حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

💫توحید مفضل

✨️جلسه نود و نهم

●نثار آقا امام زمان علیه السلام صلواتی بفرستید.

در رابطه با توحید مفضل بحث می‌کردیم که حضرت صادق صلوات الله علیه یه بحثی رو مطرح کردن که ،

در مورد تدبیر خدا بود که عاجز نیست ، جاهل نیست اون که شرارت ، شرارت مانع بشه از این که خیر به ما برسونه.

یه دعایی هم هستش فکر کنم توی دعای یستشیره که میگه :

لا رافع لما وضعت

میگه که اون چیزی که تو گذاشتی کی می تونه برداره.

و لا واضع لما رفعت

اونی که تو برداشتی کی می‌تونه بزاره ، هیچ کی نمی تونه بزاره یا اونیکه تو عطاء بکنی

کی می دونه نذاره یا اونی که تو بگیری کی می‌تونه عطاء بکنه خدای متعال این جوریه ، اینطوریه.

بعد حضرت استدلال هم آورد که بابا این جاهل نیست بخاطر اینکه هر گوشه این عالم رو شما نگاه می کنی توش حکمت می بینی ،

مصلحت می‌بینی ، علم می‌بینی ، دقت می‌بینی لطافت می‌بینی این از این.

عاجزم نیست بازم از همین خلقت می بینی که این بساط ، این آسمانها ، این قدرت ، این نباید عاجز باشه.

ظالمم نیست ، شراراتی نداره چرا باید داشته باشه؟

این همه مهربونی تو خلقتش می بینی شما این مباحث رو حضرت مطرح فرمودند پس آخرش فرمودند ؛

پس معلوم شد که صانع این خلق به حسن تقدیر تدبیر خلق خود می‌نماید

و هر چند که عقل ما به مصالح بسیاری از آن نرسد ولی هست ،

زیرا که بسیاری از تدابیر ملوک پادشاهان و حکمت‌های افعال ایشان را عامه رعایا نمی فهمند

خیلی ها متوجه نمی شن که چرا پادشاه این کار رو کرد ، چرا اون کار رو‌ کرد

اسباب آنها را نمی‌داند که بر وجه حکمت واقع شده است از بعضی احوال ملوک استدلال بر افعال و اعمال ملک الملوک می‌توان کرد ، رسیدیم تا اینجا.

و اگر دوایی را دو مرتبه یا سه مرتبه به کار برند و اثر حرارت یا برودت از آن مشاهده نمایند ،

حکم می‌کنن که حال هست یا بار است و شک نمی کند در آن چرا این جاهلان انقدر شواهد حکمت و ثواب در هر چیز مشاهده می‌کنن

که عقل از احضای اشکی از اعشار به عجز و قصور معترف است و حکم به ثواب تدبیر و وجود مدبر غدیر خمیر نمی‌کند.

ببین یه چیزی مثل آتش رو دو بار روشن می کنن می بینن گرمه ،

بعد دیگه به همین اعتماد می کنن هر سری که آتش رو روشن می کنن میگن گرمه.

پس چرا این همه ثواب و حکمت تو این خلقت می بینن حکم به حکیم بودن و غدیر بودن و مدبر بودن خالق نمی‌کند ،حضرت تعجبش از اینهاس.

اگر به فرض محال نصف آنچه در عالم موجود است وجه حکمت درآنها مخفی باشد

هر آینه عاقل نباید حکم به احمال وعدم مدبر ذوالجلال ولو اینکه نصفش رو هم نفهمه ها

نمیتونه حکم به عدم مدبر بودن ذوالجلال بده زیرا که وجه حکمت و ثواب که در نصف دیگر ظاهر هست ،

تو نصفش ظاهر نیست نصف دیگه ش ظاهره کافی است برای او حکم به حسن تدبیر و علم به وجود صانع غدیر.

پس چگونه این توهم توان کرد با آنکه هر چه را تفتیش نمایی و به عقل صحیح در آن نظر کنی

بر نهایت استقامت و کمال یابی و هر وضعی که برای عالم تقدیر کنی چون تحمل آن وضعی هست که بکنی از آن نیکوترست .

می خواست بگه نصف خلقت رو نگاه می‌کنی اصلاً توش حکمت نمی‌بینی

تو نصف دیگه ش نگاه می‌کنی تو حکمت می‌بینی ، اگر نصفش رو می‌بینی حق نداری بگی که اونم نیست

تو نصفش رو داری حکمت می بینی پس حتما اون هم هستش حالا اینکه من نمی‌بینم حق ندارم انکار کنم

که من هر گوشه ش رو که دست میزنی می بینی به بهترین صورت خدای متعال خلق کرده ،

وضع کرده ، درست کرده، پس این عالم همه ش بر وجه حکمت و مصلحت و تقدیره.

قربون خدا برم که چینشش یه چینش فوق العاده س.

در علم طلبگی میگن نظام نظام احسنه ،

نظام نظام احسنه ، یعنی بهترین نظامه بهتر ازاین نمی شده که خلق بشه .

