حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

■حکمت شماره ۲۳۹

●قال(علیه السّلام) : لا تَصحَبِ المَائِقَ ، فَاِنَّهُ یُزَیَّنُ لَکَ فِعلَهُ وَ یَوَدُّ اَن تَکُونَ مِثلَهُ.

●با احمق مشورت مکن که کارهای احمقانه خود را برای تو زیبا جلوه می دهد و دوست دارد تو هم مثل او باشی.

 

حضرت امیر صلوات الله علیه جان عالم فدای او می‌فرمایند که :

لا تصحب ، به معنای ، اون لا، لای نهی.

امیرالمومنین نهی می‌کنه ، یه وقت نفی می‌کنه.

نفی می کنه یعنی رفیق نمی‌شود ، اما اگر نهی باشه یعنی رفیق نشو،

لا تصحب یعنی با کی دوست نشو ؟

المائق ، کسی که حماقتش زده بالا. دیگه خیلی اوج گرفته.

لا تصحب المائق

چرا با احمق جماعت رفیق نشو ،

فانه یزین لک فعله

به خاطر اینکه احمق کارش رو شما زیبا جلوه میده ، یه کاری انجام داده حالا اومده داره تعریف می‌کنه.

میاد تعریف می‌کنه یه کاری انجام داده بعدم پشت سرش اومده هی میگه،

رفتم این کارو کردم کارستون .

و یود ان یکون مثله

بدتر از همه اینه ، که دوست داره .

یودو ، یعنی دوست می‌داره .

ان تکون مثله ، اینکه تو هم مثل اون باشی. توهم بیای همون کارو انجام بدی ، دقیقاً همون کاری که انجام داده تو هم همون کارو انجام بدی.

میارتت تو راه ، به خطت می‌کنه . میگه تو هم بیا این کارو انجام بده ،

این خیلی خطرناکه ، سعی می‌کنه که زینت بده بعد اصرارم داره که همه مثل او باشن .

ایشونم تو شرح می‌فرماید : میگه از اونجایی که در انسان چیزی است به روحیه محاکات ، که می‌خواد خود رو شبیه دیگران بکنه .

بعد همنشینی با احمق این تاثیر رو داره که کم کم شما را هم شبیه خودش می‌کنه پناه بر خدا .

احمق حالا نشانه‌هاش توی روایات بررسی بکنید یا همین جا توی نهج البلاغه ،

مثلاً در مورد احمق یه جاهایی صحبت کرده.

که عاقل اونیه که اول فکر می‌کنه حرف می‌زنه ، احمق اون یکی اول میگه بعد فکر می‌کنه.

اینجوریه بله احمق دنیا براش مهمتر از آخرتشه.

خلاصه احمق اینجوری ، حضرت اینجا می‌فرماید که ،

قصه اون ریش رو گفتم براتون دیگه مثلاً حالا این یه نمونشه ها.

فرمود که اونی که بیشتر از یه قبضه ریش بزاره احمق.

البته اونی که اهلیت نداره . یه وقتی هست یکی اهلیت داره مثلاً دانشمند ، آدم با تقوای ، بزرگی اون ریش بزاره اون عیب نداره.

ولی اونی که اهلیت نداره ، دیدی بعضی از این جوونا این همه تا نافش ریش اومده ،

بدم فکر می‌کنه آره یه کسی ، واقعا آقا این همه ریش برای چی گذاشتی ؟

نه چهار کلاس سواد داره ،هیچی.

بعد یکی این روایت رو اومد خوند و که هر کی بیشتر از یه قبضه ریش بزاره احمقه.

بعد گفت بزار ببینیم ما جزء احمق ها هستیم یا نه ،

دستش رو اینجوری گذاشت دید یه خورده بیرونه ، یه خورده بیرونه.

گفت ای وای چه کنیم ، اینجوری گرفت جلوی این چراغا بود قدیما ،

چراغا بود .گفت بگیرم جلوی این چراغ یه خورده، همین که گرفت و اینا این دستش سوخت .

دستش که سوخت ول کرد دستشو ، دستشو که ول کرد ریش رو گرفت ، سوخت.

ریش آتیش گرفت ،بعد تق تق می زد تو صورتش که این آتیشو خاموش کنه .

هی می کوبید تو صورتش ، سوخت دیگه ریش سوخت .

بعد تو حاشیه کتاب نوشت، به تجربه ثابت شده است .

همین روایتی که گفته که بیشتر از یه قبضه ریش باشه احمقه ، گفت به تجربه ثابت شد.

پناه بر خدا . آدم با احمق رفیق نشه که فرمود،

اگه با احمق رفیق بشی احمق کارشو خوشگل جلوه میده برای تو ، بعدشم می‌خواد که تو هم بیای تو این خط.

این خیلی بده ، پناه بر خدا .

جلوه میده دیگه با اون حرفاش می‌خواد زینت بده حرفشو

صل الله علیک یا اباعبدالله

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *