بسم الله الرحمن الرحیم
?حلیه المتقین
?قسمت نهم
در بیان عمامه بستن ببینید علامه مجلسی رحمت الله علیه داره یک سری آداب مسلمونی رو مینویسه ،
اختصاص بازم میخوام عرض بکنم به روحانیت فقط نداره منتها الان اختصاص داره
تا اون موقع رو میخوایم بگیم اون موقع ببینید فضا چه فضایی بوده می فرماید :
عمامه بستن عمامه بر سر بستن سنت ، سنت یعنی سنت آقا رسول الله .
یعنی کاری بوده که متداول بوده و بعد مستحب هست واینا و با عمامه تحت الحنک بستن سنت است این هم اینجوری مستحبه.
تحت الحنک چیه؟ همین که الان اینجا روی سینه بنده می بینید تحت الحنک که
یه طرف عمامه را از پیش به طرف دیگر از عقب انداختن به روش سادات مدینه این هم سنت.
شیخ شهید علیه رحمه ایشان فرمودند : عمامه ایستاده پیچیدن مستحبه یعنی سر زانو درست نکنید سر زانو خوب نیست،
عمامه بستن رو سر اون هم ایستاده حالا بعضی از طلبه ها روی پا می بندد نمی تونن روی سر میبندن اونی که بخواد به سنت عمل کنه روی سر بنده .
یه سری روایات هم اینجا هست ؛
یکی اینکه امام صادق علیه السلام فرمود : هرکس عمامه بر سر بپیچه خب و تحت الحنک نبنده یعنی همین کاری که الان بنده انجام دادم،
این کار رو نکنه به درد بی درمانی مبتلا بشه کسی جز خودش رو سرزنش نکنه .
یه روایاتی دیگه آورده که امام صادق علیه السلام بعضی ها می پرسن که چرا این کار رو می کنید توی نماز ؟ میگم سنته.
تو یه روایت دیگه امام صادق علیه السلام فرمود : پیغمبر خدا صل الله علیه وسلم جان های عالم فداش،
که با دست مبارک خودش بر سر امیرالمومنین عمامه بست بعد یه طرف عمامه رو پیش صورت یه طرف دیگر رو چهار انگشت کوتاهتر
پشت سر آویخت بعد به امیرالمومنین فرمود علی جان بلند شو حرکت کن برو
بعد فرمود که ، برگرد بیا آقا امیرالمومنین رفت و اومد فرمود : به خدا قسم این عمامه ای که روی سرته تاجی ملائکهها همینجوریه
تاجی که ملائکه سرشون میزارن همین مدلیه.
از امام رضا علیه السلام روایت داریم حضرت فرمودند که :
آقا رسول الله صلی الله علیه وسلم عمامه رو به سر خودش بسته و یک طرفش رو ازجلو
یه طرفش رو از عقب انداخته و بعد فرمود ، چنان که جبرئیل به همین صورت عمامه رو
می بست میخوایم بگیم این تیجان، تیجان یعنی تاج .
تیجان الملائکه است این عمامه.
امام باقر علیه السلام فرمود : فرشته ها تو جنگ بدر عمامه های سفید سرشون بود
وقتی آمدن به یاری مومنین عمامه های سفید رو سرشون بود یه زمان چقدر این عمامه احترام داشت.
حالا دعا هم داره اونهایی که عمامه می بندن مثلا چقدر اهل بیت هوای ما رو داشتن که خواستن ما زندگیمون زندگی توحیدی و معنوی بشه.
میگه میخوای عمامه ببندی این دعاهایی که وارد شده رو بخون که؛
اللهم ارفع ذکری و اهل ثنایی و ازنی به عزتک و اکرمنی به کرمک بین یدک …
یه بحثی هم هست در رابطه با کلاه پوشیدن تو حدیث هست که آقا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم
کلاههای ببین کلاه غیراز عمامه هست ، کلاه های متعددی داشتند که کلاه هم آقا سرشون میگذاشتند.
