حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

 

 

 

 

 

 

کتاب معرفت در زیارت علی بن موسی الرضا گنجینه و دریایی است از معارف و مطالب ارزنده و گهربار
اگر این کتاب رو ۱ میلیون قیمت گزاشته بودن ارزش داشت آدم یک میلیون بده و یک مرتبه هم شده یک زیارت درست و حسابی بره و سلام بده ک قیمتش از دنیا و هر آنچه در دنیاست بیشتره
این کتاب ۲۵ جلسه است در ۵ سال
مطالب مهم رو میشه با مداد خط کشید و میشه مطالب مهم رو تیتر وار در صفحه های اول بنویسیم
یکی از مسائلی ک ما خیلی باهاش سر و کار داریم
مسئله و آداب تشرف است
اذن دخول یعنی چه
چه میخواهیم بگوییم
روایاتی ک در خصوص زیارت حضرت رضاست ۲ جوره

۱- هرکی بیاد اینجا قبر این حضرتو زیارت کنه حاجاتش برآورده میشه(برای اهل دنیاست، اهل دنیا تحریک میشن برن زیارت)

۲-هرکی بیاد زیارت ۷۰ حج مقبول و … داره (برای اهل آخرت، اهل آخرت تحریک میشن برن زیارت)

 

زیارت یک رسانه ی فراموش شده ست
ما میریم زیارت حضرت رضارو انجام بدیم ک حاجتمون برطرف بشه برای اینکه تخلیه روحی بشه

کسی هست ک سالی چند بار میره زیارت اما اگه ازش بپرسن تو این چن سال چقد ب خدا نزدیکتر شدی چقد معرفتت ب حضرت رضا زیاد شد میگه هیچی

آدم ی بار بره زیارت سالی، ی حدیث از امام بشنوه رخنه کنه تو وجودش

آدم میره زیارت ک معرفت تو دلش زیاد بشه محبت تو دلش زیاد بشه، اگه این اتفاق بیوفته اون معارفی ک میشنوه تو دل آدم جا پیدا میکنه

آدم باید جوری معرفت و محبت امام و رسول بره تو دلش ک هر حدیثی ک میشنوه بهش عمل کنه

آدم باید تامل کنه نسبت ب چیزایی ک میشنوه

حکمت زیارت چیه؟

 

برای اینکه ی لحظه یا لحظاتی بین قلب انسان مومن و آخرت و خدا رابطه برقرار بشه ی تقربی برای ما ایجاد بشه

همین ارتباطات تیکه تیکه اون تقربه رو ایجاد میکنه

اگه ما هرسال بریم زیارت و هربار ی تقرب کوچیک تو دل ما ایجاد بشه کافیه

 

انسان تمرکز میکنه در اذن دخول حرم
هیچ فکر کرده اید ک اذن دخول ها برای چیست؟

اذن دخول ها برای این است ک ما وقتی میخواهیم مشرف شویم از این در ک وارد میشویم باید ادب محضر و فضا را رعایت کنیم

اگر انسان میخواهد ادب این فضا را رعایت کند باید اگر تا الان با دوستش صحبت میکرده دیگر صحبت نکند

بعضی ها از دم خونشون حال زیارت پیدا میکنن خندشون حرفشون کم میشه ذکرشون زیاد

کسایی ک اکثرا میان میچسبن ب ضریح اگه کسی در گوششون بگه فلانی اون حاجتت بخاطر ی سری مسائل درست نمیشه، از فردا دیگه حرم امام نمیره

حتی بعضا حرف بد هم میزنه نعوذبالله
اینجا ک میای میگی اعتراف میکنم خدایا این جایی ک من هستم ی جای عادی نیست
این عمل اذن دخول خواندن برای انسان سازنده ست

اگر زائری سعی کند اینگونه زیارت کند زیارت بعدی او بهتر خواهد بود و وقتی ب وطنش باز میگردد حال او فرق کرده

اگر انسان بدون اذن بره داخل پاشو میشکنن؟ بهش آسیبی میزنن؟ خیر

اما این فرد جسمش رفته داخل حرم اما روحش نرفته

آدم باید ی حالی کسب کنه ی روحیه ای کسب کنه ک روحش بره داخل

آدم باید رو خودش ساعت ها و روزها کار کنه ک وقتی میره حرم امام رضا روحش هم بره داخل

