بسم الله الرحمن الرحیم
■حکمت شماره ۲۹۸
●و قال (علیه السلام ) : ازهد فِی الدُنیا یَبصِرک الله عَوراتها وَ لا تَغفل فَلست بِه مَغفول اِنک
حضرت امیر که جان عالم به فدای او باد میفرمایند که:
ازهد ، یعنی زهدکن، زهد پیشه کن
زهد پیشه کن یعنی چی؟ نسبت به چی زهد کنم؟
اولا زهد به معنای بی رغبتیه، بی رغبتی به دنیا یعنی نسبت به دنیا رغبت نداشته باش
بعد این حضرت دستور میده یعنی یک کاری بکن که نسبت به دنیا بیرغبت بشی،
دست رو دست نذار، خلاصه عاشق دنیا نباش، شیفته دنیا نباش،
دلت رو یه جوری به دنیا نده که بعد گرفتاریها برات درست بشه ،
شما نسبت به دنیا بیرغبت بشو تا خدا هم چشم تو رو ، یبصرک ، بینا بکنه. به چی بینا بکنه؟
به عیوب دنیا تا وقتی که محبت به دنیا داری هم کوری، هم کری
روایته احبک شی یومی و یوسم
محبت تو به یه چیزی باعث میشه هم کور بشی، هم کر بشی.
بچهت رو دوست داری هر کی میگه بالای چشمش ابرو ، چشمش رو درمیاری.
اصلا گوش نمی کنی که هر کسی که بگه فلان کری طرف گوش نمی کنه، دفاع می کنه بچه من خیلی از این.
تو مدرسه معلما هستند جیغشون در میاد، گریه می کنند میگن بچه یه طرف ،
از بچه بدتر پدر و مادرش . بچه میره تو خونه میگه که مامان معلم اینجوری کرد ،
به من نمره کم داد پدر مادر میگه ؛ برای چی بهت نمره کم داد نمیگه تو نمره کم گرفتی،
تو درس نخوندی میگه معلم بزار حسابش رو میرسم نمیگه حسابت رو میرسم میگه حسابش رو میرسم
بابا جون محبت تو به این بچه باعث نشه هم کوربشی، هم کر بشی اینطوریه .
خلاصه میگه که آبکش به کفگیر میگه چقدر سوراخ داری،دقت کردی.
آبکش کفگیر رو که می بینه چقدر سوراخ داری نمیبینی این همه خودش سوراخ داره
بعد به کفگیر بدبخت میگه تو چقدر سوراخ داری انقدر عیب و ایراد نگیر ،
حالا باعث شده که نمیبینی همینه محبت، محبت به خودت ،محبت به بچهات بعد همش ایراد میگیره،
همش ایراد میگیره میگه بازم از قدیم گفتن آدم گدا این همه ادا .
همش ادا درمیاره همش ایراد می گیره همش فیلم بازی میکنه
بچه من،بچه من،بچه تو مگه امامزاده س، بچه تو پیغمبر زاده س،چیکار کردی برای بچه ت،
وقت گذاشتی مثلا بردی پیش، هیچ کاری نکردی فقط همین جوری ادا درمیاری،
ادا درمیاری حالا چیکار کنیم بزرگوار که انشالله خدای متعال زشتیهای این دنیا رو ،
عیب این دنیا رو به ما نشون بده میگه نسبت به دنیا بی رغبت باش.
بی رغبت که شدی خدا تمام چاله و چوله هاش رو بهت نشون میده ،
اما وقتی دلبسته دنیا شدی کورت میکنه هم کرت میکنه.
یه مثال معروف هست همیشه منبری ها میزنند میگن ،
زبیر زبیر زبیر ، امیرالمومنین شمشیرش رو گرفت بالا جنازه زبیر زار زار زار گریه کرد فرمود،
چقدر با این شمشیر غم و غصه از دل پیغمبر زدود،
چقدر برای اسلام کار کرد اما ببین آخرش به کجا کشید چرا ؟
فرمود: زبیر با ما بود تا وقتی اون فرزند نحسش به دنیا اومد .
تا وقتی که فرزند نحسش به دنیا اومد این عاشق این بچه شد دیگه کور شد، دیگه کر شد.
هر چی ما گفتیم زبیر بابا این پول چقدر دیگه کشت و مرده دنیایی تو،
علی رو ول میکنی میری سمت دنیا حکومت میخوای ،حکومت کوفه میخوای،
حکومت بصره میخوای خاک بر سر تو بابت این دنیا ،
چقدر میخوای هزینه کنی،جنگ راه میندازی، خون ریزی میکنی اصلا نمیفهمی که این دنیا حقیقتش چیه .
امیرالمومنین فرمود که؛ این حکومت، این دنیا مثل اون برگ جویده در دهن ملخه.
نیم جویده نه تمام جویده، نیم جویده یعنی با آب دهنش هنوز قاطی اینه.
یا یه جا فرمود، حکومت بر شما مثل آب بینی بزه این حقیقت دنیا رو کور نمیفهمه
کوره چنان بعد یه جایی هم که میخواد ببینه اون نمیزاره گفت علی سحرت کرده
پناه بر خدا .
پس ببینید بزرگواران پیغمبر اکرم فرمودند :
علاقه تو به چیزی نابینا و ناشنوایت میکند.
یه فقره دوم داره این حکمت این رو هم بخونیم حضرت می فرماید :
ولا تغفل ، غافل نباش که فلست به مغفول انک
که از تو غافل نیستند .تو غافل نباش که یه عده هستند که از تو غافل نیستند،
مواظب باش اون دوربین بالا سرت رو ببین یه وقتایی آدمی یه جایی میره ،
نمیدونه دوربین هست بعد هر کاری دلش میخواد میکنه،
دستش رو میکنه تو دهنش، دستش رو میکنه تو گوشش،
بعد یکی از پشت سر میگه فلانی بالا سرت دوربین هستش یهو خودش رو جمع می کنه،
حرکات شنی انجام دیگه نمیده تا اون موقع که نمی دونه دوربین هست هی داره حرکات شنی انجام میده،
هی دهنش رو باز می کنه، هی خمیازه می کشه یا می شینه پینکی میزنه خلاصه .
بعد وقتی که میبینه این بالا دوربینه یهو سیخ میشینه،خودش رو جمع میکنه،
دست و بالش رو جمع می کنه هیچ کاری نمیکنه. ببین غافل نباش که از تو غافل فکر میکنه دوربین نیست هر غلطی دلش میکنه،
ماشین میبره، موتور میبره چی می بره با خیال راحت.
یه دفعه می بینی از پشت سر یه پس گردنی زدن حضرت می فرماید ؛ حواست باشه دو تا ملک
بالا سرت وایسادن دارن تماشات می کنند دونه دونه رو دارن مینویسند
پناه برخدا.
صلی الله علیک یا اباعبدالله
صلی الله علیک یا اباعبدالله
چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
حرمت کعبه دلهاست اباعبدالله
چی میشه آقا جان یااباعبدالله حرمت ما رو راه بدهی
امروز صبح همین که ما یه لحظه حس کنیم تو حرمت هستیم
این برای ما کافیه نمیدونم شاید ما نتونیم بریم اما تو که میتونی بیای یا اباعبدالله
از آقایی توکم نمیشه که از بزرگواری تو کم نمیشه که
هرکه داد به توسلامی واشکش ریخت
او نظر کرده زهراست اباعبدالله
ما که باشیم که سنگ تو به سینه بزنیم
سینه زن زینب کبراست اباعبدالله
از روی تل نگاه میکرد نیزهدار با نیزه میزنه شمشردار با شمشیر میزنه
یک مرتبه روش رو کرد سمت عمر سعد صدا زد عمر سعد تو میبینی حسین رو میکشن
حسین شیره جان پیغمبره تو که می بینی
بعد عمرسعد تا دید بی بی زینب او رو مورد خطاب قرار داده
پشتش رو کرد به بی بی زینب
خانم زینب تمام مردم رو خطاب قرار داد صدا زد اما فیکم مسلم آیا یه مسلمون بین شما پیدا نمیشه؟
یقتلون پسر پیغمبر رو دارن می کشن
شما نگاه می کنید اینجا هم دید فایده نداره یه مرتبه روش و کرد سمت مدینه صدا زد
صلا علیک یا رسول الله ملیکه السما هذا حسین مرمع به دماع
صلی الله علیک یامظلوم یا اباعبدالله
صدا زد یا رسول الله یا رسول الله
هذا حسین مرمع به دماع مقت الاعضا مسلبت امامه و رداع
حسین جان حسین جان حسین جان