بسم الله الرحمن الرحیم
?حلیه المتقین
?جلسه سی و یکم
ادامه فصل سوم در بیان بعضی از آداب و اوقات طعام خوردن
رسیدیم به اینجا که امام رضا علیه السلام از ایشون نقل شده که
طعام گرم برکت نداره و شیطان هم گفتیم تو این طعام گرم بهره داره نصیبی داره
در حدیث موثق از سلیمان ابن خالد نقل شده که ، در تابستان شب بر سر سفره امام صادق حاضر شدم
تابستونی بود و اومدیم محضر حضرت صادق علیه السلام
یه سفره ای بود وخبر نونی توش بود و کاسهای آوردن که تیلیت و گوشت توش بود آبگوشت
پس دست بر اون گذاشتن امام صادق علیه السلام و برداشتند
اینجوری مثل ما نبود که قاشقو بکنه تو کاسه و بعد بزار تو دهن ببینه داغه یا مثلا مناسب خوردن
حضرت دست گذاشتن و روی غذا دست گذاشتن که ببینن مثلاً داغ سرده چه جوریه..
فرمودند از خدا از آتش جهنم امان میطلبم از آتش جهنم به خدا پناه میبریم
تابه این گرمی رو نداریم صبر بر این گرمای غذا نمیتونیم بکنیم
وای پس چه حالی خواهیم داشت از آتش جهنم و چه جوری صبر کنیم بر آتش جهنم
نمیتونیم اون غذای داغو بخوریم پس چه حالی خواهیم داشت از اون آتش
میگه انقدر امام صادق مکرر اینو گفت گفت خدایا پناه میبرم به تو از آتیش جهنم ما طاقت این داغی اینو نداریم
چیکار کنیم از داغی جهنم
انقدر این جملات رو تکرار کرد که غذا مناسب خوردن شد دیگه میشد غذا رو خورد
پس حضرت تناول کردند تا این غذا سرد نشد تناول نکردند
ماها عجله داریم فکر میکنیم اگه الان یه خورده دست رو دست بزاریم یکی میاد غذامونو میخوره
به خاطر همین فرصت نمیدیم اجازه نمیدیم میگیم داغم که باشه جهنم و ضرر نمیدونیم سرطان میاره .
نه اون غذایی که از یخچال میاد میخوریم شما گرم می کنی داغ می کنی میزاری مناسب که شد میخوری.
خب آقا رسول الله که از دمیدن فوت کردن در خوردنیها و آشامیدنیها منع کردند
گفتند بپرهیزید از فوت کردن ، فوت نکنید دیدید غذا داغ به بچه هاتون یاد بدید که فوت نکن.
حالا بعضیا مثلاً میبینن غذا گرمه یه خورده پنجره رو باز میکنن مثلا هوا بخورد.
یکی دیدم چایی داغ بود آب ریخت توش خنک بشه و فوت نمی کرد.
امام صادق علیه السلام از سه تا فوت کردن فرمودند که سه تا فوت کردن مکروهه ، خوب نیست
یکی. فوت کردن در گرهها و افسانهها
حالا این موردش مثلاً حرام هستش دیگه حرام هست
یکی هم در غذا ، در غذا فوت کردن اینم مکروهه
سومین فوت کردنی که آقا منع کردن موضع سجده است
رفتی سجده یهو فوت کنی چه اتفاقی میافته ؟ میره تو دماغت دیگه میره تو بینی و اینها .
حالا این اتفاق میافته یه شاید دلایل دیگهای هم داشته باشه حضرت صادق علیه السلام رو این جهت منع کردند.
در حدیث دیگه از اون حضرت هستش که اگر از برای سرد کردن بدمد شور ندارد خب این رو که حضرت میفرمایند
تو یک روایت دیگهها
مثلاً فوت کرد اشکال نداره این رو علامه مجلسی میفرماید که ، حمل بر ضرورت و حالت استعجال
یعنی یه وقتی هست عجله داری دیگه نمیتونی وایسی که این غذا سرد بشه اورژانسی
اینجور جاها خب دیگه میفرماید اشکال نداره
پس در حالت عادی اشکال داره در حالت استجال یعنی عجله و اضطرار و اینجور چیزا
اشکال ندارد. از حضرت علی علیه السلام نقل شده که ،
از بالای تلیت نخورید ،از اون بالا نخورید از پهلوهاش بخوریم
از اطراف از لبه از اون لبههای غذا چرا ؟ چون برکت بالای غذا است.
بخوای اول بالای غذا رو بخوری دیگه چیزی باقی نمیمونه همش دیگه از دست میره غذا دیگه به درد نمی خورد.
بزار اون بالا بمونه از این اطراف بخور کم کم ، برکت رو سریع نخور بزار برکت باشه تو غذا .
تو حدیث دیگه از آقا رسول الله هستش که هر وقت یکی از شما غذا خورد باید از پیش خود بخورید
پیش خود بخورید یعنی از جلو دستتون بخورید
دستتونو دراز نکنید اونورتر از مثلاً حالا منم یادم هست بچه بودیم پدربزرگمون خدا رحمتش کنه
از این ظرف های بزرگ می گذاشتند آبدوغ خیار رو خلاصه تلیت می کردند و ده نفر هم دور این می نشستند و خلاصه
همه قاشقها رو میکردن تو ، یا مثلا حالا سینیهای بزرگ بود
برنج و حالا می بینی تو این سینی یه تیکه گوشت اونوره سمت فلانیه
سمت فلانی اینم تو این فکره که گوشت رو خلاصه بکش سمت خودش.
پناه بر خدا ، ما قائل به روزی نیستیم. میگم زرنگ بازی در بیاریم ، از جلو دست خودت بخور
جلو دست او اون کاری نداشته باش اون روزی اونه گوشته مال اونه .
