بسم الله الرحمن الرحیم
■حکمت شماره ۳۰۰
●قَالَ علیه السلام خُذ مِنَ الدّنیَا مَا أَتَاکَ وَ تَوَلّ عَمّا تَوَلّی عَنکَ فَإِن أَنتَ لَم تَفعَل فَأَجمِل فِی الطّلَبِ
●حضرت امیر صلوات الله علیه جان عالم به فدای او میفرماید:
خذ یعنی بگیر از دنیا ، ما اتاک ، همون مقداری که میاد به سمت تو.
خداوند متعال روزی همه رو یکسان قرار نداده روزیها رو متفاوت قرار داده برای بعضیها رو تنگ قرار داده، برای بعضیها رو وسیع ،
رو حکمتها و مصلحتهای خودش اونی که قسمت توئه اون رو بگیر.
بگیر یعنی راضی باش، قانع باش.
حضرت زهرا سلام الله علیها یه دعا دارند اینه
اللهم قنعنی بما رزقتنی
خدایا من رو نسبت به اون چیزی که روزیم کردی قانع قرار بده.
همونی که هست رو بگیرم دیگه بیشتر از اون رو دنبال نکنم.
توی شرحش هم ایشون زحمت کشیدن توضیح دادن، یه سری چیزا هست که شرایطش فراهم نیست ، یه سری رزق و روزیها هست اسبابش فراهم نیست،
اگه من بخوام این مقدار گیرم بیاد نمیشه خب، دست بردارم دیگه از اونها صرف نظر کنم،چشم پوشی کنم.
مثلاً برای من شرایط نیست که یه خونه در فلان منطقه بخرم چرا هی زور میزنیم ،
برای من دیگه شرایط نیست که مثلاً بخوام فلان ماشین رو بخرم یا مثلاً فلان جا برم خب دیگه زور نزن،
همینی که هست رو راضی باش قانع باش .
من الدنیا یعنی از دنیا ، ما اتاک ، به سمتت داره میاد سراغت داره میاد همونو بگیر و
تولی یعنی رو برگردون ، نذار زمانی برسه که روی تو رو برگردونن ،
آخه یه دورهای میرسه یه زمانی میرسه ما چه بخواهیم چه نخوایم رومونو برمیگردونند،
چشامونو میبندند ،دستامونو میبندند، پاهامونو میبندند….
اینجوری، هلمون میدن توی غسال خونهها ،
جنازه رو که میشورن قبل از اینکه بشورن میذارن توی این چرخها هول میدن این جنازه رو میرسه به سمت این سنگ غسال خونه
اونا هم چهار تا آب میریزن روشو بعد میپیچن
ما بالاخره چه بخواهیم چه نخوایم رومونو برمیگردونن.
قبل اینکه روتو برگردونن مال و اموالتو از چشمات دور کنند ازت جدا بکنند،تو خودت رو برگردون.
میفرماید: رو برگردون ، اما از اون مقداری که از تو رو برگردونده .
خب دنیا خیلیاش به من رو نکرده ،خب تو پشت کن بهش.
این دنیا به تو پشت کرده تو هم نسبت به اون مقداری که به تو پشت کرده تو هم پشت کن.
حضرت در ادامه میفرماید که:
فان انت لم تفعل
ببین اگر پشت نمیکنی به دنیا راضی نیستی به همین مقداری که خدا بهت داده اگر اینجوری نمیکنی، میکن فاجمل فی الطلب لااقل ، در طلب دنیا عاقلانه رفتار کن.معقول رفتار کن.
یه خورده آستهتر برو، آهستهتر برو، بیچاره نشی بدبخت نشی .
نبی مکرم فرمودند: که چهار چیز نشانه بدبختی
۱. خشکی چشم
۲. سنگی دل
۳. شدت حرص در طلب رزق
حرص بزن اما معقول ، نه اینکه یه کاری بکنی کارت به دادگاه بکشه یه معاملهای بکنی بعد سرت بره بالای دار،درست معقول ….
این شدت حرص بیچارت میکنه.
۴. اصرار در گناه
اینا نشانههای بدبختیه. اینجا هم حضرت میفرماید : اگر حالا پشت نکردی به دنیا، اگر از دنیا چیزی که به تو میرسه راضی نبودی،
لااقل در طلبش ، اجمل ، یعنی معقول عاقلانه تلاش کن مثل آدمیزاد .
خیلی مجمل جمع بکن خیلی نمیخواد مفصل جمع بکنی تندروی نکن.
یکی از بندگان خدا خواهش کردند امروز روضه حضرت موسی بن جعفر بخونیم
امروز دلهاتونو ببریم در خانه آقا موسی بن جعفر علیه السلام باب الحوائج دیگه
قربان اون آقایی بشم که ۱۴ سال از این زندان به اون زندان انتقالش دادند
واقعا چه زندانی سیاه چاله
حکامی که هوسران بودند حکامی که غاصب بودند قدرت طلب بودند
ببینید چه بلایی سر میوه دل پیغمبر خدا آوردند بالاخره اینها سلاله پیغمبر خاتم اند
اینها میوههای دل پیغمبرند
امام کاظم علیه السلام شما زندگیش رو نگاه بکنی سراسر نوره
این آقا به این خوبی رو بیان بندازن توی سیاهچال چه سیاه چالی
گاهی اوقات نردبون میذاشتند طرف رو ببرند سیاه چال گاهی اوقات نردبون هم نمیذاشتند باطناب
بعد این سیاهچال یه تونلی میزدند توی این تونل اتاق اتاق درست میکردند
همیشه هم نمور بود این سیاهچال
مخصوصاً خاک بغداد که دجله و فرات از اونجا عبور میکنه
انقدر رطوبت داشت که دیگه بدن امام کاظم کاهیده شده بود ، هیچی از بدن امام کاظم باقی نمانده بود
خدا لعنت کنه هارون الرشید رو
سندی ابن شاهک یهودی رو شما ببینید الان یهودیها چه جولانی میدن توی این عالم
به هیچکی رحم نمیکنند به صغیر و کبیر به بچه و کودک و بزرگ
سندی ابن شاهک یهودی رو مامور کرد تو سیاه چال زندان این ملعون تا وارد زندان شد
تو همون برخورد اول ۱۰۰ تازیانه به امام کاظم زد
نامرد یه کاری میکرد اواخر دیگه امام کاظم میفرمود بزن اما به مادرم توهین نکن
ببین چیکار کرده بود نامرد
دیگه یه کاری کرده بود این اواخر امام کاظم هی صدا میزد میگفت ای خدایی که یوسف رو از قعر زندان خارج کردی
موسی بن جعفر رو هم از زندان هارون نجات بده
السلام علیک یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر ایها الکاظم یا بن رسول الله
صدا زدند امامتون صبح آزاد میشه
شیعیان و محبین دم زندان صف کشیدند در زندان باز شد
یک مرتبه دیدند چهار حمال زیر تابوت رو گرفتند
سر موسی بن جعفر از یک طرف آویزان پاها از یک طرف آویزان
زیر تابوت رو گرفتند ، بغداد تابوت رو زمین گذاشتند
خیلیها گفتند چرا بدن سنگینه
اما همین که روپوش رو کنار زدند دیدند هنوز غل و جامه به دست و پاشه
همه اینها رو ما میگیم برای اینکه برسیم به یک جمله اون جمله اینه که بگیم
لایومک کیومک یا اباعبدالله
اگر غل و جامه به دست و پای موسی بن جعفر بود اما کربلا خواهرش زینب وارد گودال شد
دید روی بدن پر از شمشیر شکسته و نیزه شکسته
حسین جان حسین جان