بسم الله الرحمن الرحیم
💫 مشرف شوید روضه حضرت علی اصغر علیه السلام
به حق اون بچه شیر خواره ای که روی دستت بال بال میزد پرپر میزد
ابی عبدالله جان عالم فداش بشه این بچه رو رو دست گرفته بود
هی صدا میزد میگفت بابا اما ترونی نمیبینید کور شدید چشمتونو باز کنید ببینید این بچه شیرخواره
کیف لتضی عطشاچه جور داره تلضی می کنه آخه این بچه رو چه آب بدین چه آب ندین میمیره
حداقل بگیرید سیرابش کنید این بچه داره از تشنگی هلاک میشه
دیشب میگفت میگفت اینا عادتشون بود بیهوا بزنن
امام حسین داشت حرف میزد بیهوا زدن
تو مقتل هست وقتی ابی عبدالله داشت این حرفا رو میزد هی میگفت بابا این بچه است این فلانه اینجوریه
با من جنگ دارید اگر به زعم شما من کافرم این بچه که گناه نداره که
داشت این حرفا رو میزد تو لشکر عمر سعد ولوله افتاد اختلاف افتاد
گفتن راست میگه ها این بچه گناه نداره که یهو این عمر سعد گفت
حرمله کارو تموم کن
این حرمله هم وایساد یه جا هدف قرار گرفت اون گلوی نازک علی اصغر
جان عالم فدات یا اباعبدالله
بیهوا زد بیهوا
یهو ابی عبدالله دیدیم بچه دست و پا میزنه نگاه کرد دید این بچه سرش رفته فضبح الطفل الی الاذن الی الاذن
صلی الله علیک یا مظلوم یااباعبدالله دست و پا مزن ای کودک دردی کشم
من خودم تیر از گلوییت میکشم
در نقل هست ابی عبدالله نگاه به صورت این بچه کرد دید این بچه چشمانشو باز کرد
یه لحظه یه نگاه به بابا کرد
یه لبخند زد میدونی چی میخواد بگه میخواد بگه بابا منم آخر شهید شدم بابام الهی قربان دلت حسین جانم
خونه گلوی علی اصغر رو میگرفت به آسمان میپاشید
نمیدونم این صحنه رو اهل خیمه دیدن یا ندیدن
سر جدای علی اصغرو دیدن یا ندیدن
ابی عبدالله همه تلاششو کرد بچهها خانوما مادر این بچه رباب سر جدای علی اصغرو نبینه
سر بریده رو نبینه همه تلاششو کرد
اما بالاخره صبح روز یازدهم اون اتفاقی که نباید بیفته افتاد
نامردا اومدن بدن علی اصغرو از تو خاک بیرون آوردن
دنبال یه سر بودن به نیزه بزنن
سر این شیرخواره رو به نیزه زدن
حسین جان حسین جان