بسم الله الرحمن الرحیم
■حکمت شماره ۳۰۳
●و قال (علیه السّلام):
الْمَنِيَّةُ وَ لَا الدَّنِيَّةُ، وَ التَّقَلُّلُ وَ لَا التَّوَسُّلُ؛ وَ مَنْ لَمْ يُعْطَ قَاعِداً، لَمْ يُعْطَ قَائِماً. وَ الدَّهْرُ يَوْمَانِ، يَوْمٌ لَكَ وَ يَوْمٌ عَلَيْكَ، فَإِذَا كَانَ لَكَ فَلَا تَبْطَرْ، وَ إِذَا كَانَ عَلَيْكَ فَاصْبِرْ.
▪︎حضرت امیر صلوات الله علیه جان عالم فدای او میفرمایند:
مرگ و نه پستی و تن دادن ، این آره ولی اون نه
امام حسین علیه السلام رو این حاکم مدینه گفت آقا بیاید تشریف بیارید اینجا ،
از حضرت اباعبدالله علیه السلام وقتی اومدن بنی هاشم رو بیرون از اون حالا محل استقرار حاکم قرار دادند،
فرمودند اگه سر و صدا شد بریزید تو. وقتی آقا وارد شدن اون حاکم مدینه گفتش که یزید نامه نوشته ،
که یا باهاش بیعت بکنید یا اینکه سر شما رو من براش بفرستم .
ابی عبدالله نامه یزید رو نگاه کرد و بعد انداخت پایین، بعد رفت با جفت پا رفت رونامه یزید و پشتشو کرد به حاکم مدینه،
که بعد اونجا فرمود : هیهات من الذله
یعنی ما زیر بار ذلت نمیریم .
میمیریم ولی زیر بار ذلت نمیریم .
فرمود : هرگز از اون مادری که ما شیر خوردیم ازش ، ما زیر بار ذلت نمیریم نمیپذیریم.
حضرت میره سمت شهادت اما زیر بار ذلت و خواری و اینجور چیزا نمیره.
که بالاخره انسان گاهی اوقات بر سر دوراهیها قرار میگیره . میبینی یه سمت ، سمت شهادت، مرگ.
اون سمت دیگه ذلت و پستیه ، هرگز دومی رو بر اولی ترجیح نده.
بعد میفرماید : و تقلل ولا توسل
به همین کم قانع میشم ولی دست سمت دیگران دراز نمیکنم تقلل یعنی پذیرفتن کم.
اینو قبول میکنم به کم راضی میشم اما توسل
اینکه دستمو دراز بکنم سمت دیگران ابدا ،به هیچ عنوان.
ولاتوسل آدمهای قانع هیچ وقت نیاز ندارند.
آدمهایی که قانع هستند دست سمت دیگران دراز نمیکنند.سرخم نمیکند.
آدمی که هی میره از این و اون میگیره، چاپلوسی میکنه تعریف بیجا میکنه، بعد وقتی داره چاپلوسی میکنه و تعریف بیجا میکنه و سرخم میکنه مثل این میمونه که کرامت خودشو پایمال کرده.با دست خودشم پایمال کرده.
اینم دوتا سوم اونی که با تلاش صحیح چیزی رو بدست نمیاره .خیالت راحت با تلاش بیرویه و زیاد از حدم به دست نمیتونه بیاره .
اگه یه چیزی برای انسان مقدر نشده باشه هرچییم که بدوئه تلاش بکنه دستش نمیرسه
تلاش کردی زحمت کشیدی اصولی رفتی جلو نشد بگو الحمدلله.
اصرار میکنی هی پافشاری میکنی دوباره میخوای زور بزنی. بعد ببین چه بلایی سرت میاد .
خب خرابکاری میشه هرجا تو زندگیت عادی رفتی جلو با تلاش صحیح رفتی جلو دیدی نمیشه دست بردار ادامه نده ،
کشش نده خراب میشه مثال زیاده بزنیم.
مثلاً میخواستی که خونه مثلاً ۱۰۰ متری بخریم تلاش کردی زحمت کشیدی اصولی اینور اونورو پیگیری کردی مثلاً وام بدن قرض بدن ، یه خورده دو دو تا چهار تا کردی دیدی نمیشه.
اصولیش قاعدهایش دیدی نمیشه حالا دلت هم از اونور هی میخواد .
حضرت امیر میفرماید : قاعدهای میشه یا نمیشه .به قاعده میشه خونه بخری یا نه ؟نمیشه .
دیگه پس زور نزن میزنی میافتی تو چاهها بعد یهو میبینی بیچاره میشی، غم و غصه میاد.
چون مجبور میشی بری از فلانی ربا بگیری به فلانی رشوه بدی.
هی رو بندازی به اون به آدمای نامربوط .
تقدیرتم تازه نیست خواست خدا هم نیست تو این وسط تنها کسی که اتفاق میافته اینه که تو خودت له میشی،
پس اگه دیدی به قاعده نمیشه، تلاش بیجا نکن زیاد از حد با تلاش بیش از اندازهام به جایی نمیرسی. خب اینم سه.
چهارمین مطلب حضرت میفرماید : الدهر یومان روزگار دنیا دو روز یوم لک و یوم علیک،
یه روز با توئه خوشحال، یه روزم بر علیه تو.
ناراحتی به هم ریختهای افسردهای تلخ ، یه روز شیرین حضرت دارن ماهیت دنیا رو دارن به ما معرفی میکنند.
بعد میفرمایند: فاذا کان لک ، روزی که با تو بود فلا تبطر اون روزی که با تو بود مغرور نشو خیلی خوشحال نباش ،حواست باشه .
مثلاً بگی ما اینکه میبینی دنیا داریم آدم خوبی هستیم ما دنیا داریم خدا دوستمون داره باد به غبغب ننداز ، خیلی غره نشو .
بعد میفرماید و اذا کان علیک ،اون روزی هم که دیدی و وفق مراد نیست داره از بالا و پایین برات مصیبت و بلا میاد تو اون روز فاصبر ، حوصله کن دندون رو جیگر بذار ،هیچی نگو اجر خودتو زائل نکن .
بعضی اوقات میشه یهو دیدی مثلاً همه جوره داره برات میباره ارز بالا میاری.
وام بگیری زن و بچهام دارن بهت هی فشار میارن تو اون لحظهای که دیدی بر وفق مرادت نیست صبر کن.
یه کلمه هم نگو هیچی نگو، رفیقت نگو به اون به فلانی همسایهات نگو، خدا بابت اینکه الان تو داری صبر میکنی به تو پاداش میده .
گفتن تو باعث میشه پاداش خدا بپره دقت کردی.
انشاالله که خدای متعال توفیق بده عالم به مسائل ،عالم به وظایف باشیم . عاملم باشیم.
عالم صرف بدرد نمیخوره که ، عامل هم باشیم عمل هم بکنیم.
خب روز شهادت صدیقه طاهره خانم فاطمه زهراست به روایت ۷۵ روزه میبینید،
مجالس حضرت زهرا مثل خود اون حضرت غریب
انشاالله امیرالمومنین این مجلس را از ما بپذیره اگر بنا بر این باشه که دیشب شب شهادت حضرت بوده باشه ،
تشییع جنازهشون، تشییع جنازه عجیبی بود خلوت بود و چند نفری بیشتر نیومدن برای تشییع جنازه
سلمان اومد ابوذر اومد و مقداد اومدو عبدالله ابن مسعود اومد حذیفه اومد و همین چهار پنج نفر بیشتر نبودن.
بعد امیرالمومنین علیه السلام تنهایی بدن رو اسماء بود
اسماء زحمت میکشید آب میریخت امیرالمومنین بدن رو غسل میداد بعد خود آقا بدن رو کفن کرد
یه لحظه نگاه کرد دید حسنین دارن خیره بدن مادر رو نگاه میکنند
اونجا دارد صدا زد، بیاایید با مادرتون وداع کنید
دیگه آخرین لحظات بود حضرت دلش نیومد که این بچهها با مادر وداع نکرده باشند
صدا زد بیاید با مادرتون خداحافظی کنید
این بچهها اومدند خودشون رو رو سینه مادر انداختند
مادر ریشه است دیگه اگر مادر بره خود بچه هم میره انگار همه چی رفت این بچهها رو سینه مادر افتادند حضرت امیر میفرمایند
به خدا قسم دستان فاطمه یک مرتبه از تو کفن بیرون اومد
انداخت به گردن بچهها دستهاشو حلقه کرد به گردن بچهها میگه دیدم دارد به سینه خودش میفشارد
صحنه صحنه خیلی عجیبی بود
امیرالمومنین میفرماید یک مرتبه دیدم .. صدا میزنه علی این بچهها رو از رو سینه مادر بردار ملائکههای آسمان همه به گریه افتادند
غوغایی در عوالم شده آشوبی در عوالم شده حضرت امیر این بچهها رو با محبت این بچهها رو از مادر جدا کرد
بعد بدن رو کفن کرد تمام شد دارد اینجا تا گذاشتن تو تابوت
یه مرتبه زینب دوید دامن بابا رو گرفت
خدا مادرم را کجا میبرد
گمانم برای شفا میبرند
خدایا ببین من شدم دیدهتر
که تابوت مادر به دوش پدر
بگویم پدر را مبر مادرم را
امان از جدایی
روز شهادت بی بی هست شرمنده همین یک جمله
خدا مادر ما شده ناتوان
به سن جوانی شده قد کمان
چرا درد مادر ندارد دوا