برای مردم، پرچم حجت رو میدونید پیامبر مظهر ظهور اسماء ظاهر هست
و خودتون بارها شنیدید پا منبرها حضرت یوسف حجت خداست برای عده ای
حضرت مریم سلام الله علیها چیه؟ خدای تبارک و تعالی به واسطه ی این پیامبر و اون پیامبر
اقامه ی چی میکنه؟ حجت میکنه بر مردم، مثلاََ طرف میاد میگه من جوان بودم و فلان
اینجوری شد افتادم تو راه غلط و اشتباه خدا به واسطه ی حضرت یوسف چیکار میکنه؟
اقامه ی حجت میکنه میگه اینکه از تو جوان تر بود خوشکل تر بود
پس چرا این تو راه غلط نرفت؟ مگه پیامبر نبود؟ مگه به شما نگفت مگه راه و چاه زندگی رو بهتون نشون نداد؟
ببینید حجت چیزیه که وقتی خدا میاره، اونا دهنشون بسته میشه.
امیرالمومنین می فرماید: پیامبر اقامه ی حجت کرد من خودم حجه الله شدم بر خلق
اینکه آقا می فرماید برخلق حجت شدم یه چیز عجیبیه خلق یعنی چی، کجای خلق از اون لحظه ای که به دنیا اومدی؟
یا بر مسلمین قبلش چی، یا بر انسانها، اجنه ها چی؟ فقط اجنه ها و انسانها؟ یا ملائکه ها
تمام خلق اولش وسطش همه رو میگه. برتمام خلایق من حجت خدا هستم.
چجوری میشه؟ ببینید این جز با ولایت تکوینی جور در نمیاد. حضرت می فرماید:
خدا برای من قرار داده چیزی رو که برای هیچکدام از اولین و آخرین قرار نداده
خدا چیزی به من داده که به هیچکس نداده نه به پیغمبر مرسل داده نه به ملک مقرّبی داده
این آثار اون هست.می فرماید: یا سلمان و یا جُندب دوباره اینا رو صدا میزنه خطاب میکنه
لبیک یا امیرالمومنین جانم فدات آقا، انگار حضرت یه چیزی رو میگه میبره بالا
می چینه درستش می کنه دوباره برمیگرده از اول یه چیزی دیگه بگه و بره بالا،
حالا سلمان و ابوذر و جندب رو برده بالا رسونده به جایی دوباره میخواد از اول
یه چیزی بچینه و بره بالا، میخواد آثار اون حجه الله رو بگه من بودم کسی که
نوح رو حمل کرد سوار کرد بر کشتی و سیرش داد و برد من بودم نوح رو نجات دادم
حملش کردم در کشتی به امر پرودگارم منم همراه یونس در شکم ماهی
و از اونجا به اذن پرودگارم یونس رو بیرون آوردم. دقت کردید
منم همون کسی که موسی را به امر پروردگارم از دریا عبور دادم
سلمان و ابوذر اونجا نشستن مقابل امیرالمومنین منم کسی که نسل های ستمگر پیشین رو
به هلاکت رسوندم ، فکر کن یه لحظه ببین حضرت چی می فرماید:
قوم عاد قوم ثمود این هایی که ستمگری کردن ظلم کردن و خیانت
هلاک شدن قوم لوط هلاک شدند من بودم که هلاکشون کردم من بودم که
ابراهیم رو از آتش نجات دادم منم اون کسی که جاری میکنم نهرها رو دریاها رو
منم که چشمه ها رو از دل زمین بیرون می کنم چشمه ای که میری آب میخوری
منم که درخت ها رو سبز می کنم و از زمین بیرون میارم بعد حضرت می فرماید:
منم کسی که برازنده ی بپادارنده ی دنیا، یعنی دنیا رو تمومش میکنم
منم همون که سقف دنیا رو به اذن خدا بپا داشتم منم که زمین رو گسترانیدم
این جملات امیرالمومنین حکایت از چی داره؟ ولایت و اون ظهور اسماء باطنی دارد.
