حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

? مشرف شوید روضه امام حسن مجتبی علیه السلام

 

آخر یه روز شیعه برات حرم می‌سازه
حرم برای تو   شه کرم می‌سازه
آخر یه روز مهدی برات ضریح می‌سازه
مثل ضریح شش گوشه بهش می نازه

یا امام حسن

به کوری وهابی‌ها دشمن حیدر
بقیع تو آباد میشه گل پیمبر
آخر یه روز ضریح تو بغل می گیریم
حسن حسن می گیم پای روضه می میریم

آخر برات یه گنبد طلا می سازیم

گنبد امام رضا رو می بینی میگی میرم بقیع هم این کارها را می کنم یا امام رضا آقا دلم برای حرمت تنگه

استاد ما می فرمود : یکی از مدینه اومد حرم امام رضا یه چرخی تو حرم زد یه مرتبه روش رو کرد طرف گنبد امام رضا

گفت آقا میگن شما غریب الغربایی اما امام رضا غریب می‌خوای ببینی بیا مدینه

دور تا دور حرم چراغ ها روشن گنبد گلدسته ها خادم ها دور تا دور حرمت را پر کرده اند اما مدینه نه شمعی ونه چراغی

آره خوبه چراغ‌ها رو خاموش کردن آخه مدینه شمع وچراغ نداره

مدینه ناله کن نداره

کسی جرات نداره ناله بزنه

اما تو برای امام حسن ناله بزن

آخر برات یه گنبد طلا می‌سازیم
شبیه گنبده امام رضا می سازیم
پنجره فولاد می‌سازیم حاجات می گیریم
دخیل می بندیم و پای دخیل می میریم

سقاخونه به پا کنیم با شور و احساس
بالا سر ام البنین مادر عباس

از کنار مرقد امام حسن همچین که میای خارج بشی دست راست قبر ام البنین هست

ای مادر عباس دست مارو هم بگیر

کریم تر از تو به خدا کسی ندیده
خدا کریم تر از تو رو نیافریده

این اشک ها اشکای شوق هنوز اشک روضه نیامده اشک روضه بریزید انشاالله فاطمه ناله میزنه

صدا زد کنیز ها خواهرم زینب را صدا کنید

یا امام حسن من نمیدانم این صدا زدن برای کی بود آخه یه بار همون اول امام حسن دستور دادند

تا مسموم شد دو ماه در بستر افتاده بود

امام حسن خیلی غریبه زینب صدا زده ای وای برادرم ای وای حسنم مظلوم داداشم آی غریب داداشم

صدا زد چیکارکنم ؟

فرمود خواهر فقط حسین را صدا بزن بیاد

های گریه کنان ببینید امام حسن همان لحظات دوست داشت حسین سرش را به دامن بگیره

تو کربلا همه دوست داشتن وقتی زمین افتادن ابی‌عبدالله بیاد سرشونو به دامن بگیره

اومد تا اومد سر عباس رو به دامن بگیره میگن عباس سر رو کشید از دامن حسین روی زمین

فرمود داداش چیکار می کنی گوشه های چشمش اشک جاری شد فرمود چرا گریه می کنی

گفت حسین میدونی برای چی گریه می کنم

الان تو سر همه را به دامن گرفتی حسین جان ساعت دیگه کی میاد سر تو رو به دامن بگیره داداش

الشمر جالس علی صدره

روی سینش نشست محاسن شریفش را به دست گرفت

زینب دید و ناله زد و گفت وامحمدا

اگه تو هم ناله داری بلند ناله بزن یا اباعبدالله

اما از روضه امام حسن نمیشه گذشت

تا یه خورده می خونیم میره کربلا یا میره یاد دیوار میافته

از امام حسن نمیشه خیلی حرف بزنیم

گفت خواهر تشت رو بیار تا تشت رو مقابل قرار داد سر نازنینش میان تشت قرار داد

آی برادر دارها

یه وقت زینب دید ازدولب حسن داره خون جاری میشه تشت پراز پاره های جگر شد

قربون دلت یا امام حسن

خونی که در همه عمر خورد از گلو بریخت

برسه به پدر و مادراتون

شنیدید پنجشنبه ها اموات مؤمنین و مومنات میان دم در میگن ببینیم برامون چی میدن

وقتی میبینن چیزی نمیدین دل شکسته میشن برمیگردن

اما می خواهیم اینها بی نصیب برنگردند

میگم بی بی جان زینب خون دیدید خون جگر حسن به سر و سینه زدی

اما بی بی جان قربون دلت برم چه کشیدی توی مجلس یزید

وقتی اون نانجیب چوب خیزران برداشت آنقدر به لب و دندان حسین زد

حسین آرام جانم

حسین روح وروانم

حسین درمان دردم

حسین دورت بگردم

بابی انت و امی یا اباعبدالله

دست ادب به سینه بگذار دلامون کربلایی بشه

السلام علیک یا ابا عبدالله وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله

ابدا ما بقیت وبقی الیل والنهار و لا جعله الله آخرالعهد منی لزیارتکم

السلام علی الحسین

و علی علی ابن الحسین

و علی اولاد الحسین

و علی اصحاب الحسین

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *