بسم الله الرحمن الرحیم
■حکمت شماره ۵۱
●و قال (علیه السلام) : اذا حییتم بتحیه فحی باحسن منها
حضرت می فرماید که : وقتی که به تو تحیتی گفتند تو چیکار کن به صورت بهتر جواب بده
پاسخ بده مثلاً تحیت یعنی چی؟
یکی میاد بهت میگه سلام تو نگو سلام بگو سلام علیکم اگه کسی گفت،
مثلا سلام علیکم تو بگو سلام علیکم و رحمه الله ببین قشنگ تر بگو توجه کردید
یکی میاد میگه سلام علیکم رحمه الله تو بگو سلام علیکم ورحمه الله و برکاته قشنگتر جواب بده میخواد بگه
پس یکی که تحیتی میگه تو چیکار کن مثل اونو نگو بهتر ازاون رو بگو خب در ادامه می فرماید
و اذا اسدیت الیک یدفکافئها بما یربی علیها
حضرت می فرماید که وقتی به تو هدیه ی دادند
یه هدیه ی برات فرستادن تو چیکار کن اون رو به بیشتر افزونتر یربی از همون ربا میاد تو ربا چیکار می کنند زیادتر می دهند دیگه آقا ربا میده یا ربا گرفتم
یعنی یه قرضی گرفتم یه خورده اضافهترشو گرفتم سرتر گرفتم اره اینجا هم همینه
یربی الیها یعنی اضافه تر هدیه ی بهت دادن تو چیکار کن بهترش رو بده اضافه تر شو بده
پس اگر کسی هدیه ی مختصری برای ما فرستاد شما در یه زمان مناسب یه هدیه ی بهتر ، بیشتر بفرستید
این کارها باعث چی میشه سبب چی میشه پیوند محبت ، دوستی میشه تو جامعه عشق و صفا میاد و عرضم به خدمتتون که انس و الفت میاد
پس حتی داریم در نقل که طرف یه شاخه گل داد به امام حسن کنیزه رفته تو باغ خود امام حسن یه گل کنده
دیدی دیگه زنا عاشق چین حاج آقا گلند یه گل بهش بدی این دلش میره
پس هرشب بهش گل بده که دلش چی حالا شب که گل نیست روز بهش بده دیگه من چه میدونم شما کی گل میخرید یه گلی بخرید
عرضم به خدمتتون یه گل از توی باغ خود آقا کنده آورده هدیه داد به امام داده به آقا، آقا در عوض چیکار کرد
آزادش کرد بعد حاج آقا کنیز خیلی گرون بوده ها فکرنکن کنیز مفت و مجانی بود ارزون بود
اصلا یکی از کارهایی که اهل بیت کردن همین آزار کردن بردگان و کنیزها و اینها بوده خیلی کار بزرگی بوده
مثلاً ماها اصلا ببین کفاره بعضی از کارها چیه آزاد کردن یک برده است
خیلی اصلا ارزشمنده خیلی این سخت بوده ما فکر می کنیم امام حسن این همه برده آزاد کرد
امامسجاد این همه برده آزاد کرد خب مگه چیکار کرد یه چیزی مثلا سنگین بوده ، گرون بوده بعد کسی این کار رو نمی کرده
بله یه شاسی بلند یه ماشین گرون قیمت مثلاً بدی به یکی زندانی آزاد کردنم هم خوبه
خب منتها جای این رو پر نمیکنه مثلاً یه کسی بگه حاج آقا من ماه رمضان روزه خواری می کنم
عوضش میرم صد تا زندانی آزاد می کنم بعدبهش بگی اون به درد چی میخوره ، بعد برده آزاد کردن اون حکم خودشو داره فتوای خودشو داره
خوب اینا معمولاً میرفتن پول یه پولی هم بهش میدادن
خب این می رفت یا برای خودش می چرخیده آره یه کاری میکرد یه جوری درستش میکرد
آره یا ازدواج میکرد بلد بودن بعضی بردهها بلد بودن تربیت میکردن اینا رو اهل بیت امام سجاد تربیت میکرد بعد آزاد میکرد
غرض چیه غرض اینکه بابا یه کسی که یه چیزی داد تو اضافهتر بده بیتفاوت نباش
همینجوری آق داد دیگه باید می داد وظیفه ش بوده شما بزرگواری کن حالا شما هم که بیایی
بیشتر بدی فضل با کیه ؟ تویی که بیشتر دادی یا اونی که اول شروع کرده؟ آها فضل با اونی که اول شروع کرده
آقا امیرالمومنین چه خوشگل میفرماید والفضل مع ذلک یعنی فضیلت با این که تو بیشتر دادی با کیه
مع ذلک للبادی بادی یعنی اونی که بدایت اونی که اول شروع کرد اونی که اول هدیه داد او برنده است
فضیلت با او پس اونی که ابتدا نیکی کرده بر شخص دوم فضیلت داره چون بدون هیچ چیزی اومد چیکار کرد
ببخشید وقتی بخشید شما اون بخشید شما میبخشی اون همینجوری فل بداله ببخشید
خدا انشالله ما را هم از اهل انفاق و اهل گذشت و عفو اینجور چیزها قرار بدهد.
