حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

💫 شرح زندگی یاران فداکار و با اخلاص حضرت سیدالشهداء علیه السلام

👈 سعید بن عبدالله حنفی _ شهید راه نماز جماعت

ایشون از بزرگان و دلاور مردان و نیایش گران شیعه در کوفه به شمار می‌رفت.

نوشتند که وقتی خبر هلاکت معاویه رسید به کوفه شیعیان دور هم جمع شدند

و نامه نگاری کردند به آقا ابا عبدالله الحسین علیه السلام و این نامه‌ها رو ابتدا توسط افرادی از جمله همین سعید بن عبدالله حنفی خدمت آقا ارسال کردند.

نامه‌ ای که دادند دست سعید بن عبدالله که برسونه این از ناحیه شبث بود لعنت الله علیه

حجار بن ابجر یزید بن حارث و همینطور تعدادی رو آوردند که از طرف اینها بود بعد متن نامه‌ ای که سعید بن عبدالله برد برای امام حسین این بود:

بسم الله الرحمن الرحیم

اما بعد باغ و بستان‌های ما سرسبز نامه ای که رسیده دست امام حسین توسط سعید بن عبدالله حنفی

و اما بعد باغ و بستان‌های ما سرسبز میوه ها رسیده نهرها لبریز اگر تمایل دارید به لشکریان سازمان یافته خودتون بپیوندید

داره به آقا امام حسین علیه السلام

امام علیه السلام هم هانی و سعید رو با نامه‌ ای که به این مضمون بود تو پاسخ از مکه به کوفه فرستاد

که حالا من متن نامه امام حسین علیه السلام را هم خدمت شما می‌خونم

و اما بعد آخرین نامه شما توسط هانی و سعید به دستم رسید و من به اونچه که به شما در نامه‌های خودتون تذکر دادید توضیح دادید

پی بردم و درخواست‌هایی که شد بیشترش این بود این نامه های که از کوفه اومد درخواست‌هایی که شد بیشترش این بود

که ما امام و پیشوایی نداریم به سوی ما بیا حسین جان تو بیا به سوی ما

تا خدا به وسیله تو ما رو به سوی حق راهنمایی کنه حالا من یعنی امام حسین

برادر خودم پسرعموی خودم فرد مورد اعتماد خاندانم رو به سوی شما گسیل می‌کنم

و به او دستور دادم که با افکار شما از نزدیک آشنا بشه و نتیجه رو به من اطلاع بده

اگر خواسته اکثریت مردم نظر اکثریت مردم و نظر افراد آگاه کوفه همون باشه که تو نامه های شما منعکس شده

و فرستاده‌های شما حضورا بازگو کردند یکیش هم همین اومده بود

سعید بن عبدالله اگر اینایی که این باشه من انشاالله به زودی میام به سمت شما حرکت میکنم والسلام.

این هم نامه آقا امام حسین علیه السلام بود که در جواب مردم کوفه.

بعد این دو نفر سعید و هانی رو قبل از مسلم فرستاد به سمت کوفه این دو نفر رو آقا جلوتر فرستاد.

ابو جعفر طبری میگه که زمانی که مسلم وارد کوفه شد تو منزل مختار فرود اومد

عابس و حبیب با مردم حرف زدند بلند شدند گفتند که این طوریه اینجوریه

بعد ازعابس و حبیب سعید بن عبدالله حنفی بلند شد قسم خورد که تصمیم گرفته امام حسین رو یاری کنه

و در راه امام حسین جان نثاری کنه این رو به مردم کوفه گفتش ،

دارد که حضرت مسلم نامه ای که خودش آورده بود این رو قرائتش کرد

بعد حالا بازم من بخوام عرض بکنم از ابومخنف که میگه امام حسین علیه السلام در شب دهم محرم برای یاران خودش خطابه‌ ای ایراد کرد

اولین کسانی که بلند شدند گفتند یا اباعبدالله این اینجوری نیست ما تو رو حمایتت می‌کنیم بنی هاشم بودند

بعد از بنی هاشم کسی که بلند شد اظهار وفاداری کرد سعید بن عبدالله بود

همین شخص بلند شد گفت به خدا قسم ما دست از یاری تو برنمی‌داریم یه بار تو کوفه حرف زد

اینجا هم حالا تو خیمه امام حسین شب عاشورا بلند شد گفتش که یا اباعبدالله ما دست از یاری تو بر نخواهیم داشت

تا در پیشگاه خدا ثابت کنیم که حق پیغمبر را درباره تو ما مراعات کردیم

به خدا یااباعبدالله اگر بدونم هفتاد بار کشته میشم و بدنم روآتش می زنند خاکسترم رو به باد میدند باز هم هیچ وقت از دست از یاری تو من برنمی دارم

و پس از هر بار زنده شدن بلند میشم جانانه از تو دفاع می‌کنم

در صورتی که می دونم تنها یه بار کشته میشم و بعد از این کشته شدن من نعمت بی‌پایان خدای تبارک و تعالیست.

بعد از سعید ، زهیر بلند شد اظهار وفاداری کرد.

ابو مخلف روایت کرده که موقعی که امام حسین علیه السلام ظهر عاشورا می‌خواست نماز بخونه

می‌خوام ببرم تو اون مقتل سعید بن عبدالله حنفی رو توضیح بدم براتون

بگم که چه جوری کشته شد دقت کنید هر کی بالاخره یه مدلی کشته شده دیگه

مدل کشته شدن سعید بن عبدالله حنفی ببین میگه ظهر عاشورا امام حسین علیه السلام می‌خواست نماز بخونه

دشمن داره تیرباران می‌کنه یه نفری رو امام حسین باید انتخاب بکنه در این که جلوی خودش قرار بده

این انقدر مسلط بر خودش باشه تیرهایی که میاد سمت جماعت این مهار کنه یه دونه تیر رو نزاره که رد بشه

این کار کسی نیست کار هر کسی نیست این که این تیر داره رد میشه ازکنار گوشت

از کنار چشمت داره رد میشه اما یه مرد باید باشه دیگه این تیر که داره از کنار چشمت رد میشه این رو نزاره رد بشه

اون هم پشت سرهم امام حسین علیه السلام برای این مسئله بسیار مهم چون جماعت از هم می پاشه

امام حسین می‌خواد یه نماز عاشورا بخونه این نماز عاشورا تا قیامت باقی بمونه

خب اگر یه نفری رو بزاره که این نتونه کنترل بکنه نتونه مهار بکنه این جماعت ضایع میشه

لس میشه از هم می‌پاشه میگن امام حسین می‌خواست جماعت بخونه منتها نتونست

نتونست امام حسین نماز بخونه حالا یه کسی رو باید انتخاب بکنه که امام حسین علیه السلام

که نماز جماعت برپا بشه تا قیام قیامت بگن امام حسین روز عاشورا نماز جماعت خوند

روز عاشورا کی رو انتخاب کرده امام حسین همین آقای سعید بن عبدالله حنفی که شب عاشورا می‌گفت

هفتاد بار بکشنم

آتیشم بزنند خاکسترم کنند به باد بدن دوباره زنده بشم بلند میشم دوباره حمایتت می‌کنم

دوباره جونم رو فدات می‌کنم حسین تو ادعا کرده بودی دیگه بیا اینجا جلو وایسا

سعید بن عبدالله جلو وایسا من حسین می‌خوام نماز بخونم این سعید بن عبدالله مقابل حضرت ایستاد

آقا دل می‌خواد دل می‌خواد دل می‌خواد مقابل حضرت وایسادم باران تیرها از چپ و راست میومد

این به جون می‌خرید پیش روی امام حسین علیه السلام تحمل کرد

این تیرها حالا ما یه دونه تیر بخوریم می‌افتیم زمین آخ آخ آخ

منتها این تیر بود که میومد روی تیر می نشست وایساده تا امام حسین علیه السلام تموم بکنه نماز رو

میگه باصورت باسینه بادست با پهلوهاش هر جوری بود این تیرها را از وجود مقدس امام حسین علیه السلام دفع کرد

که یه دونه تیر به امام حسین اصابت نکرد یه دونه تیر به امام حسین نخورد

بیاد یه دونه تیر رد بشه بخوره به بدن امام حسین نه

یه دونه تیر هم به وجود نازنین آقا اباعبدالله اصابت نکرد

دیگه آقا که گفت السلام علیکم و رحمة الله این سعید افتاد

همین که افتاد زمین گفت خدایا همینجوری که عاد و ثمود رو لعنت کردی اینها رو هم لعنت کن لعنتت رو خدا در مورد اینها هم قرار بده.