در حدیث دیگه هستش که اون حضرت کاسه طعام رو میلیسیدند
بعضیا خندهشون میگیره ، خدا حفظ کنه این آقای سالاری رو
آقای سالاری یه زمان روضه خون حاج آقای خسروشاهی بود
با هم یک بار رفتیم قم داشتیم یه جایی باید میرفتیم و اینا
این بنده خدا یه ظرف صبحونه رفته بودیم نمیدونم حلیم بود چی بود
آورد و گذاشت سر سفره ایشون شروع کرد خورد و بعد این کاسه رو برق انداخت
گفت پدر من به من یاد داده گفته یه جوری این کاسه رو چیز کن
که اگه آب نبود بعدش خب این فرقی با شسته شده نداشته باشد.
گرفتاری درست نشه برا خانم خونه که الان این این کثیف بو میگیره خونه و اینا
یه جوری تمیز کرد برقش انداخت.
و میفرمودند هر که کاسه طعام را بلیسد چنان است که مثل آن طعام را صدقه داده.
مثل همین غذا رو الله اکبر صدقه داده. حالا الان مثلا انگشت می چرخونند دور کاسبه و بعد میذارند تو دهان
که این خیلی هم خوبه و خیلی هم ظاهراً بعضی از آقایون میفرمایند
خیلی خواص داره خیلی آثار داره رو همین سر انگشتای شما چیزایی هستش که وارد بدن میشود.
پناه بر خدا . از امیرالمومنین هستش که به تمام انگشتها غذا میخوردند و میگفت که
هرکی کاسه طعام رو بلیسه ملائکه بر او صلوات میفرستند .
ملائکهها وقتی میبینند این کاسه غذا رو لیسید برا فراخی روزیش دعا میکنند
و حسنات مضاعف براش مینویسند .
از امام صادق هستش که در وقت طعام خوردن به دو زانو روی دو زانو بنشینید
به روش بندگان.
یه بنده وقتی میشینه جلو اربابش جلو رئیسش یه کارگر جلو رئیسش میشینه چه جوری میگه ؟
میگه سر سفره مثل بردهها بشینید و دست بر زمین میذاشتن
یه دستشونو بر زمین میذاشتن و به سه انگشت تناول میکردند .
میفرمود رسول خدا اینجوری غذا میخورد نه به روش متکبران
الان بعضیا هستن چهار زانو میشینن یه پاشونم یه مدلی میندازن رو اون یکی پا و یه حالت آقا منش بازی
به روش متکبران و جباران و به دوتا انگشت چیزی نمیخوردند.
خدا به شما خیر بده. شنبه است اول هفته است
دلهامونو ببریم در خانه حضرت علی اصغر امام حسین علیه السلام
باب الحوائج کرب و بلا
این آقازاده از دستش خیلی چیزا بر میاد قادره
خدا این قدرتو بهش داده با همون دستای کوچیکش گرههای زندگی من و شما رو باز کنه
گرفتاریها رو برطرف بکنه گرفتاری امام حسین رو برطرف کرد
چون امام حسین هرچی به اینا میگفت بابا اینطوریه اینا اصلاً گوششون انگار سنگین بود
اما این آقا علی اصغر اومد با یه زبان دیگه با یه بیان دیگه حجت رو بر دشمن تمام کرد
چه کرد وقتی اون لبهای خشکیدش هی به جنبش در اومده بود
صورت قشنگ علی اصغر این چشما تو گودی افتاده بود
بدنش میلرزید حجت تمام شد مردم همه اینو دیدن دیگه نمیتونن بگن ما نمیدونستیم
تو خیمههای تو چه خبره ما نمیدونستیم تو خیمههای تو آب نیست
علی اصغرو که امام حسین آورد بابا این مادر بچه شیر نداره بده
هم تشنشه هم گشنشه
چون شیر هم غذای بچه است هم آب بچه است
خیلی از شهدا بودند تو کربلا شهید شدن اینا فقط تشنهشون بود
علی اکبر علیه السلام تشنش بود
حضرت قاسم علیه السلام تشنش بود
اما این بچه هم تشنه بود هم گشنه بود بدن میلرزید
وقتی رو دست گرفت امام حسین صدا زد منوا علی
بیاید بر پسر فاطمه زهرا منت بزارید این بچه رو بگیرید سیرابش کنید
اگر به زعم شما من کافرم این بچه که گناهی نداره که
این بچه رو خودتون ببرید سیراب کنید برگردونید
اینطور بعضیا گفتن
گفتن ولوله افتاد تو لشکر عمر سعد گفتن راست میگه حسین این بچه چه گناهی داره
عمر سعد اشاره کرد به حرمله گفت کار رو تموم کن
گفت پدر رو بزنم یا پسر رو بزنم
گفت مگه سفیدی گلوی علی اصغر رو نمیبینی
چنان زد با تیر سه شعبه خدا رحمت کنه حاج آقا مجتبی
میگفت امام حسین تو یه توی دستش سر علی اصغر بود
تو یه دستشم بدن علی اصغر بود
کار تموم شد فذبح الطفل اذن الی الذن اصغر من کی به زبان آمده
حرمله و تیر و کمان آمده
غنچه من لباش ترک خورده بود
تیرش نمیزدید خودش مرده بود
امان از دل امام حسین یه قدم سمت خیمهها برمیداشت
تا چشمش به دم خیمه میافتاد یه مرتبه روشو سمت لشگر می کرد
راوی دشمن گفت حسین چرا اینطور می کنه
گفتن بهش آخه دم خیمهها شلوغه مادر علی اصغر منتظره
عمه ها منتظرن خواهرا منتظرن گویا حسین علیه السلام خجالت داره
روش نمیشه سمت خیمهها بره
حسین جان حسین جان