بسم الله الرّحمن الرّحیم
💫 تاریخ اشرف کائنات حضرت محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم
ابوسفیان آمد و خلاصه ببینید اسلام آوردنش از روی میل و رغبت نبود
از روی اکراه و تحت فشار قرار گرفتن بود و ناچار شد
بعد پیامبر دستور داد به عباس که این ابوسفیان ملعون رو بردارش ببر پایین تنگه
تنگه ای بود که از اونجا مسلمونا لشکر میخواست عبور بکنه ببر اونجا نگهدارش
دستگیرش کن ابوسفیان رو اگه مسلمون شده بود از روی میل و رغبت پیغمبر چنین دستوری نمی داد
ببینید بزرگواران پیامبر حساب شده عمل می کنه میخواد عظمت اسلام رو اقتدار اسلام رو به رخ دشمن بکشه
و دشمن افکار شوم خودش رو حذف بکنه وحیله هایی که می پرورانه و فکری که
تو سرش می پرورانه رو کنار بگذارد و اقدامی نکند بعضی رزمایش هایی که سپاه می گذارد و ارتش هم می گذارد
میاد و یک رزمایش میگذارد و نمایش میدهد این باعث میشه مثلاََ کشورهای همسایه
میگن وای بریم جلو یه سیلی بزنیم حسابمون رو می رسه لذا ببینید
خود آمریکا و اسرائیل می ترسن وقتی رزمایش رو میبینند پیامبر دستور می دهد به عباس
این رو بردار کجا ببر دستگیرش بکن تا لشکر اسلام که عبور میکنن ببینند
بعد پیامبر چندین واحد نظامی درست کرده بود این واحد نظامی که میومدن
پونصد تا هزار تا دو هزارتا اینجوری هر واحدی که میومد مقابل ابو سفیان و عباس علیه السلام
می رسید اون فرمانده سه بار می گفت الله اکبر الله اکبر، الله اکبر
تمام سربازانی که تحت فرماندهی این بودن همه یکدست سه مرتبه می گفتن الله اکبر
چون توی دامنه ی کوه بود این صدا می پیچید بلند و مهیب باعث قوت قلب مسلمانان می شد
هم باعث رعب و وحشت ابو سفیان می شد من اعتقادم اینه همین تکبیر ها که بعد نمازها گفته میشه
اگر با شکوه جلالت گفته بشه خود نمازگزاران قوت قلب پیدا می کنن
اگرم کسی باشه مریض القلب باشد آدم متزلزل باشه گذری اومده مسجد
ببینه همه دارن الله اکبر میگن اینم تحت تاثیر قرار می گیرد
هر واحدی که میومد رد بشه تا چشمشون میفتاد به ابوسفیان
الان شما یه ترامپ ببینی مثلاََ داری از خیابون رد میشی چیکار میکنی؟
میخوای سرش فریاد بکشی اونایی که حاج قاسم رو دوست دارن از ترامپ نفرت دارند
حاضر نیستن نگاه تو صورت این آدم کثیف بکنند مثال داغ تر بزنیم نتانیاهو ی آدم کش کودک کش مظلوم کش
الان ببینی نفرت داری ازش دوست داری بزنی تو صورتش مسلمونا تا چشمشون میفتاد به ابوسفیان
این فرمانده سه بار می گفت الله اکبر، اینا تو دره بودن و صدا منعکس می شد
ابوسفیان بی صبری می کرد هی می گفت پیغمبر تو کدوم واحد؟ عباس هم گفت
عجله نکن تو این واحدها نیستش البته نمی گفت پیغمبر با کمال بی ادبی می گفت محمد صلی الله علیه و آله و سلم
اسم کوچیک آقا رو میاورد این آخر عمرش کور شد لعنت الله علیه کور بود
و کور ظاهری هم شد تا اینکه نیروی عظیمی میاد حول و حوش پنج هزار نفر
که اینا دو هزار نفرشون سرباز زره پوش بودند پرچم های زیاد فاصله های معین
دارد که اینجا عباسم خیره شد این واحد اسمش کتیبه ی خضراء بود
یعنی لشکر سبز تا دندون مسلح بودند سراسر بدنشون ساز و برگ و سلاح احاطه شده بود
فقط چشماشون معلوم بود اسبان تند روی عربی و شتران سرخ مو همه به چشم میومد
پیغمبر وسط اینا سوار یه شتر مخصوصی بود میومد و شخصیت های بزرگ مهاجر و انصار گرداگرد رسول خدا
دارد که پیامبر با اینایی که اطرافش بود سخن می گفت ابوسفیان تا این صحنه رو دید
ببینید بزرگواران من قصه شیخ حسن شبستری کرد نمیگم یه قصه ای رو میگم شما میتونید روش حساب بکنید و یه واقعیتی است
بعداََ میتونید برای بچهاتون و اطرافیانتون تعریف بکنید. ابوسفیان تا چشمش به این عظمت و اقتدار افتاد
بی اختیار رو کرد به عباس گفت هیچ قدرتی نمیتونه در برابر این نیروها مقاومت کنه
فریاد زد عباس سلطنت و ریاست برادرزاده تو خیلی اوج گرفته
ببین این نادان تا آخر عمرشم میگفت سلطنت یک لحظه ایمان به غیب نیاورد
