بسم الله الرحمن الرحیم
■حکمت شماره ۲۳
●حضرت میفرماید که: ما اضمر احدشیئا الا ظهر فی فلتات لسانه و صفحات وجهه.
هیچکسی چیزی رو توی دلش پنهان نمی کنه مگر اینکه تو سخنهای بی اندیشه ی که ازش سرمی زنه و درصفحه صورتش چی میشه آشکار میشه.
یعنی یه چیزی توی دلته یه جا نشستی داری حرف میزنی یهو همون چیزی که تو دلت
توی حرفهای که میزنی تو حرفهای پراکنده ت چی میشه معلوم میشه
یعنی اگرکسی میخوادبفهمه چی تو دلته خوب به حرفات گوش کنه تو این حرفها که میزنی
حرفهای پراکنده گیرش می یاد میفهمه ، میفهمه که تو مشکلت چیه تو نیتت چیه تو اصلا دنبال چی آمدی
اگر یه آدم زرنگی باشه توی همون حرف های پراکنده ات اون باطنت رامی تواند چیکارکنه بخواند
بلاخره میادیه چیزی بگه یه صحبتی بکنه یه حرفی بزنه نشون میده اون تو حرفهایی که میگه می پرونه
خب و تو صورتش چیه نشون میده این چی میخوادبگه مثلا این صورتش حالت خنده داره، غمگین داره، ناراحته به چه صورتی هستش
خیلی سخته که آدم بتواندخودش راکنترل کنه بیرون نریزه خیلی سخته که آدم بهونه خودش را کنترل کنه
یعنی ماها معمولا چیزهایی که تودلمون هست نمیتوانیم نگهش داریم یهو می ریزیمش بیرون
حالا مثلا میبینی یه منبری مییینی ماخودمون یه وقت های می بینی یه چیزی تو دلمونه میایم میریم منبر یه چیزی دیگه
اما یهو تو حرفهای پراکندمون آره مثلاً اون چیزی که تو دلمونه یهو میریزیم بیرون
و شما بزرگواران توخانواده کنار پدر،مادر، کنار خانمت یه چیزی تو دلته داری با خانمت حرف میزنی
یهو یه چیزی میگی آره این خانومت میفهمه این نگاه تو دلش بوده ها این تو دلش بوده آره هی نگه داشت نگه داشت اینجا چی بیرون ریختش لوداد
باید به خدا پناه ببریم بگیم خدایا این زبون ما را چیکار کن کنترل کن بخاطر همین میگن سکوت کنید ،
سکوت کنید خیلی به نفعتونه چون تو سکوت این اتفاق ها نمی افته تو خاموش بودن
پیغمبر فرمود یا ابوذر (من سمت نجاه) هر کس سکوت کرد، نجات پیدا کرد بالاخره این دهن باز میشه
این اتفاقها هم میفته دیگه لو میده نیت درونیش اون فکرش همه اینا رو بروز میده خوشا به حال اونهایی که اهل سکوت هستن اهل آرامش هستن
میگن از علامه طباطبایی تا سوال نمی کرد صحبت نمی کرد یکی بیاد سوال کنه جواب بده و الا ابتدای به سخن مثلا بکنه نه این هم خوب هستش خدا بهمون توفیق بده که انشالله توی این راستا
پس هیچ چیزی پنهان نمیشه اضمر ، یعنی ضمیر تو باطل تو دل الا ظهر
مگه این که ظاهربشه هیچی چیزی پنهان نمیشه مگر اینکه چی ظاهربشه ، تو کجاها ظاهر میشه فی فلتات
فلتات اون حرف های بی فکر حرفهایی که فکر نشده ، فلتات لسانه بله پس تو حرفهایی که فکر نشده ظاهر میشه وصفحات وجهه.
خب خدا بحق محمد و آل محمد به ما توفیق بده که بتوانیم توی این راستای دین خادمی کنیم انشالله .
یه چند جمله هم ذکر مصیبت ، عرض روضه از همگی شما التماس دعا
روزهای جمعه ما دعومون این که دلهاتونو ببریم درب خونه باب الحوائج آقا ابوالفضل العباس
انشالله امروز به ما مایه عنایت خاصی بکنه قمر بنی هاشم چون باب الحسین هر کسی میخواد بره پیش امام حسین بهترین باب ،
باب ابوالفضل بیاد دم خونه آقا ابوالفضل حالا امروز صبح هم من و شما مهمون آقا ابوالفضلیم خدا بهمون توفیق بده بتوانیم برای آقا ابوالفضل اشک بریزیم
دو دست درراه خدا داد عوضش خدا دو بال بهشتی میده به طیران بود چنان پرواز می کنه همه به مقام آقا ابوالفضل العباس غبطه خواهند
خورد با همون دست بریدش با همون دست قلم شده اش همه کارها و گره های ما را میتواند باز کند
خیلی قشنگ می گفتن قدیمی ها
ای بی دست کربلا دستم بگیر
ای بی دست کربلا دستم بگیر
آقاجان آقا ابوالفضل
تو را بحق مادرت ام البنین مادر باوفا و با حیا و با نجابتی که تا شما به دنیا آمدی شما را صدقه می چرخوند دور سر امام حسین اون فدایی حسین این قربانی حسین
ای ساقی لب تشنگان
ای جان جانانم سقای طفلانم
داغت شکسته پشت من
ای راحت جانم سقای طفلانم
من بی برادر چون کنم
بااین سپاه دون درد آمده هامون
بینم تو را در قدح خون
ای ماه تابانم سقای طفلانم
یه بند دیگه از همگی التماس دعا
خواهم برم درخیمگاه
ای گل تن پاکت پیکرصدچاکت
ممکن نباشد ای اخاه
محزون و نالانم سقای طفلانم
ای ساقی لب تشنگان
ای جان جانانم سقای طفلانم
گفت داداش تا من زنده م مرا خیمه ها نبر
آخه من به بچه های تو قول آب دادم بچه های تو منتظرن داداش
اینجا ابی عبدالله سوی خیمه ها آمد اما خمیده خمیده آمد نازدانه جلو دوید صدا زد
این عمی العباس عمو کجاست
فرموده باشد رفت تو خیمه ابوالفضل العباس عمود خیمه رو کشید همچین که خیمه فرو ریخت
حکایت از این که آی بچه ها دیگه این خیمه صاحب نداره برید خودتون را برای آماده اسارت کنید
حسین جان حسین جان حسین جان