بسم الله الرحمن الرحیم
شیخ طبرسی با استناد از ابن عباس یک بحثی را مطرح می کند
می گوید جماعتی از اهل کوفه اومدند خدمت امیرالمومنین
گفتند یا علی از عجایب و اسرار خدا با ما بگو امیرالمومنین فرمود :
من اگر از عجایب خدا بهتون بگم شما کافر میشوید شک توی دلهاتون میوفته اصلا از دین دست بر می دارید
گفتند نه یا امیرالمومنین شما بفرمایید ما استقامت می کنیم و می ایستیم
شما فقط از عجایب خدا به ما نشون بده ، آقا دید اینها خیلی اصرار میکنند فرمود :
هفتاد نفر از شما که از همه قوی دل تر هستید و از همه بهترید بلند شید با من بیایید
۷۰ نفر انتخاب شدند
گلچین شدند با مولا علی علیه السلام را افتادند
خارج کوفه که رسیدند امیرالمومنین دو رکعت نماز خواند و بعد از نماز
شروع کرد یک کلماتی را به زبان آورد که مفهوم این کلمات را کسی نمی دانست
این کلمات که تمام شد آقا امیرالمومنین فرمود نگاه کنید این ۷۰ نفر نگاه کردند
دیدند این طرف بهشت و همه چیزهایی که خداوند توی قرآن گفته بود را آنجا دیدند
امیرالمومنین فرمود : حالا آن طرف را نگاه کنید نگاه کردند دیدند یک جهنمی برپاست
مولا علی علیه السّلام فرمودند : این بهشت و این هم جهنم…
این ۷۰ نفر گفتند وای چه سحری !!! عجب ساحری هستی علی !؟
همه آنها کافر شدن جز ۲ نفر یعنی همه ۷۰ نفر کافر شدند فقط دو نفر کافر نشدند
در راه بازگشت امیرالمومنین به آن دو نفر گفت دیدید که دوستانتان چگونه کافر شدند؟ آنها چگونه از دین برگشتند ؟
ومن گفتم شما تحمل ندارید گوش نکردید و کافر شدید
گفته بودم کسی که به من شک کند به پیامبر شک کرده
این دو نفر به همراه امیرالمومنین علیه السلام وارد مسجد کوفه شدند
مولا علی نمازخواند ، یک مرتبه دیدند لبهای مبارک مولا تکان خوردن
این دو میگویند دیدیم که همه مّهرها و سنگها تبدیل به طلا و یاقوت شدند
یکی دیگه از اون دو نفر کافر شد گفت این دیگه سحر و جادو هست
فقط یک نفر از این ۷۰ نفر استقامت کرد و تا آخر در کنار امیرالمومنین ایستاد.