بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه چهل و ششم
خب در رابطه با خطبه فدکیه عرض میکردیم تا اینجا رو بخوایم یه اجمال بگیم
حضرت زهرا سلام الله علیها یه خلاصهای از اسلام رو بیان می کند
از توحید گرفته و بعد همين طور تا آمده جلو به پیامبر رسیده و
که خب یک سری عناوین مهم رو حضرت بیان کرده که خب به هر حال چه شده
و ما در چه خطی هستیم و اینها
شما چه بودید و حالا از اینجا به بعد خانم شروع میکنن خودشونو معرفی کردن
که به هر حال مشخص بشه شاید مثلاً بعداً یه عدهای مثل من پیدا بشن
بگن خب اونها نمیدونستن حضرت زهرا کیه جایگاه حضرت زهرا
حواسشون نبود ولی خب خانم نوع بیانش یه طوریه یه جوریه که
حجت رو برهمه تموم بکنه ببینید آنگاه حضرت سلام الله علیها فرمودند
ای مردم بدانید نمیدونید بدونید
من کیم من فاطمه هستم بعد کدوم فاطمه
همون فاطمهای که از همون فاطمههایی که شما دارید تو خونه هاتون
چون اسم فاطمه یه اسم رایجی بوده این نبوده مثلاً چرا اسم حسین
اولین کسی که حسین نامگذاری شده کی بوده خود آقا امام حسین علیه السلام بوده
قبل از امام حسین کسی اصلاً به نام حسین نامگذاری نشده
اولین کسی خود آقا اباعبدالله بوده ولی اینجا فاطمه اسم رایجی بوده
دیگران هم بودن که اسم دختراشونو فاطمه میذاشتن
من کدوم فاطمهام ابی محمد همونی که پدر فاطمه این آقاست
خب این احساسات مردم رو حضرت داره چیکار میکنه با این کار بیدار میکنه
عواطفش رو داره برمیانگیزانه چون میخواد حضرت برسونه به این نقطه که چه جوری حاضرید اینقدر به ما ظلم بشه
و شما نظارهگر باشید و سکوت اختیار کنید حالا خانم درصدد تعریف خودشه
یک بار میگم بعد هم میگم یعنی مکرر میگم یک بار میگم بعد هم میگم
و اونچه که میگم غلط و اشتباه نیست این حساسیت درست میکنه
توجه درست میکنه این خانم کیه که میگه من حرف میزنم غلط توش نیست
واقعاً شما تعجب نمیکنی وقتی که مثلاً اونجا نشسته باشی گوشت تیز نمیشه یه کسی اومده بلندگو دستش گرفته میگه
من تو حرفام هیچ غلطی شما پیدا نمیکنید من هرچی حرف بزنم درسته
هرچی گفتم درسته این یهو آدمو به تعجب نمیندازه
این مگه پیغمبره که میگه چون آخه پیغمبرها اینجوری میگن دیگه
خود آیه قرآن است ان هو الا وحی.. پیامبر از رو هوی حرف نمی زنه خب حالا بعد پیغمبر یکی هم پیدا شده
اونم میگه من حرفام توش هیچ غلطی نیستش هرچی که بگم درسته
کارهایی هم که انجام میدم برخلاف حق به جا نمیارم
هر کاریم که میکنم حقه خب به معنای چیه به معنای چیزیه که بر خلاف حق باشه
حضرت میفرماید ما افعلو…من برخلاف حق انجام نمیدم خب در اینجا
میخوان حضرت بفرمایند که هر چیزی که انجام میدم حق است
و برخلاف حقم حرفی نمیزنم و کاریم نمیکنم خب رو چه اساسی
حضرت زهرا قربونت برم الان مردم قبول میکنن وقتی اینطوری می گید
مبناش چیه پایهاش چیه مبنا و پایه این حرف سخنانی که قبلاً پیغمبر گفته در مورد خانم فاطمه زهرا
چی گفته پیغمبر فرموده خدا غضب میکنه به غضب فاطمه و خدا خوشنود میشه با خوشنود کی
پس معلوم میشه این خانم سر سوزنی از مدار حق خارج نمیشه که
خدا به غضب او غضب میکنه معلومه این خانم سر سوزن از مدار حق خارج نمیشه که خدا به خشنودی
او خوشنود میشه نه اینکه خدا خوشنود میشه فاطمهام خوشنود میشه
نه فاطمه که خوشنود میشه خدا هم خوشنود میشه
این معنای فاطمه سلام الله علیها است که بعضیا موندن توش که مگه
این خانم چه جایگاهی داره از عصمت که به غضب او خدا غضب میکنه
به رضای او خدا راضی میشه خب بعد خانم میفرماید من دختر همون
کسی هستم که لقد جائکم…حضرت میفرماید به تحقیق که
رسولی به سوی شما اومده که از سنخ خودتونه خب پیغمبر کسی بود که
از خود مردم از متن جامعه بود از یه طبقه ممتازی که کاری با مردم نداشته باشه نبود
کسی که از متن جامعه جوشیده به دردهای جامعه واقف بود
طعم سختیها رو چشیده بود و لذا چنین کسی میتونه راهنما باشه خیرخواه جامعه باشه
پیغمبر کی بود پیغمبر کسی بود که اگر سختی و فشاری بر شما وارد میشد
برای او سخت و ناگوار بود یعنی همین الانشم همینجوریهها
اگر شما سرت درد بگیره امام زمانم سرش درد میگیره عزیز علیه ما …
وقتی تو پای شما خار بره انگار تو پای امام زمان خار رفته
انقدر پیغمبر انقدر امام زمان حالشون بد میشه از اینکه شما حالتون بد میشه
خب حالا خانم حضرت زهرا میفرماید منم دختر همونم علت اینکه اومدم اینجا دارم خطبه میخونم
سخنرانی میکنم قلبم به درد اومده اینه که شما دارید به راه غلط میرید
ببینید این عبارات رو من دارم ترجمه میکنما نمیخوام از خودم در نمیارم
یعنی فشار و زحمتی که بر شما باشه برای پیغمبرم هست
الان همین اتفاق برای منم افتاده چون میبینم شما دارید برمیگردید به جاهلیت
دارید برمیگردید به مسیر غلط و لذا من دارم حرص میخورم حرص و جوش میخورم
من فاطمه وقتی میبینم شما دست از علی برداشتید دست به ابوبکر دادید
دارید یه راه دیگهای رو میرید خب من دختر همون پیغمبرم دیگه
پیغمبر کی بود حریص علیکم بالمومنین رئوف…
اونچه که خیر شما باشه در اون حرص میخورد واقعا ها
تو مکه آقا رو بردن تو یه شکاف سه سال شعب ابیطالب
بعدش اومد فرار کرد تو مدینه اونجا پناه آورد به مردم مدینه
اونجا چند سال با این یهودیا با کفار با این با اون جنگید برای چی برای اینکه
شما رو آدم بکنه حرص داشت حریص بود نسبت به چی حرص میورزید
به اینکه شما رو هدایت بکنه پس منم که الان اومدم اینجا دارم حرص میخورم
حرص میخورم از اینکه شما چرا اینطوری کردید خب این عبارات عبارات عجیبیه
بعد حرص میورزید برای شما مهربان بود نسبت به شما اگر به نسبت پیامبر مراجعه کنید او رو بشناسید
میفهمید که او پدر منه همون آقایی که حریص بود حریص به هدایت شما
رخیم بود به مومنین سختی میکشید به چی به سختی شما
اون آقا کیه میفرماید پدر منه نمیشناسید بشناسید پدر منه
نه پدر زنهای شما کدوم شما میتونید بگید آقا پیغمبر پدر زن منه
پیغمبر همون آقا که این همه زحمت کشید ۲۳ سال خون دل خورد
او پدر منه و حالا اینجا باید یه استفاده دیگهای هم خانم بکنه و اون اینه که
میگه تا تنور داغه سریع خمیرو بزن و برادر پیغمبر نیست کسی
مگر پسر عموی من همسر من علی بن ابیطالب اینجا دارد امیرالمومنین را هم خانم معرفی میکند
من دختر اون پیغمبرم پدرم و همسرم علی برادر اون پیغمبره
هیچ کدومتون نمیتونید بیاید ادعا کنید که من با پیغمبر برادرم
اون کسی که فقط فقط میتونست بگه من برادر پیغمبرم امیرالمومنین بود
که او هم همسر منه پسر عموی من همسر منه خب همه میدونستن
که پیغمبر وقتی به مدینه اومد میان مهاجر و انصار عقد اخوت جاری کرد
و امیرالمومنین رو نگه داشت برای کی گفتن یا رسول الله علی گریه میکنه
گفتند برای چی گفت بیاریدش اینا همش برای این بود که بقیه بفهمنا
و الا امیرالمومنین نمیدونست برادر پیغمبره در دنیا و آخرت
چرا برای اینکه خبرش به گوش بعداً به من و شما برسه بعد که آمد
گفت علی جان چشماتو گریان نبینم چه شده گفت یا رسول الله
بین همه عقد اخوت جاری کردید اما بین من و کسی برادری جاری نکردید
پیغمبر فرمود علی جان تو رو نگه داشتم برا خودم انت اخی
تو برادر منی هم تو دنیا هم تو آخرت اینو همه شنیدن
ایشالا آقایون خانمها وقتی رفتید حرم امیرالمومنین صلوات الله علیه
یه عنوانی که سلام کنید به امیرالمومنین این باشه
انقدر این عنوان قشنگه میدرخشه همین الان همین الان چرا رفتی
همین الان همین الان دستتو بذار رو قلبت بگو السلام علیک یا اخا رسول الله
یعنی سلام بر تو ای برادر رسول خدا عمر انقدر بدش میومد از این عنوان
همون اولین روزی که شمشیر گذاشت گردن امیرالمومنین انکار کرد اخوت امیرالمومنین با رسول خدا رو
امیرالمومنین فرمود شمشیر گذاشتی رو گردن من میخوای منو بکشی
نگفت منو میخوای بکشی گفت میخوای برادر رسول خدا رو بکشی
میخوای عبد خدا رو بکشی عمر گفت اما اینکه تو برادر رسول خدایی نه
من قبول ندارم تو.. همه شنیدن همه دیدن امیرالمومنین برادر پیغمبر است
این گفت نه تو برادر رسول خدا نیستی اما اینکه بنده خدایی چرا آره
اینو قبول دارم منم بنده خدام جنگ مقامی لعن الله امة دفعتکم عن مقامکم تو کجا بنده خدایی
عبدالله علی است جنگ مقامی اونا رو از اون رتبه و مرتبت کشید آورد پایین
عبدالله امیرالمومنین به اینا میگن جنگ مقامی یعنی از اون جایگاه و رتبه کشیدن آوردن پایین
خب چه بگیم بقیه اش ان شاءالله بماند یک وقت دیگه
صلی الله علیک یا اباعبدالله
امروز صبح دلهاتونو میخوام ببرم در خانه آقا امام رضا
چهارشنبه هم هست دلهامونو ببریم در خانه غریب الغربا
معین الضعفا یه لحظه عزیزان چشم سرتونو ببندید دلهاتونو ببرید حرم امام رضا علیه السلام
آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده
ای حرمت ملجأ درماندگان
دور مران از در و راهم بده
لایق وصل تو که من نیستم
اذن به یک لحظه نگاهم بده
تو حجره دربسته هی صدا میزد جگرم پسرم جواد کجایی بابا
آقا جواد الائمه به معجزه آمد سر بابا رو به دامن گرفت
اما لایوم کیومک یا اباعبدالله فدای اون آقایی بشم تو گودال
عوض اینکه زین العابدین بیاد سرشو به دامن بگیره
امام زمان فرمود الشمر الجالس علی صدرک
حسین جان حسین جان