حضرت در عبارت هست که می فرماید: منم اون کسی که عذاب الهی میاد و جاری میکنه
بر بعضی منم اون کسی که از جای نزدیک ندا میکنم جن و انس همه می شنوند
هر قومی به زبان خودش صدای امیرالمومنین رو می شنود منم اون خضر که عالم موسی هستش
منم معلم سلیمان، منم قدرت خدای عزوجل، اینهمه گفتیم حالا چجوری معناش رو بفهمیم؟
پیکری رو تصور بکنید میگی چشم من گوش من دست من پای من قلب من درسته
حالا امیرالمومنین پیکر این جهان است. خضر میشه چشم امیرالمومنین
موسی میشه دست امیرالمومنین، همه ی اینا میشن به منزله اعضا و جوارحش
یعنی اینا همشون یک جلوه ای هستن از جَلوات امیرالمومنین صلوات الله و
امیرالمومنین با همه ی اینها هستش چون اول خلق است.
حالا مثال میزنم به برق، کارخونه برق میخواد برق رو برسونه به خونه های ما
برق شدت داره دیگه خیلی قوی هست بخواد به خونه ی ما برسه باید ترانس بزارن
برق رو ضعیفش بکنن و برسونند خب این برق الان روشن میشه توسط ترانس است.
خب امیرالمومنینم وقتی میشه سبب خلقت پس هر چی هست از امیرالمومنین است
به اذن پرودگار، به اذن خدا. پس حضرت فرمود: به ما خدا نگید هرچی خواستید بگید
پس این آدمی معرفت پیدا بکنه شعور پیدا بکنه می بینه همش در تَصرّف امام زمان است
پس بی معرفتی است هر روز به حضرت صاحب رو نکنه جلوه نکنه
ما یه چیزی می بینیم و یه چیزی می شنویم خود امیرالمومنین صلوات الله علیه چی فرمودند
مرده ی ما نمرده، غایب ما غایب نشده، کشته های ما کشته نشدند. ما از روزنه ی بدن یه چند روزی با شما بودیم.
تو تمام عوالم و خلایق بودیم و هستیم خب این تا اینجا ان شاءالله خدای تبارک و تعالی
به ما توفیق بده بتونیم به حضرات معصومین معرفت پیدا بکنیم.
صلّی الله علیک یا ابا عبدالله
صلّی الله علیک یا اباعبدالله
صلّی الله علیک یا اباعبدالله
یاد شعر نَیِّر افتادم شمر دنبال چی بود اون لحظه که نشسته بود رو سینه ی امام حسین
هر چی داشت از امام حسین بود نفس می کشید توسط امام حسین علیه السلام بود
وجودش از امام حسین علیه السلام بود بعد نشسته بود رو سینه ی امام داشت چه می کرد
ملائکه به جوش وخروش درآمدند. آقا از این صبر امام حسین صلوات الله علیه
همش برای چی بود؟ برای دین احیای دین جَدش رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم
آقا اباعبدالله الحسین اینطوری بعد سر امام اینطوری از تنش جدا میشه روی نیزه ها
چهل منزل سر مبارک رو میگردونن می چرخونن خب اینا رو اگه آدم بفهمه
استاد ما میگه آدم جیغش بلند میشه اگه معنای حجت خدا رو آدم بفهمه که
اون موقع بدن بدون سر رو زمین کربلا مونده سر مُقدس رو آوردن تو تنور گذاشتن
زن خولی میگه شب بلند شدم نماز شب بخونم دیدم از مطبخ نوری به آسمان تلالو میکنه
گفتم نکنه آتشی در هیزم هست، آتشی در تنور هست آمدم در تنور رو برداشتم دیدم الله اکبر
سر نورانی داخل تنوره نگاه کردم دیدم سر، سر آشنایی هست خوب نگاه به چشماش کردم
متوجه شدم این سر پسر پیغمبر اکرم است یه مرتبه دیدم هودجی از آسمان میاد
چند تا زن نورانی یه زن بین آن ها بسیار بسیار مَغمومانه و محزونانه هی صدا میزنه
حسین مظلوم مادر دیدم آمد دست داخل تنور سر رو گرفت به سینه چسباند
گریه می کرد شیون و ناله می کرد پرسیدم این کیه گفتن این مادرش زهرای مرضیه س، فاطمه س آمده
هی بوسید من غش کردم هی صدا کردن ما تو رو به گناه شوهرت مواخذه نمی کنیم
صلّی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله
اگر کشتن چرا آبت ندادن
چرا زان دُرّ نایابت ندادن
اگر کشتن چرا خاکت نکردن
کفن بر پیکر صد چاکت نکردن
اول صبح مهمان امام حسین علیه السلام هستیم
یه جمله عرض کنم عرضم تمام، ان شاءالله پدر و مادرمون فیض ببرند
اگر کشتن چرا مویت کشیدند
چو گرگان پنجه بر رویت کشیدند
حسین جان! حسین جان