تو اذن دخول میگیم خدایا تو خودت مردمو منع کردی از اینکه بدون اجازه وارد بشن
حاج آقا مرتضی تهرانی این روحیه رو از پدرشون حاج میرزا عبدالعلی تهرانی بدست آوردن

 

ایشون بعد از طلبگی در مشهد میشنوه ک حاج آقا بروجردی در قم درس فقه یاد میدن
پدرشون کتابی آورد و گفت از این کتاب جدا نشو

حاج آقا مرتضی تهرانی پرسیدن خرج منو میدین؟

پدر گفتن نه
ایشون میگن از خدا خواستم ک ب من بفهمونه چرا پدرم ب من پول نمیده
ب پدرم گفتم خرج راهم فلانه و …
پدرم گفت اینارو میدم

میری قم جلو حرم می ایستی از اون خانوم میخوای، اون خانوم واست درست میکنه
من فهمیدم چقد پدر مهربانی دارم ک کاری کرده راه ارتباطی من و خدا و من و زیارت قطع نشه ولو ب وجود پدر

ک من دلم خوش نباشه ک پدر ب من پول میده سر ماه پس ارتباطم قطع بشه

بقیه اینکه چیشده اسراره زندگی ایشونه و ایشون فرمودن ک قراره این اسرار رو با خودشون ب گور ببرن

اما معلوم میشه ک این روحیه ی زیارتی رو به برکت وجود پدرشون بدست آوردن
خدا زیارت رو قرار داده ک بوسیله ی زیارت ما ب خودش نزدیک بشیم

آقای شیخ ذبیح الله محلاتی در کتاب لطایف الحکایات ب نقل از کتاب فرج بعد از شدت: کسی رفت زیارت وقتی برمیگشت ب جایی رسید ک بهش گفتن حواست باشه ب تاریکی نخوری اونجا شیر هست برو تو اون ده صبح ک شد دوباره راه بیوفت

میگه رسیدم اونجا دیدم در میزنم جواب نمیدن داد زدم من مسافرم

گفتن کسی قبل تو اومد و از ما دزدی کرد پس ما دیگه اعتماد نداریم

اگه میترسی ی مسجد هست برو اونجا
میگفت من رفتم اونجا تاریک و خوف ناک بود و بیرون روستا بود

میگفت بعد از ی ساعت کسیو دیدم ک سوار الاغش اومد تو مسجد
افسار الاغشو بست ب در
اومد تو هجره جایی ک من بودم
چراغشو آورد و نون آورد
من اومدم نون بردارم ک یدفه ی شیر اومد تو حجره

الاغ رم کرده بود
اومد تو حجره
پشتش هم شیره اومد

الاغه ک خواست برگرده بره چون افسارش ب در بسته شده بود گرفت ب در، در قفل شد
شیر زل زده بود ب ما مارو نگاه میکرد اما ب ما حمله نمیکرد

الاغ هم از وحشت مسجدو ب نجاست کشیده بود

میگفت ما امیدی ب حیات نداشتیم چون فکر میکردیم ک بخاطر چراغه ست ک شیره ب ما حمله نمیکنه

چن ساعت گذشت دیدم شیره خوابش برد

موذن اذان صبح گفت
تا موذن اومد چشمش خورد ب نجاست

شروع کرد و گفت نادونا نمیدونن الاغو آوردن تو مسجد

ماهم هیچی نمیگفتیم
موذن افسار الاغو از در باز کرد
الاغ مثل پرنده دوید و در رفت

در رو ک باز کرد همینجوری داشت فحش میداد ک این شیره پرید ی چنگ ب موذن زد و مثل گربه ای ک بچه شو ب دندون میگیره، موذن رو گرفتو برد

خدا این کارارو میکنه ک بگه همه کاره منم
چون تو زائر امام رضایی من ی شیر میارم شب تا صبح تورو نمیخوره ولی یکی تا میاد تو ی چشم بهم زدن میخورتش

امام رضا میگه از وقتی راه میوفتین من حواسم ب شما هست

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *