بسم الله الرّحمن الرّحیم
جلسه شانزدهم
بحث در رابطه با حدیث معرفت آقا امیرالمومنین صلوات الله علیه هست
رسیدیم به این عبارت که حضرت می فرماید: یا سلمان و یا جندب حضرت اینا رو خطاب میکند
اینا عرضه می دارن لبیک یا امیرالمومنین، ببینید من یه خورده از قبل دوباره شروع کردم
تکرار کردن با این توجه همه رو حضرت می فرماید به دستور پروردگارم انجام دادم
به اذن پروردگارم انجام دادم من همون کسی هستم که نوح رو به امر پروردگارم در کشتی حمل کرد
چجوری می گیم خدا کرد خدا برد خدا آورد خدا ما رو خوروند خدا ما رو خندوند خدا ما رو گریوند
خدا باران رو نازل کرد خب آیا خدا مستقل اینکارا رو انجام میده؟ یا به واسطه و سبب انجام میده؟
خدا با سبب اینا رو انجام میده یه پدر میاره، یه مادر میاره، یه دایه میاره یه پرستار میاره
یه قابله میاره، همه ی اینها با اسباب هست غیر از این که نیست که خدای تبارک و تعالی
تمام عالم رو با سبب و اسباب می چرخونه. امام سجاد علیه السلام فرمودند
ما هستیم سبب این خلقت، خدا با قدرتش این عالم رو بنا کرده
خب امیرالمومنین فرمودند: اون قدرت خدا من هستم. یه بنّا میخواد ساختمان درست کنه
با چی درست میکنه؟ با دستش اگر بنایی دست نداشته باشه میتونه ساختمان درست کنه؟ نه
امیرالمومنین فرمود: منم اون دست خدا که به واسطه ی من عالم رو بنا کرده
حالا چه عیبی داره بگیم امیرالمومنین بود که نوح رو نجات داد. آیه ی قرآن هم هست که میگه
من با دو تا دستم آدم رو خلق کردم این دو دست خدا کیه؟ فرمود: دست امیرالمومنین صلوات الله علیه است
ولی همش همینه امر خدا اذن خدا، منم کسی که به اذن خدا یونس رو از شکم ماهی بیرون آوردم
منم همون کسی که به امر پروردگارم جناب موسی رو از دریا عبور دادم
منم همون کسی که به امر پروردگارم ابراهیم رو از آتش نجات دادم
من همون کسی هستم که به اذن پروردگارم نهرها رو جاری کردم
حالا آدم بگه امیرالمومنین جاری کرده چه عیبی داره اشکالی داره؟
چشمه ها رو شکافتم درخت ها رو کاشتم سبزی درخت ها رو که میبینی منم عذاب روز ظُلَّه
حضرت عذاب رو هم میگه منم فقط جنبه های رحمانی رو نمیگه جنبه های غضب الهی رو هم میگه منم
منم اون که از محل نزدیک ندا کرد که جن و انس اون رو شنیدند گروهی فهمیدند
و من به هر گروهی از جَبّاران و منافقان به زبان خودشون می شنوایانم
منم خضر عالم موسی، فرق این دو تا چیه؟ خضر علم باطن داشت سلیمان علم ظاهر داشت
به اونی که علم باطن داره میگن عالِم، به اون که علم ظاهر داره میگن معلم
حالا حضرت می فرماید: من بودم عالم موسی من بودم، معلم سلیمان و انا ذوالقرنین و
انا قدرت الله عزّوجل یا سلمان و یا جندب انا محمد من خودم پیغمبرم و محمد انا
من آقا هستم آقا یه نور هستن دیگه یه جلوه س دیگه حضرت به اعتبار کلی می فرماید:
من او هستم و او من است. بعد حضرت به اعتبار جزئی می فرماید:
عبارت حسین از منه و منم از حسینم اینجام امیرالمومنین در حدیث نورانیت می فرماید
من از او هستم و او از من است خدای تبارک و تعالی فرمود حضرت استناد میکنه به اینها
ببین دو تا دریا با هم قاطی شدند این شد اون و اونم شد این، میشه یه دریا دیگه
یا سلمان و یا جندب، لبیک یا امیرالمومنین مرده ی ما نمرده و غایب ما غایب نمیکنه
هر آینه کشتگان ما هرگز کشته نمی شوند من از روزنه ی بدن یه چند روزی اومدم دنیا
اما اینجوری نیست که قبلاََ نبودم بعداََ هم نخواهم بود نه ما قبلاََ بودیم و بعداََ هم هستیم
نگو شب بیست و یکم حضرت ضربت خورد و تمام، نه مرده ی اون ها مثل مرده ی ما نیست
همین الان امیرالمومنین اَمرش نافذ است و جاری هست همین الان امام حسین علیه السلام
امرش نافذ و جاری است اگه خوب ببینی دست یَدالّلهی امیرالمومنین که دارد کار می کند
خدا به آبروی امیرالمومنین به ما توفیق بده از این چند روزی که داریم در این عالم این دنیا یه چیزی گیرمون بیاد.
صلّی الله علیک یا ابا عبدالله
صلّی الله علیک یا ابا عبدالله
صلّی الله علیک یا ابا عبدالله
روز پنجشنبه هست امشب هم مادر گیتی مادر عالم سیده نساء مهمان حسین است
وقتی بیاد به کربلا روضه خوانی کنه گاهی اوقات آرزو می کنیم ببینید آقایون خانم ها
بخدا عالَم، عالَم عجیب و غریبیه گاهی اوقات شما اینجا نشستی صبح پنجشنبه هست
نیت می کنی میگی ای کاش من شب جمعه کربلا بودم میگه خدا بَدل و مثل تو رو درست میکنه
می فرسته کربلا میگه بنده ی من امروز آرزو کرده بره کربلا
یکی مثل تو رو درست می کنه بری کربلا رو زیارت کنی اینجوریه یه عالمی هست
ما رو محدود کرده نمیزاره اون چیزی رو که هست ببینیم خب امشب که فاطمه زهرا سلام الله بیاد کربلا چه غوغایی به پا میشه
صدا میزنه اگر کشتند چرا آبت ندادند
چرا زان دُرّ نایابت ندادند
اگر کشتندچرا خاکت نکردند
کفن بر پیکر صد چاکت نکردند
اگر کشتند چرا مویت کشیدند
چو گرگان پنجه بر رویت کشیدند
دارد که انبیاء میان اولیا میان همه ی شهدا میان یه غلغله ای میشه کربلا
شب های جمعه میگیرم هواتو ابی عبدالله حسین جان
ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده
گوشه ای از کرب وبلا جا و مکانم بده
میخوام به یاد همه ی اونایی که میومدن اینجا روضه اول صبح ها روضه ها رو گوش می دادن یه جمله روضه ی علی اکبر بخونم صدا زد
ای پسر من پدر پیر توام
پدر پیر و زمین گیر توام
سر علی رو به دامن گرفت دلش آروم نشد صورت به صورت علی گذاشت دلش آرام نشد
می فرماید پسرم علی بعد تو اُف به این دنیا حسین جان حسین جان