خدایا سلام و درود من رو به پیغمبرت برسون و درد و رنجی رو که در اثر زخم‌ های بدنم تحمل کردی به اون حضرت ابلاغ کن

به پیغمبر بگو که من چیکار کردم. واقعا هم قشنگه این حرفا

ما ببینیم اینا چی گفتن من در یاری پیغمبرت خلاصه در یاری پیامبرخواستار دستیابی به پاداشی ازجانب تو هستم خدایا

بعد روش رو کرد سمت امام حسین یه خورده با خدا حرف زد مناجات کرد با خدا

بعد رو کرد به امام حسین گفت پسر پیغمبر یابن رسول الله آیا به پیمان خودم وفا کردم حسین جان

امام حسین فرمود : نعم انت امامی فی الجنه

بله تو در بهشت پیشاپیش من قرار داری

شما کی رو پیدا می‌کنی اینجوری امام حسین دربارش اینطوری بگه

سعید بن عبدالله تو جلوی من هستی در بهشت پیشاپیش من هستی

قرار داری در بهشت که اینجا دارد روح پاک این سعید بن عبدالله به آسمان پر کشید

خدا انشالله ما رو هم در زمره این شهدا قرار بده.

خدای تبارک و تعالی ما رو هم در همین سلسله قرار بده.

نمی‌دونم حالا انشالله توفیق بشه دیگه گاهی اوقات آدم خودش فکر نمی‌کنه

فلتتنه دیگه حالا طرف فکر نمی‌کرد مثلاً الان در این موقعیت باشه در این سمت باشه شد خدا بخواد میشه ها

خدایا تو حالا اراده کن انتخاب بکن یکیش ما باشیم از اون کسایی که به این درجات عالی به این درجات بلند نائل بشیم

صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله

حسین جان به فدایت به فدای بچه‌هایت

عرض مصیبت بکنم عرض روضه بکنم.

غلام تو منم حسین اگر چه رو سیاهم

خودت می‌دونی عمریه عاشقه یک نگاهم

به جان زهرا مادرت حسین بده پناهم

می‌میرم از برای تو اگر کنی نگاهم

ندیده عاشقت شدم نمی‌دونم چی میشه

شاهد این سوز دل و دیده تر چی میشه

حال دل همه ما اینه آقا جون

هرچی میگم حسین حسین دلم که سیر نمیشه

تا که می‌خوام ببینمت باز تو میگی نمیشه

چیکار کنم دوست دارم خدای تو می دونه

در بگشا عقده گشا راهم بده تو خونه

زبون بگیریم یه لحظه

حسین جان حسین جان حسین جان

مثل اون یاران باوفا

حسین جان حسین جان حسین جان

فرمود انا قتیل العبرات

من کشته اشک‌های چشمان شمام

اشکای چشم شما مرهم زخم‌های بدن ابی عبدالله

اما دو تا زخم همیشه تازه س هیچ وقت خوب نمیشه یه زخم زخم برادرش عباس هست

یه زخمم داغ پسر جوونش علی اکبر

آه از آن ساعتی که صورت روی صورت علیش گذاشت هی صدای میزد

ولدی علی الدنیا بعد کل افاک

بعد از تو اف به این دنیا

سپه کوفه و شام ایستاده

به تماشای شه و شهزاده

شه به روی نعش پسر افتاده

بگم رفقا شما گریه کنید

همه گفتند حسین جان داده

آی جووون دارها امام حسینی ها علی اکبری ها

حسین جان حسین جان

بابی انت و امی یا اباعبدالله

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *