بسم الله الرحمن الرحیم
■حکمت شماره ۱۳۲
●و قال علیه السلام: لا طاعَه لمَخلُوق فِی مَعصیَت الخَالِق
●حضرت امیر صلوات الله علیه جان عالم به فداشون میفرماید که:
اطاعتی برای مخلوق نیست، فی معصیت الخالق در جایی که قرار باشه خالق رو خدا رو، معصیت بکنی.
اون جایی که قراره حرف خدا زمین بیافته اونجا دیگه شما نمی خواد گوشت را بدی به حرف مردم اطاعت بکنی ، خب ایشونم اینجا شرح دادن فرمودند که:
ما هرچی داریم از خداست دیگه و در هر کار و قبل از هر چیز باید مطیع خدا باشیم،
بهشت و دوزخ دست خداست ،ثواب و جزا به حکم خداست، عزت و ذلت تو این دنیا از ناحیه خداست.
بعد با همه این اوضاع احوال چه جوری میشه که ما به اطاعت مخلوق در بیایم که فرمان به ما میده معصیت اون خالق رو میده که همه چی رو ما از او داریم .
و از همین جهت بزرگواران اطاعت والدین و اطاعت زن از شوهر تا جایی که بر خلاف فرمان خدا نباشه مجازه . خب مثلاً این آیه رو شما نگاه بکنید میفرماید که:
و وصین الانسان به والدی
ما وصیت کردیم انسان رو نسبت به پدر و مادرش. بعد خدای متعال کار رو میرسونه به اونجا که میگه که، انشکلی
شکر منو به جا بیار ، وشکر لوالدیک
شکر پدر و مادرتو به جا بیار انقدر پدر مادر رو برد بالا کنار خودش آورد ،
میگه شکر من شکر پدر و مادرت . تشکر از من کن تشکر از پدر و مادرت .چقدر پدر و مادر آورده بالا ، اصلاً خیلی اوج داده رفعت داده این پدر و مادری که اینجوری آورد بالا ،
یه مرتبه یه خط قرمزم درست میکنه میگه
و ان جاهداک علی ان تشرک بی ما لیس لک به علم
اگه یه وقت پدر و مادر گفتن که مشرک شو ، شرک بیار و نسبت به اون چیزی که علم نداری فلا توطئهما ، دیگه اینجا از پدر و مادر اطاعت نکن، دیگه اینجا گوش نکن .
تا کجا گوش کن ؟ پس تا اونجایی که حرف پدر و مادر با حرف خدا و رسول دو تا نباشه ، تا اونجایی که یکیه بگو مخلصتم هستم .
ولذا تو بحث حج واجب دیگه، اگر شوهر گفتش که به زنه گفتش که نه نمیخواد بری بشین تو خونه ت. اینجا دیگه حرف شوهر اهمیت نداره و اونجا باید زنه بره حج واجبش رو ولو اینکه شوهرش مخالفه، میگه نباید بری.
اینجا اطاعت خالق مقدمه بر اطلاعت شوهره.
خب اینوهمیه مطلب این همیه نکته ، و شما نگاه بکنید تو تاریخ مثلاً چقدر پدر و پسر هایی که سر همینجور چیزها به تنش افتادند، تنش پیدا کردن.
بعد پسره با ایمان بوده حرف خدا و رسول رو جلو انداخت. پس تا کجا باید حرف مخلوق رو گوش کنی؟
تا اونجا که مخلوق ما رو به طاعت نافرمانی خدا به معصیت خدا ما رو نبره .
یه وقتایی من دیدم بعضی از این اساتید پیدا میشن خب استاده، میاد شاگرد رو یه جوری جذب خودش میکنه این رو میبره به نافرمانی خدا، بعد میگه من استادم، باش، به درک که میخوای استاد باشی.
تو نباید ببری به معصیت خدا ، من رو نباید ببری به نافرمانی خدا.
من خودم یه مرتبه همین بساط تو همین بحثا و اینجور چیزا تو دوره خودمون اتفاق افتاد.