خب روز یکشنبه متعلق است به آقا امیرالمومنین و صدیقه طاهره خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها
ببینید حضرت زهرا سلام الله علیها زندگیش چجوری بود کسی می امد در خانه ش
خانم فاطمه زهرا او را ناامید ردش نمی کرد
پیغمبر یه وقتایی یه کسی می امد در خونه ش یا می امد توی مسجد یا رسول الله من ندارم
فقیرم گرفتارم پیغمبر آدرس در خانه خانم فاطمه زهرا را می داد می فرمود
برو آنجا که از آنجا کسی دست خالی ناامید برنمی گرده
امروز صبح هم ما روی دلمون رو بکنیم سوی خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها خیالتون اینی که میگم ها جدی میگم
خیالتون راحت هر کی امروز به قلبش به جانش به دلش بیاد در خونه حضرت زهرا نا امید برنمی گرده
کافیه شما دق الباب بکنید در بزنید وقتی تسبیحات حضرت زهرا میگیم خودش یه جوری دق الباب کردن همین قرابت به حضرت زهرا میاره
انشاالله اما امروز به حضرت زهرا چی بگیم حضرت زهرا جان شوهر مظلومت علی
همون کسی که حاضر نبودی یه غمی غصه ی به دلش بیاد رو صورتش یه افسردگی بیاد یا حضرت زهرا کدام امیرالمومنین
همون امیرالمومنینی که تا شنید خبر از دنیا رفتن شما رو با صورت زمین افتاد
همه دشمنان منتظر یه چنین صحنهی بودن امیرالمومنین رو ببیند که یه بار خورد زمین
و کی خورد زمین همون ساعتی که دیدن حسنین میگن بابا قد ماتت امنا مادر ما از دنیا رفت
که حیدر حیدر کرار فاتح خیبر با صورت زمین افتاد اصحاب بعضی ها بودن آب آوردن به صورت مولا پاشیدن
اما آقا تا چشم هاش رو باز کرد دوید معطل نکرد دوید سمت خانه تا این خانه برسه چند مرتبه این عبا و قبا زیر پا گیر میکرد آقا دوباره زمین می خورد
من یه جمله می خوام بگم
یا امیرالمومنین شما یه خبر رسید بهتون شما چند بار زمین افتادید
اما چه حالی داشت دختر شما زینب کبری که با چشمان خودش میدید تو گودال چه خبره
نیزه دار داره با نیزه میزنه شمشیر دار با شمشیر میزنه چه حالی داشت زینب کبری وقتی که دوان دوان سمت قتلگاه داره میره
از حرم تا قتلگاه
زینب صدا میزد حسین
دست و پا میزد حسین
زینب صدا میزدحسین
ناله ها میزد حسین
زینب صدا میزد حسین
یااباعبدالله
زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست
خار و خاشاک زمین منزل و ماوای تو نیست
حالا که خوب گریه کردید منم میگم وارد گودال شد سید بن طاووس نوشته
بی بی زینب یه کاری کرد همه به گریه افتادن چی کرد این خانم دست زیربدن برادر برد تا میتونستیم بدن رو از زمین بلند کرد
رو به آسمان گفت خدا این قربانی را از ما قبول کن راوی میگه دیدم همه دارن گریه میکنه
دوست ، دشمن داره گریه می کنه عبارت مقتل ها حتی خویولهم حتی اسب ها هم دارن گریه می کنند
حسین جان حسین جان حسین جان