منتها حواستون باشه این کلاهی که میزارید سرت چه کلاهی باشه ،
کلاه پهلوی و کلاه مثلاً چی و اینجوری ، اون جوری نباشه کلاه مسلمونی دیگه .
بعد ایشون اینجا علامه مجلسی می فرماید: پوشیدن کلاه های دراز و بلند رو که به اون بورتول میگن و یهودیان سرشون میزارن مکروه شمردن.
و چه بسا یه جاهایی حرام هستن تشبه به کفار میشه اونها.
میگه از برخی روایاتم استفاده میشه که شکستن پایین کلاه و برگردوندن اون مکروهه ،
همین کاری که ما الان انجام میدیم ، کلاه میزاریم سر مون این لبه پایینش میشکونیم، برمیگردونیم .
می فرماید این کارمکروهه ، دقت کردید.
بحث بعدی که علامه مجلسی رحمت الله علیه مطرح میکنند ، بحث شیرین و جذاب پا جامه س.
پاجامه اونیکه زیر شلوار می پوشید.
از امام صادق علیه السلام هستش که امام صادق فرمود :
ببیند عربها دشداشه تن می کنن دیدید دیگه لباس های بلند ،
بعضی از آقایون هم می پوشند دشداشه بعد از زیر دشداشه دیگه هیچی نمی پوشند ،
که زمین شکایت کرد به خدا از دست این پیغمبرش که بابا یه چیزی هم بالاخره از زیر بپوشد دیگه ،
که خدای عزوجل به جناب ابراهیم وحی کرد که یه چیزی از پاجامه پات بکن ،
که این پاجامه سطری باشه بین تو و زمین که بعد از اونجا به بعد پاجامه می پوشیدند.
روایت هستش که حالا چه جوری هر که زیرجامه را ایستاده بپوشد ،
تاسه روز حاجتش برآورده نشود . بشین رو صندلی پات بکن نگو چرا .
خب دیگه روایت آقا رسول الله من به عقل خودم نمیتونم اینا رو بفهمم که اینا روی مصلحتها و مفسدهها گفته شده دیگه ،
پیغمبر اکرم روی یه جهتی داره میبینه و این حرف و مطلب رو میگه دیگه،
حالا هی نگو چرا من تا نفهمم این کارو نمیکنم ، یه جاهایی اگر بخندی کفر میاد ، نجاست میاد برای خودتا باید انسان نسبت به احکام شرعی قلبش چنان باشه
تا میگن قال رسول الله تا میگن قال الصادق علیهم السلام بگه جانم فداش کن
من سراپا گوشم من بنده ام ، هرچی اونا بگن من اطاعت میکنم فرمود :
پس پاجامه که ایستاده بپوشید سه روز تا سه روز حاجت برآورده نمیشه.
تو فقه رضوی هم اومده که زیرجامه رو نشسته بپوش و ایستاده نپوش که مورث ، هلاکت و ضرداب و غم و درده.
و در وقت پوشیدن هم به ما سفارش کردند دعا بخونید این میشه این میشه زندگی توحیدی که حتی وقتی میخوای پا جامه پات بکنی بگی
بسم الله اللهم استرعورتی
خدایا این عورت من رو بپوشان
ولا تهتک نی فی عرصات القیامه
یعنی خدایا در روز قیامت بگید من رو رسوا نکن
و ائف فرجی
خدایا، بارالها من رو پاکدامن قرار بده
و لا تخل عنی زینت الایمان
خدایا،بارالها ایمان را از من سلب نکن .
آقا میگه موقعی که پا جامه میپوشی این دعا رو بخون . آدم زرنگی باشی یه چند بار اینا رو تکرار بکنی حفظت میشه
یاد میگیری بعد دیگه از این به بعد میخوای پاجامه بپوشی این دعاها رو میخونی.
یا مثلاً توی یه روایت دیگه است این دعا رو بخون
اللهم استرعورتی وامن روعتی
خدایا بارالها عیوبم رو عورت به معنای فقط مثلاً اون مصداق خاصی که متبادر هست نیست
به معنای عورت به معنای زشتیها ، خدایا زشتی های من رو بپوشون .
بارالها هراس من رو برطرف بکن .
ببینید وامن روعتی ، يعنی همین هراس من رو برطرف بکن.
ضعف و فرجی من رو پاکدامن
ولا تجل الشیطان فی ذلک نصیبا
بارالها از برای شیطان تو این بهرهی قرار نده
ولا له الی ذلک وصولاً و وضع المکارم ویهیجونی من بالارتکاب المحارم
خدایا بارالها من رو برای رسیدن به اون برای شیطان راهی قرار نده تا برای من حیلههات نسازه و بر گناهانم تحریکم نکنه.
خدا به شما خیر بده .
یه روایت دیگه از امیرالمومنین هست که فرمود : پیغمبران پیراهن رو پیش از زیرجامه میپوشیدن ، شما اینا رو رعایت بکن اصلاً حالت عوض میشه زندگیت میشه زندگی الهی.
قبل اول لباس رو میپوشیدن بعد پاجامه.
تو روایت دیگه هستش که ایستاده و رو به قبله و رو به آدم نپوش ، پاجامه رو زیرجامه رو ایستاده و رو به قبله و رو به مردم نپوش.
آخرین روایتی که عرض بکنیم از امیرالمومنین فرمود :
زیرجامه رو ایستاده نپوشید که سبب اندوه میشه.
خداوند من به شما خیر بده . یه جمله هم عرض مصیبت بکنیم
صبح جمعه است بند دلم افتاده که حالا بارونم داره میاد موقع نزول رحمت الهیه
امروز صبح دلاتون رو ببرم در خانه آقا جوادالائمه علیه السلام
ماها باید وصل بشیم به امام جواد علیه السلام هر کسی که گرفتاره ها مشکلات داره
بعد این دست گداییش مرتب سمت امام جواد علیه السلام دراز باشه
یعنی خودش رو گدای امام جواد ببینه
حالا امروز صبح بریم کاظمین حرم باصفای امام کاظم و امام جواد علیهم السلام
ضریح آقا امام جواد رو بغل بگیریم صورتمون رو روی ضریح قشنگ امام جواد بزاریم
به امام جواد خواهش کنیم یا امام جواد تو رو جان پدرت آقا امام رضاعلیه السلام
تو رو جان مادرت فاطمه زهرا ما رو ببین آقا جان ما رو ببین
حالا من روضهم بخونم روضه چی بخونم روضه خود آقا امام جواد
امان از اون ساعتی که تو حجره در بسته آقا هی دست و پا میزد
امان از اون ساعتی که تو حجره در بسته امام جواد علیه السلام از تشنگی صدای العطشش بلند بود
چقدر این صدا شبیه صدای جد غریبش حسین بود
اون ساعتی که هی صدا میزد اسقونی یه جرعه آبم بدید
اسقونی شربت من الماء
جگرم از تشنگی داره میسوزه
بر خاک حجره سر می گذارم
تنهای تنها جان من می گذارم
قاتل مرا کشت با کام عطشان
بابا رضا جان بابا رضا جان بابارضاجان
در را به رویم از کینه بسته
در انتظار مرگم نشسته
او میزند کف من میدهم جان
بابا رضا جان بابا رضا جان بابا رضا جان
خدا کمکمون بکنه امروز در خونه امام جوادیما
همین یه جمله رو عرض بکنم عرضم تمام
جسمم بماند از جور ایام
گه کنج حجره گه بر روی بام
دیدم بسی من ظلم فراوان
بابا رضا جان بابا رضا جان بابا رضاجان
بدن امام جواد و بردن بالای پشت بام میگن نزدیک سه روز روی پشت بام
یه مرتبه دیدن کبوترا بالهاشون رو هم دادن سایه کردن زیر آفتاب نمونه
یه جمله بگیم اول صبحه بگیم
صل الله علیک یا اباعبدالله
به فدای اون بدن عریانی بشم سه روز روی خاک گرم کربلا زیر آفتابها
حسین جان حسین جان حسین جان