اینکه انسان وظیفه را خوب تشخیص بدهد خیلی مهم است مرحوم امام در کتاب چهل حدیث می فرماید خدایا ما را به وظایف خودمون آشنا کن چون بعضی وفقت هاآدمی نمیدونه وظیفه اش چیه یه کارهایی میکنه که وظیفش نیست بعد میبینیه کارهاش میمونه روی زمین
میگن كه در مجلس شيخ ابوالحسن خرقانی سخن از كرامت مي رفت و هر يک از حاضران چيزي مي گفت.
شيخ گفت: كرامت چيزي جز خدمت خلق نيست.
چنان كه دو برادر بودند و مادر پيري داشتند. يكي از آن دو پيوسته خدمت مادر مي كرد و آن ديگر به عبادت خدا مشغول مي بود. الان هم خیلی پیرمرد و پیرزن ها هستند که نیاز به رسیدگی دارند بعد میبینی فرزندانش هر کدام یه طرف هستند و یه نفر نیست که یه غذا درست کند
يک شب برادر عابد در سجده، خواباش برد در خواب یه آوازي شنيد كه برادر تو را آمرزيدند و تو را هم به او بخشيدند.
گفت: خدایا من این همه ساله پرستش تو رو كرده ام و برادرم هميشه به خدمت مادر مشغول بوده است، یعنی اون از من بهتره؟ چرا او رو بر من برتری دادید؟؟!!
ندا آمد:
آنچه تو كرده اي خدا از آن بي نياز است و آنچه برادرت مي كند، مادرت به ان محتاج… ?
آقا مرتضی تهرانی می فرماید مدتی من نتونستم نماز شب بخونم آخه علما و بزرگان نماز شب نخونن نمیشه باید بخونن میگه من چندسال نتونستم نماز شب بخونم بخاطر اینکه مادرم بیمار شده بود شب ها خوابش نمی برد و باید یه نفر وا میستاد با مادرم حرف می زد و حرف هایش را گوش می داد میگه من تا آخر شب وامی ایستادم گوش به حرفهایش می دادم بخاطر همین نمی تونستم نماز شب بخونم قصه می گفت و حرف می زد منم گوش میدادم
الان وظیفه تو اینه رسیدگی کنی اگه نیاز به دکتر داره دستش رو بگیری ببری بیمارستان این وظیفه میشه
خدایا مارا به وظایفمان آشنا کن