بسم الله الرحمن الرحیم
?توحید مفضل
✨️جلسه چهلم و دوم
●هدیه کنید محضر آقاحجت بن الحسن ارواحنا له الفدا صلواتی بفرستید.
خوب در رابطه با توحید مفضل بحث ما به اینجا میرسه.
حضرت صادق صلوات الله علیه میفرماید :
تأمل کن در خرطوم فیل و لطف و تدبیری که در آن به کار رفته ،
ببین خدا چیکارکرده ، زیرا که این خرطوم به منزله دست آن حیوان است.
در برگرفتن علف و آب ریختن ، ببین خرطوم دراز بهش داده که از این خرطوم استفاده میکنه.
غذاهایی که میخواد رو برمیداره میذاره توی دهنش ، یا مثلاً آب میخواد ،
این رو میکشه بعد میریزه تو دهنش . این خیلی تعجب برانگیزه و آدم رو به فکر فرو میبره .
حتی اونجایی که مسیلمه کذاب وقتی میخواست بگه که قرآن چیزی نیستش ،
منم یه سوره بلدم بیارم ، اومد یه سوره فیل آورد ، گفتن بخون ببینیم گفتش که ،
بسم الله الفیل و ملفیل
و ما ادراک ماالفیل فیل و چه فیلی و تو چه میدانی فیل چیه .
لهو ذنبون و بیل او یه دم کوچولو داره ،
و خرطوم طویل یه خرطوم دراز داره ،
این رو که همه میدونن که چه چیزی درش این چه چیز جدیدی داشت ،
چه حسنی داشت که وقتی اینا رو گفت همه خنده شون گرفت .
گفتن خدا فلان کنه این چی بود تو گفتی ، ولی با این حال حکمت اینکه،
این خرطومش طویله چیه ، چرا خدا بهش یه خرطوم دراز داده ؟
حضرت اینجا میفرماید که : اگر خرطوم نبود نمیتوانست چیزی را از زمین بر گیرد.
شماحسابش رو بکنید ، فیل خرطوم نداشت نمیتونست چیزی را از زمین برداره .
چرا ؟ زیرا که گردنی ندارد که دراز کند ، فیل گردن داره ، سرش چسبیده به بدنش .
ببین گاو گردن داره جلکم الله شتر گردن داره یا درازگوش گردن داره،
گوسفند گردن داره دراز میکنه گردنش رو از رو زمین برمیداره میخوره.
منتها فیل گردن نداره ، عوض اون گردن بهش خرطوم داده.
زیرا که گردنی ندارد که دراز کند مانند سایر چهارپایان،
چون چنان گردنی نداشت او را اعانت کرده به این خرطوم دراز .
که به آن بلند کند خرطوم دراز بلند میکنه و اونچه که میخواد رو از زمین برمیداره .
پس ببین چه کسی عوض آن عضو ،این عضو رو بهش داده ، ممکن بود این عضو نبود برای او چه مشکلی پیش میومد ،چقدر گرفتار میشد این حیوون.
پس چه کسی به عوض آن عضو، این عضو رو بهش داده ، به غیر آن کسی که به لطف خود آن را آفریده،
همون خدایی که این را آفریده این تدبیر روهم کرده .
و چنین حکمتی چگونه بر سبیل اتفاق واقع میافتد،
کی میتونه بگه این اتفاقی بوده ؟ این خرطوم اتفاقی همینجوری شده یهویی شده .
چنانچه ملحدان میگویند ، هیچکی این حرف رو نمیزنه .
اگر کسی گوید که چرا او را مانند سایر چهارپایان گردن بهش ندادن،
گردنی درخور جثه یه گردن کلفت بهش می دادن، چرا گردن خدا بهش نداد ؟
جواب گویم که سر فیل وگوش های آن امری است عظیم،
این سر فیل رو نگاه کن یه چیز بزرگیه و باری است گران، بار ، بار سنگینه.
اگر این بار را بر گردنی حمل میکردند هر آینه آن گردن می شکست،
تحمل نمیتونه بکنه این گردن رو سر به اون وزن رو بیار پایین، ببره بالا، بیاره پایین.
گوسفند و دیدی میخواد بره تو هی سرش چقدر میاره پایین ،میبره بالا.
این بخواد هی اون سر به اون سنگینی رو بالا و پایین بکنه نمیشه که ،
اگر این بار را بر گردنی حمل میکردن هر آینه آن گردن را درهم می شکست و خراب میکرد .
پس سر فیل را چسبوند به ملسغش کرد به بدنش که این مطبع نباشد .
که این سختی اینها و به جای گردن خرطوم را به او داده که این خرطوم رگ حیاتی فیله ،
اگر خرطومش رو بزنی میمیره ، یعنی مرگ فیل به خرطومشه.
اگر کسی موفق بشه ، تو جنگها هم همین کارا رو میکردن میخواستن این فیله رو بزنن
شمشیرو برنمی داشتن بزنن به پاش یا تو کله ش فایدهی نداشت .
اینا یه جوری کمین میکردن یه جوری برنامه ریزی میکردن که ،
اون خرطوم فیل رو بزنن، خرطوم فیل رو که میزدن فیله میافتاد،
چطوری شتر رو نهر می کنند ، گوسفند رو ذبح می کنند، فیل رو هم خرطومش رو میزنن.
پس ببین بجای گردن خرطوم رو بهش عطاء کردند که غذای خود را به وسیله اون برگیره.
پس بدون بار کردن حاجت آن را برآورده، بدون اینکه اون سختی رو خدا به این حیوون بده کارش رو آسون کرده ،
که یه خرطوم بهش داده و امور ش را منظم کرده .
این پشتش هم دیدید که خداچطوری صاف کرده،
این پشتشم که یه حالت تخت مانند ، قشنگ میزارن بار رو میزارن روش بعد سوارش میشن.
بعد حیوون به اون وحشتناکی اون بزرگی رو شما نگاه کن ،
خدا چه جوری رامش کرده، چه جوری میاد و قشنگ استفاده می کنند ازش و سوارش میشن.
الم تر کیف فعل ربک باصحب الفیل
ما هم یه سوره خدا سوره فیل داره ، منتها اینجا فیل رو آورده میگه ببین خدا با اصحاب فیل چه کرد؟
این داستان چیه ؟ عام الفیل ، اون سالی که ابرهه با فیل اومد به جنگ خانه خدا این فیل می فهمید، شعور داشت ،درک داشت.
یه فیل داشتن اسمش رو گذاشته بودن محمود که خیلی میگن ظاهرا همین یه دونه فیل بوده ،
اینجوری نبوده یه لشکر فیل باشه ، همین یه دونه فیل بوده ولی چون یه دونه فیل بود دیگه معروف شد .
دیگه که این فیل وقتی که جناب عبدالمطلب رو دید سریع شروع کرد باهاش حرف زدن
این حمله میکرد فیل آموزش دیده بود خیلی،
بعد عبدالمطلب رو که دید افتاد زمین یعنی حالت کرنش نشون داد و تواضع کرد و اینها .
اون ابرهه وقتی که این معجزه رو دید از عبدالمطلب حساب برد،
تحویل گرفت آقا شما اینطوری ،اینجوری دوباره تو خیمه گفت من با فیل حمله میکنم ،
این عبدالمطلب که داشت برمیگشت بره اون فیله رو کرد به محمود ،
به همون فیله گفتش تو این کارو میکنی ؟ گفت بمیرمم این کار نمی کنم که به خانه خدا حمله بکنم .
حیوونه درک داره، شعور داره .
خدای متعال به حق محمد وآل محمد به ما فهم در مسائل دینی ، فهم در معجزات ، فهم در آیات رو انشالله عطا بفرماید.
یه عرض توسل مختصر عرض توسل کوچیک داشته باشیم محضراهل بیت عصمت و طهارت
امروز روز چهارشنبه است ایام دهه هم دهه کرامته
دلاتون رو ببرم درخانه علی بن موسی الرضا
حضرت رضا رو امروز واسطه قرار بدیم شفیع قرار بدیم
عزیزان همین جوری که اینجا نشستید کافیه یه لحظه چشم سرتون رو ببندید
خودتون رو حرم علی بن موسی الرضا ببینید
اگر خدا بهتون توفیق داده بود یه چنین لحظه ای حرم امام رضا بودید چیکار میکردید
قطعاً بعد نماز صبح دغدغهای داشتی یه جا پیدا کنی با امام رضا حرف بزنی زیارتش کنی
حالا الان فکر کن حرم امام رضایی ببین چیکار میکنی
دلت روانه حرم بشه شروع کن با امام رضا حرف زدن
شروع کن زیارت امام رضا کردن
ما طلبه ها زیارت میکنیم حرفامون رو میزنیم کارمون رو میکنیم
آخرش میگیم بریم یه گوشه حرم یه چهار کلمه روضه هم بخونیم
حالا روضه ت با من شما حرفت رو زدی زیارتت رو کردی میخوایم روضه بخونیم
این روضه رو من میخونم شما اشک بریز انگار تو حرم امام رضایی
فرمود اباصلت میرم مجلس مامون اگر برگشتم دیدی عبا به سر کشیدم
بدون مرا مسمومم کردن با من حرف نزن درها رو پشت سرم محکم کن کسی رو هم راه نده
عزیزان هر زهری رو که به هر امامی میدادند یه دو روزی یه ماهی یه هفته ای طول میکشید اون امام رو از پا می نداخت
اما تنها کسی که بهش زهر دادن چند ساعت بیشتر وقت نکرد از پا افتاد
علی بن موسی الرضا بود
تا این زهر رو به امام رضا دادن اباصلت میگه دیدم عبا به سر کشیده
مثل مار گزیده داره هی به خودش میپیچه
هی میشینه رو زمین بلند میشه هی میشینه رو زمین بلند میشه
یتم الملوا کتم المل السلیم
وقتی وارد حجره شد میگه ابا صلت میگه من دیدم از روزنه در هی میپیچه به خودش
بعد هی صدا میزنه این فرشهای حجره رو جمع کنید
میخوام این لحظات آخر مثل جد غریبم حسین جان بدم یعنی منم میخوام رو خاک جان بدم
منم میخوام رو زمین جان بدم
صل الله علیک یا ابوالحسن یا علی بن موسی روی خاکها امام رضا دست و پا زد
اما این دست و پا زدن کجا آن دست و پا زدن کجا
بین امام رضا و ابی عبدالله خیلی فرق داشت امام رضا دست و پا میزد خواهری نبود ببینه
اگر امام رضا دست و پا میزد سرش تو دامن جوادالائمه بود
اما قربون اون آقایی بشم تصور کن ناله ت رو رها کن
قربون اون آقایی بشم که دست و پا میزد خواهرش زینب نگاه میکرد
یا اباعبدالله حسین جان
قربون او آقایی بشم که دست و پا میزد شمر روی سینه ش نسشته بود
یا اباعبدالله حسین جان حسین جان
او می برید و من میبریدم
او از حسین سر من از حسین دل
مادرش هم هی صدا می زد پسرم قتلوک کشتن ومن الماء منعوک
آبت چرا حسین جان ندادن
اگر کشتن چرا خاکت نکردن
بابا زنای مشهد تا شنیدن انقدر گل آوردن ریختن رو بدن امام رضا
این بدن زیر گلها مخفی شد
خدایا من فدای اون بدنی بشم زیر شمشیر شکستهها سنگها مخفی شد ناله بزن
حسین جان حسین جان حسین جان