خدا رحمت کنه آقا شیخ جواد کربلایی رو، بعد من رفتم پیش آقا شیخ جواد کربلایی گفتم آقا اینا اینجوری میگن گفت بزارشون کنار ولشون کن بزارشون کنار ، گفتم که آخه میگن نون و نمک خوردیم و اینجور چیزا…..
گفت تو نون و نمک علی رو خوردی بعد میگی نون و نمک اونها.
بزارشون کنار رها شون کن.
اگر یه وقتی هم دیدید یه استادی یه کسی که مثلاً خیلی هم برجسته است و خیلی هم فلانه، داره حرف از نافرمانی خدا میزنه بیا این گناه بکن بزارش کنار ولش کن .
نباید نافرمانی خدا انجام بشه حرف استادم، رو چشممون، منتها تا کجا تا اونجایی که حرف از معصیت خدا نباشه، حرف از گناه نباشه .
حرف پدر رو چشممون، تا جایی که حرف گناه نکنه حرف شوهر.
حرف رو چشم اون خانم تا اون موقعی که شوهر حرف از معصیت نزنه، ماه رمضان میگه آقا بیا زنه می بینه مرد داره میگه فلان کن، اینجا دیگه حرف شوهر لازمنیست نیاز نیست، که ادم گوش کنه .
خب روز پنجشنبه است خدا همه پدر مادرا رو بیامرزه خدا همه پدربزرگ مادربزرگا رو بیامرزه
خدا همه پدر خانم مادرخانم هارم بیامرزه انشالله که روز پنجشنبه است به برکت این دعای شما یه گشایشی برای امواتتون صورت بگیره
یه جمله هم ذکر مصیبت عرض روضه
صلی الله علیک یا اباعبدالله که یا اباعبدالله دلهامونو ببریم پایین پا
آقایون خانمها آمادهاید بریم یه سر برا شاهزاده علی اکبر امام حسین گریه کنیم و بیایم سفر روحانی
اینه دیگه سفر روحانی یه سر همین جا سریع بری کربلا چقدرم بیخرجه چقدر بیخرجه
چقدر مفت چقدر راحت طرف پول خرج میکنه چند میلیون میده میره کربلا پایین پا
اونجا یه ناله برای علی اکبر امام حسین بزنه
برای امام حسین بزنه بیاد
نمیگم اون اونم جای خودش ولی این رو ببین چقدر راحته یه لحظه چشم سرتو ببند دلت رو روانه کرب و بلا کن بیا بگو یا علی اکبر
چه حالی داشت بابات حسین اون لحظه ای که چشمش گفت دید بدنت اربا اربا شده
خدا رحمت کنه بعضی از علما رو توضیح دادن اربا اربا رو گفتن
اربا اربا یه تسبیح رو برداشت نخش رو پاره کرد بعد دونهها پاشید رو زمین همینجوری پخش و پلا شد
مردم اربا اربا یعنی این
حسین علیه السلام وقتی وارد شد دید علی اکبر هر قسمت بدنش یه طرف افتاده رو زمین صداش بلند شد
دیگه خب نمی تونست علی اکبر رو بیاره باید کمکش کنن دیگه
آخه پدرم پسر رو که ببینه تو این وضعیته دیگه از حال میره دیگه رمق نخواهد داشت
بعضیا میگن دلیلش این بود که بدن علی اکبر اربا اربا بود نمیتونست بدن رو تنهایی بیاره
بعضی هم گفتن به خاطر اینکه علی اکبر وقتی زمین افتاد امام حسین طوری ناله میزد بالا سرش
یه مرتبه دید خواهرم اومده هی صدا میزنه داداش پاشو دشمنا دارن میخندن دشمنا دارن کف میزنن
می خواست اینجا زینب رو خودش ببره سلام الله علیها رو میخواست خودش ببره بعد علی اکبر رو هم جوونا ببرن و لذا صداش بلند شد
جوانان بنی هاشمبیایید
علی را بر در خیمه رسانید
خدا داندکه من طاقت ندارم
علی را بر در خیمه رسانم
بگویید عمه ش زینب بیایید
تماشای قداکبر نماید
علی جانم علی جانم علی جانم