بسم الله الرحمن الرحیم
■حکمت شماره ۳۴۷
●وقال (علیه السلام) : الغَنِی وَ الفَقر بَعدُ العَرض عَلَی الله عَزَوَجل
حضرت امیر صلوات الله علیه جانهای عالم فدای او باشد می فرماید :
غنی ، به معنای ثروت، بی نیازی، کسی که بی نیازه بهش میگن غنی هستش .
والفقر ، فقر هم به معنای نداری، تهی دستی اینا
این بینیازی و فقر ، بینیازی حقیقی فقر حقیقی.
فقر دنیایی منظورته فقر پولی منظورته یا فقر حقیقی منظورته ؟ کدوم فقر،
بی نیازی کدوم بینیازی؟
بینیازی یعنی پولداره مثلا طرف نمی دونیم مال و اموال داره یا بینیازی حقیقی منظورته
حضرت ، اینجا غنی و فقر حقیقی منظورشه ،
کی بینیازه کی واقعاً فقیره ؟ ما الان می تونیم مثلا یه کسی رو دیدیم یه لباس مندرس تنش هست
مثلاً ژولیده مو هست میتونیم به این بگیم فقیر یا مثلا یه کسی رو دیدیم که وضع مالیش خیلی خوبه
ثروت آن چنانی داره میتونیم به این بگیم بینیاز ؟
ببین شما اونورش رو راحت می گیرد نه خیلی قشنگ میگی نه ،
اما تو فقر که میرسه یه خورده با شک و تردید میگی .
اون بنده خدایی هم که ژولیده لباس مندرس نمی تونی بگی فقیره
چه بسا اون چیزهایی داشته باشه که توی این عالم هیچکی نداشته باشه .
مثلا نمونه ش ابوهاشم جعفری اومد پیش امام هادی علیه السلام ، گفت من فقیرم
آقا فرمود : نگو من فقیرم، نگو من فقیرم تو یه چیزهایی داری که هیچکی نداره،
آقا من نون شب هم ندارم یعنی چی ، آقا فرمود ایمان داری تو ،ایمان به خدا داری ، محبت به ما اهل بیت داری .
حاضری یه درجه از اون محبتت رو بدی دنیا رو بگیری ؟ آقا من همینم که دارم رو دارم میدم یه چیزی از دستم نره .
گفت پس تو فقیر نیستی . ببین حالا پس اینجا که امیرالمومنین میخواد بفرماید؛
این منظور بینیازی و فقر حقیقیه ، میخوای بهت بگم کی بینیازه ، میخوای بهت بگم کی فقیره .گوش کن .
بعد العرض علی الله
بعد از اینکه اعمال ما عرضه شد به پیشگاه خدای متعال اونجا معلوم میشه کی بی نیازه کی فقیره .
بزار بیاد حساب قیامت ، بیاد بزار اعمالت رو بیارن اعمالت رو نشون خدا بدهند
اگر قبول بیفته اگر امضا خدا بشه، اگر بگن بفرما بفرما آقا این چند سال تو دنیا زندگی کردی تایید شد، بهشتی شدی .
اگر قدیما میگفتن بذار چیزی از پل رد بشه اون چیزش از پل رد بشه معلوم میشه
اگر رد شد معلوم میشه که . پناه بر خدا .
دیگه این اعمال ما رو عرضه کنند به حق تعالی کدومش رو آدم جرات داره ،
بگه این یه دونهاش صددرصد قبوله ، ولی اگر ان شاءالله یه دونش قبول افتاد ما رو گفتن بفرما تشریف ببرید بهشت .
اونجا این رو می تونی بگی غنی . ولی اگر اون چیزش از پل رد نشد اگر این فقیره بیچاره س، بدبخته .
حالا ماها چقدر ، گفتم دیگه اون عطار، عطار نیشابوری میگه
او آورده میگه اهل دلی وارد مسجد شد بعد مردم بهش گفتن که آقا جان تشریف روی منبر ایشون هم یه موعظه ی بکنید
برای مردم یه حرفی بزنید گفت باشه . رفت رو منبر نشست یه نگاه سمت راست کرد، یه نگاه سمت چپ کرد گفت ،
هرکی که یقین داره تا شب زنده س از جاش بلندشه وایسا،
هرکی یقین داره دو ساعت دیگه زنده س بلندشه از جاش وایسه
حالا من اینجورش رو میگم هرکس یقین داره با پای خودش از در مسجد بیرون میره بلندشه وایسه،
هرکی یقین داره امروزصبح بعد از زیارت عاشورا اصلاً تا زمانی گیر من اون یه مقدارم از خدا مهلت گرفتما
همین یه ذره رو از خدا مهلت گرفتم هرکی یقین داره با پای خودش میره
نه ، اینکه بیان ببرن ها گاهی اوقات میشه تکیه به ستون مسجد میدی ،
طرف تکیه داده بود به کدوم ستون مسجد وسط دعای ندبه خلاص بردنش ، با پای خودش نرفت بردنش .
حالا دیگه کی یقین داره ؟ هیچکی هیچکی ، به ذرت قاطع بگه ، اگر بگه دروغ میگه.
اگر کسی به ذرت قاطع بگه من با پای خودم میرم دروغ میگه .
بعد یه نگاه به اینور کرد هیشکی بلند نشد اگرطرف واقعا وجدان داشته باشه هیشکی بلند نمیشه .
بعد دوباره یه سری چرخوند گفت هر کی آماده رفتنه از جاش بلندشه ، دوباره دید هیشکی بلند نشد.
گفت تعجب از شماست که نه به موندنتون یقین دارید و نه خودتون رو آماده کردید .
از این طرف یقین نداری تا یه ساعت دیگه زندهاید ، از اون طرفم آماده نیستید،
می ترسید،چرا میترسید؟چون عمل ها تون عمل های خوبی نیست
طرف اومد گفت من میترسم آقا فرمود : اینایی که داری جلو جلو ، صدقه بده .
وقتی جلو جلو فرستادی اون وقت دوست داری ببینی به مرگ ذوق پیدا میکنی، شوق پیدا میکنی،
به اونور ذوق و شوق پیدا می کنی ولی وقتی که اونور خرابه…
پیغمبر فرمود : امیرالمومنین کیه که کیه دوست داشته باشه از جای آباد بره جای خراب؟
شما اینجاتون رو آباد کردید اونجاتون رو، خراب کردید.
هیچکی دوست نداره ازجای آباد بره جای خراب آقا مثلا امروز صبح به شما بگن آقا فردا شما تشریف ببرید اینجا
یه خرابه هست خراب شده اینا وسایل زندگیتون رو جمع کنید از خونتون برید اونجا تو خرابه زندگی کنید .
چقدر افسرده میشی مجبور کردن باید ، تفنگ میزارین روی شقیقه ت باید برید توی اون خرابه زندگی کنی .
چقدر حالت بد میشه شروع میکنی به گریه کردن نکنید .
آقا حالا مرگم همینه ما این اونورمون چون خرابه خرابه خرابه ، بعد به خاطر همین دوست نداریم بریم اونور چه خاکی بریزیم روی سرمون ،
حالا پناه برخدا ، از روز قیامت من دارم مرحله بعد دارم ، میگم قیامت که عرضه بشه اعمال ما عرضه بشه به خدا ،
آدم از خجالت آب میشه میره ، خدایا من این بودم،اینجوری کردم،اونجوری کردم حالا خدا رحم بکنه.
اگر بگن بفرما بهشت اون موقع ما بینیازترین مردم هستیم ، اگر بگن برو جهنم فقیرترین فقیر حقیقی هستیم .
خدا بهمون رحم کند .
امروز صبح بگیم یا حضرت زهرا شما که روز قیامت پسر بزرگوارتون امام باقر فرموده
جابر اومد پیش امام باقر اینا رو میگم لذت ببرید امام جابر اومد پیش آقا فرمود ،
که جابر از مادرم حدیث داری جابر گفتش بله
آقا فرمود میگی یعنی از اونایی هستی که میدونی و نمیگی یا نمیخوای بگی
گفت آقا میگم خب بگو
آقا من رفتم یه بار پیش جده شما فاطمه زهرا بعد دیدم خانم دنبال یه چیزی می گرده
گفتم خانم دنبال چی میگردی
گفت یه لوحی که از حسن و حسین عزیزتر میدارم بعد خانم پیدا کرد و اینها
دیدم یه لوحی همه چیزو توش نوشته اسم اهل بیت
آقا فرمود امام باقر فرمود از روی اون نوشتی گفت بله آقا نوشتم
فرمود پس اون رو میاری برای من بخونی
آوردم و اینها بعد خوند اسم تک تک امامها توش بود
بعد من خیلی مفصله من دارم مختصرش میکنم امام باقر فرمود
جابر مادر من فاطمه زهرا اسم من رو هم به زبون آورد بعد چه جوری آورد
مثلاً همه اینا رو آرزوش این بود، افتخارش این بود که مادرش فاطمه زهرا اسم امام باقر رو به زبون آورده
حالا امروز صبح یه چیزی میخوام بگم یا حضرت زهرا
همون پسر شما امام باقر این حدیث رو برای ما نقل کرده که شما روز قیامت این امت رو
این گریه کنان حسینت رو این عاشقان امیرالمومنین رو تنها نمی گزارید
همینجوری خودتون نمیرید توی بهشت
پسر شما امام باقر فرموده روز قیامت مادر ما به مانند مرغی، پرنده ی که دانه دانه از روی زمین دونه جمع میکنه
میاد این محبین امیرالمومنین گریه کنای امام حسین رو
دونه دونه از محشر جدا می کنه وارد بهشت می کنه پس این گریه کنان امام حسین میشن ثروتمندان حقیقی
اینها میشن غنی چرا چون با امام حسین هستند چرا چون با شما هستند
یا حضرت زهرا جان امروز صبح دلامون رو روانه کوی تو کردیم
امروز صبح دست گدایی مون رو به سوی تو دراز کردیم بی بی جان
امروز این دستهای گدایی رو ببین مثل همون گدایی که در خونتون کوبید افطار حسنین و افطار امیرالمومنین
افطار خودتو برداشتی به اونها دادی امروز صبح هم یه نمکی تو زندگی ما یه برکتی تو زندگی ما
یه دعایی برای ما بکنی بی بی جان فدای دلت بشم آقا جان
یه جمله عرض مصیبت و روضه معطلتون نمیکنم
وای منو وای منو وای من
میخ در و سینه ی زهرای من
این ایام کتاب دختر پیامبر می خوانید حتما به یه نقاطش رسیدید دلتون سوخت
گفت آیا میخوای خانه ای که توش فاطمه است آتیش بزنی گفت بله
خانه ای که توش فاطمه هم باشه آتش میزنم آتش رو انداخت به خانه فاطمه زهرا درسوخت فاطمه خانه سوخت
خانم خونه بین در و دیوار سوخت
بمیرم برای دلت بی بی
هی صدا زد یا ابتا یا رسول الله یاعلی
یه مرتبه لحنش عوض شد دو تا معصوم رو صدا زده پیغمبر و امیر المومنین رو صدا زد
ولی ببین لحن عوض میشه یهو یهو صدا زد یا فضه خوزینی
فضه بیا کمکم کن محسنم رو کشتن
زهرا جان زهرا جان زهرا جان