بسم الله الرحمن الرحیم
■حکمت شماره ۲۲۷
●قال(علیه السّلام) : سُئِلَ عَنِ القَدَرِ فَقَالَ مُظلِم فَالَا تَسلُکُوهُ وَ بَحر عَمِیق فَلَا تَلِجُوهُ وَ سِرّ الله فَلَا تَتَکَلفُوهُ
●و فرمود وقتی که پرسیدند او را از سر قدر پس فرمود راهیست تاریک پس در مروید بآن و دریائیست بی پایان پس مروید بآن و سر نیست از اسرار خدا پس خود را در رنج میندازید.
از حضرت امیر صلوات الله علیه سوال شد در رابطه با قضاء و قدر ،
خب از این سوالهای سخت . از این سوال هایی که خیلی ها توش میمونن و نمی تونن در بیان.
به خاطر همین حضرت امیر یه جوابی میده که یه عده تو این بحث وارد نشن.
فقال علیه السلام طریق مظلم فلا تسلکوه
حضرت فرمودند : راه تاریکیه ، تو این راه قدم ننهید قدم برندارید.
اصلاً ولش کن ، ذهنتو درگیر نکن.
بحث ، بحث پیچیدهایه . یعنی میخواد آقا بگه که افراد عادی خیلی درگیر این مسئله نشن که قضاء و قدر چیه ،
طریق مظلم فلا تسلکوه
این راه ، راه تاریکیه . پس تو این راه قدم برندارید.
و بحر عمیق
این بحث قضاء و قدر مطرح میکنی یه دریای عمیق ، دریای ژرفیه .
فلا تلجوه
حضرت میگه وارد این دریا ، دریای عمیق نشید.
و سرالله
این بحث قضاء و قدر سرالله.
فلا تتکلفوه
آقا میفرماید برای دستیابی به این ، خودتونو به تکلف نندازید .
خب بعضیها وقتی وارد قضا و قدر میشن قائل میشن به جبر ،
میگن اصلاً این هستا ، میرن توش بعد یهو گیر میکنن.
میگن جبره، این چیده شده برای ما ، ما چه بخوایم چه نخوایم مجبوریم تو این مسیر بریم . اجباره.
یعنی کسی این جا اختیار نداره ، شمرم لعنت الله علیه ، مجبور بود امام حسینو بکشه مجبور بود.
براش اینجوری چیده بودن، ببین اینجوری میشه ها خطرش این جاست.
که تهش آدم قاطی میکنه میگه همه ، همه مجبور بودن .
عمر مظلوم عمر گناهی نداشت که اینجوری براش چیدن ، تقدیرش این بود . رو پیشونیش نوشته بودن که بره این کارو بکنه، مجبور بود، اجبار.
بعد با این حرف همه چیو میبرن رو هوا اصلا اینکه دعوت انبیاء پس چه فایدهای داره؟
اگه همه مجبورند ، پس این پیغمبرا برای چی اومدن دعوت کردن؟
اگه همه مجبورند خب این کتاب آسمانی اومده برای چی؟
اگه همه مجبورن دیگه این امتحانهای الهی برای چیه ؟ و خدا برای چی امتحان میکنه بندگانشون.
اگه همه مجبورند پس دیگه این بهشت چیه؟ اگه همه مجبورن دیگه اون جهنم پس چیه ؟
اینا پس برای چیه ، بعد بعضیها هم اومدن یه چیز دیگه گفتن ،
گفتن تو بحث قضاء و قدر از اون طرف افتادن ، گفتن نه جبر نیست. تفویض.
بعد یکی اومده گفته آقا یکی از اون پشت اومد گفت تفویض چیه؟
تفویض یعنی اینکه خدا ول کرده رها کرده ، گفته هر کاری دلت میخواد.
مثلا گفته اصلاً خدا دخالتی نداره ، همین طوری خلق کرده و رها کرده دیگه. خلاصه سپرده به خود بشر،
از اونور بوم افتادن . بعد به امام صادق گفتن آقا ما چیکار کنیم ؟
آقا فرمود : لا جبر یعنی جبر نیست،
ولا تفویض تفویض هم نیست.
والامر بین الامر ، یه چیزی بین این دوتاس .
حالا نه من میفهمم نه اون آقا میفهمه یه بحث عمیقیه ، اختیار حاج آقا ،
هم خدا بهت اختیار داده ، خب که شما شما انتخاب کن.
اما در عین حال همین انتخاب رو همین اختیار را هم کی داده به تو ؟
خدا داده به تو . خدا چیده همه چیدمان مال خداست ، ولی خدا اختیار به تو داده تو با این اختیارت چیکار کنی ؟
ببین قدرتت مال خداست، فکرت مال خداست، علمت مال خداست، همه چیزت مال خداست.
همون اختیارتم مال خداست.
حالا خدا اراده کرده با همون اختیاری که به تو داده تو اختیار کنی.
انتخاب بکنید و لذا انتخاب اختیار که تو میکنی اینجا چوب داره ،
اگر بد انتخاب بکنه. اینجا بهشت داره اگه خوب انتخاب بکنی.
پس حالا یه عدهای ببین الان همین الان بحث کردیم ما دیگه ، بازم بعضیها میبینی متوجه نمیشن.
میگن آقا ما بازم نفهمیدیم چی شد ، قصه نفهمیدیم شد.
این از اون مسائلیه که دیگه باید بزاری هی خورده خورده دم بکشه ،بزاری تو گوشه ذهنت آروم آروم دم بکشه.
بازم دیدی متوجه نمیشی بیخیال دیگه، آره خیلی توش نرو.
مثلاً یکی از چیزایی که منع کردن ما رو که توش نریم ، بحث اینه که فکر نکنیم در مورد ذات خدا.
در مورد ذات خدا اگه کسی فکر بکنه تهش خل میشه. ممنوعه اصلاً ممنوعه .
روایتو نگاه بکنید میگن حق نداری در مورد ذات خدا تفکر کنید.
نه اینکه ببندن راهشو ، اصلاً نمیرسه فکر ما به اونجا ما میفهمیم خدایی هست ولی به ذات خدا نمیتونیم برسیم .
خب این بحث قضاء و قدر هم از هموناست که حالا اگه قدرت فکریمون و اینا یه جوریه که نمیتونه بیخیالش بشیم. که اونجا نرسه که بگیم شمر گناهی نداشت، یزید گناهی نداشت،
نه این حرفارم درست کردنا سلاطین ،سلاطین و نمیدونم پادشاها همین حرفا رو درست کردنا ، برای اینکه مردمو گول بزنن حالا من نمیگم مردمو چی کنن .
برای اینکه مردمو گول بزنن بگن آقا شما مجبوری چیکار داری ، خدا اینجوری خواسته ، ما مجبوریم من پادشاه باشم تو رعیت باشی .
من زور بگم تو تحمل کن .یزید هم تهش همینو می گفت دیگه خدا لعنتش کنه.
صلی الله علیک یااباعبدالله