ایمان به نبوت پیغمبر نیاورد آقایون دمشقی که اونجا تحریر و سنگ ابوسفیان رو به سینه می زنید
ابوسفیانی که میگید سیّد و آقای ماست میگفت پیامبر سلطنت داشت کجا نبوت داشت
عباس برگشت با قیافه ی توبیخ آمیز گفت نانجیب سرچشمه ی قدرت برادرزاده ی من نبوت و رسالتی است از طرف خداست
هیچ وقت مربوط به قدرت های ظاهری و باطنی نیست اگه سلطنت داره واسه اینه تسلط پیامبر بر قلوب مردم از جهت الهی جهت نبوت است
خب حالا ببینید اشاره میکند به عباس ولش کن بزار بره ما کار خودمون رو کردیم
وقتی رسید مکه بدنش می لرزید از وحشت و اضطراب، خود مکی ها و قریشی ها از دیشبش که آتیش ها رو دیده بودند وحشت کرده بودند
همفکر نداشتند و رئیسشون ابوسفیان نبود تا چشمشون به ابوسفیان افتاد دورش حلقه زدند
گفتند ابوسفیان چیه؟ او حرف نمی زد اشاره می کرد سمت مدینه گفتن حرف بزن
گفت واحدهای ارتش اسلام هیچکس تاب استقامت اینا رو نداره
هیچکس نمی تونه باهاشون مقابله کنه شهر رو محاصره کردند
لحظه ی دیگه وارد شهر میشن پیشوای آن ها محمّد صلی الله علیه و آله و سلم
به من قول داده هر کس مسجد الحرام باشه محیط کعبه پناه به اونجا بره
یا اسلحه زمین بزاره بره خونه خودش در رو ببنده خب اعلام بی طرفی بکنه
یا وارد خانه ی من ابوسفیان بشه یا وارد خانه حکیم بن حزام بشه جان و مال او محترم و از خطر محفوظه
ابوسفیان این خبر رو که داد روحیه ی مردم مکه تضعیف شد که اگه فکر مقاومتی هم تو سر بعضیاشون بود کلاََ از بین رفت
ببینید حالا یه عده ای داغ بودند و آتیشی گفتن نه ما وایمیسیم و مقاومت می کنیم
گروه کمی بودند زن ابوسفیان هند جیگر خوار ملعون این عصبانی شد
کینه رو ببینید و جلو مردم رو کرد فحش های رکیک دادن به ابوسفیان
فحش هایی نثارش کرد پشت سر هم خدمتتون بگم مردم رو دعوت می کرد به مقاومت
و از طرفی شوهرش می گفت برید خانه هایتان، ادامه برای جلسه بعد باشد.
تاریخ اسلام تاریخ شیرینی است توش خیلی مطالب درمیاد.
صلّی الله علیک یا ابا عبدالله
صلّی الله علیک یا ابا عبدالله
صلّی الله علیک یا ابا عبدالله
هیچ سخنی شیرینتر از سخنان امام حسین علیه السلام نیست
نبی مکرم یه وقتی امام حسین رو بغل می کرد پیشونیش رو می بوسید
شیخ جعفر شوشتری خیلی قشنگ آورده میگه از کثرت بوسه های پیامبر خدا بر پیشانی حسین علیه السلام پیشانی ابی عبدالله می درخشید نور تلعلع می کرد
بعد دارد یه عده ای میگفتن چرا پیامبر پیشانی حسین رو می بوسه؟
بعد روز عاشورا فهمیدن پیامبر جای سنگ تراشیده رو می بوسیده
دقت کردید اون ساعتی که ارباب دو عالم حسین علیه السلام تکیه داده بود به نیزه ی غریبی
یا روی اسب ایستاده بود نگاه می کرد از دور سنگ قلاب زدن پیشانی امام حسین شکست
صورت غرق خون شد امام حسین قربونش برم اینطور نبود که مراعات زن و بچه ش رو می کرد
از جدش رسول خدا یاد گرفته بود پیغمبرم اینطوری بود وقتی میخواست بیاد سمت منزل
موهاش رو دست می کشید مرتب می کرد شانه میزد سر و رویش رو مرتب میکرد
خب زن و بچه گناه دارن ببینن من با حالت بد بیام خونه من رو ببینن
امام حسین علیه السلام صورت غرق خون بود رفت خیمه گفت اگه من رو غرق به خون ببینن حالتشون پریشان میشه
پس چه حالی داشت حسین جان ناز دانه ی شما رقیه وقتی سر بریده ت اومد تو خیمه
اینجا دارد امام دامن عربیش رو بالا زد صورتش رو از خون پاک بکنه
قلب مبارک امام حسین نمایان شد حرمله ی ملعون تیر سه شعبه رو هدف از چله ی کمان پرتاب کرد
هدف سینه و قلب امام حسین بود تیر سه شعبه به قلب ابی عبدالله نشست یا ابا عبدالله
ارباب دو عالم حسین هر کاری کرد تیر از جلو خارج بشه نشد
تیر سه شعبه وقتی بخواد از جلو خارج بشه زخم و جراحتش بسیار زیاد میشه
یه مدلی درست میکنن بخواد بیرون بیاد خیلی لطمه میزنه و لذا میگن
امام حسین خم شد تیر رو از پشت بیرون آورد یا الله وقتی تیر بیرون اومد میگن مثل ناودون خون جاری شد
حسین جان حسین جان