مثلاً جای چشم شما نگاه می‌کنی می‌بینی بهترین جا خدا قرار داده غیر از اینجا خدا قرار می داد این چشم رو میزاشت یه اشکالی توش بود پیدا میشد.

این گوش هات رو خدا بهترین جا گذاشته اگر غیر از اینجا جای دیگه می‌خواست بزاره یه گیری توش یه اشکالی توش بود.

پس خدای متعال هر چیزی که قرار داده رو نگاه می کنی می بینی توی بهترین جا قرار داده

پس باید حکم بکنیم به اینکه این خالق ما حکیمه علیمه ، خبیره ، غدیره اینها خیلی خوبه ها .

من عرضم تمام بحث صبحمون همین باشه که آدم برسه به اینجا که خدا اینه این خیلی خوبه.

حالا این بحث هایی که ما صبح ها می کنیم باید دو تا چیز گیرمون بیاد دو چیز چیه؟

یکی. اینکه خدا علیمه روی همه چی علم داره درسته علیمه.

دو. خدا غدیره این دو تا گیر ما میاد بعدم خدا اصلاً این عالم و بساط رو چیده پهن کرده برای همین

که ما این دو تا چیز رو بفهمیم شاید شما بگید حاج آقا دلیلت چیه؟

دلیلم آیه آخر سوره طلاق ؛

ان الله خلق سبع سماوات و من الارض مثلهن یتنزل الامر بینهن لتعلموا

خدا هفت آسمان و زمین رو خلق کرده برای اینکه تو بدونی، چی رو بدونی ؟

ان الله علی کل شیء قدیر و ان الله قد احاط بکل شیء علما

اینکه بدونی خدا غدیره ، دوم خدا علمش به همه احاطه داره.

این دو تا چیز گیرمون بیاد انشالله.

خدا به حق محمد و آل محمد ما رو جاهل از دنیا نبره ، یعنی عالم از دنیا بریم

چشمون باز بشه این قلبمون باز بشه توی عالم ذکر توی این دعای کمیل شب‌های جمعه می‌خونیم

خدایا انت ولی به من یه حالی بده تمام اوقاتم ورد و ذکر باشه ، تمام اوقاتم فکر باشه و تحمل باشه انشالله .

یه جمله هم سلام به آقا اباعبدالله

صل الله علیک یا اباعبدالله

وقتی به دنیا اومده بود پیغمبر امام حسین رو غرق دربوسه کرده بود

صورت می بوسید گریه می کرد چشماش رو می بوسید گریه می کرد

پیشانیش رو می بوسید گریه می کرد دندانهاش رو می بوسید گریه می کرد

گلوش رو می بوسید گریه می کرد

سینه مبارک حسین رو می بوسید گریه می کرد صدا می زد علی جان حسین رو نگهدار امیرالمومنین ابی عبدالله رو نگاه می داشت پیغمبر شروع می کرد به بوسیدن حسینش

نگاه کرد دید توی کوچه داره میدوه امام حسین دوید دنبال حسین علیه السلام

دیدی بابا بزرگ بدو دنبال نوه ش اینجوری امام حسین از این کوچه به این کوچه از این طرف به اون طرف هی میدوید دنبال حسینش

حسینش رو بگیره بعد که رسید به حسینش حسینش رو تو آغوش گرفت شروع کرد به بوسیدن

بعد این رو عمار میگه دیدم پیغمبر این لبها و دندان های حسینش رو چنان می بوسید

که گویا حسین بزرگترها بعد امام حسین پیغمبر روایاتی فرمود جملاتی فرمود جای خودش

اما من یه جمله به رسول خدا امروز صبح می خوام بگم

یا رسول الله هر کجا رو که شما بوسه زدید این امت بعد شما اونجا رو یا با نیزه زدن یا یا شمشیر زدن یا چوب خیزران زدن

بعد نه تو تنهایی و خلوت اینجور چیزها درخفا جلو چشم خواهرزدن

جلوچشم بچه ها زدن امان ازمجلس یزید اون ساعتی که اون نانجیب

عرض روضه م همین باشه

این نانجیب یزید گفت این دختر رو به کنیزی بهم میدی همچین که این حرف رو زد

یهو دیدن از گوشه مجلس صدای قرآن بلند شد نگاه کردن کی داره قرآن می خونه دیدن سربریده در تشت طلا داره قرآن می خونه

امام حسین با قران خواندنش می خواد نگاهها از زن و بچه برداره

همچین که یزید دید صدای قرآن بلنده از دولب حسین علیه السلام

دیگه معطل نکرد با چوب خیزران اینقدر به لب و دندان حسین زد

صل الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله

تو مجلس همه گفتن یزید نزن مسیحی گفت نزن یهودی گفت نزن

یکی صدا زد یزید بابایی قاری قرآنه  قاری قرآن رو که چوب نمیزنن

اما یه نفر تو مجلس یزید هی به طعنه می گفت بزن خوب میزنی اون هم زینب بود

گفت نامرد این دولبی که تو چوب می‌زنی پیغمبر می بوسید

حسین جان حسین جان حسین جان

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *