بسم الله الرحمن الرحیم
امام کاظم علیه السلام می فرمایند:
دل مومن از کعبه بالاتر است دل خیلی مهم و با ارزش است منتها !!!
به شرطی که در آن محبت خدا و رسول باشه
محبت امیرالمومنین باشد
القلب حرم الله قلب حرم خداست ولا تسکن فی حرم الله غیرالله..توحرم خدا به غیرازخدا کسی را راه نده ..
اینجا جای خداست
القلب امیر البدن یعنی قلب امیر بدن هست
امیر یک معنایش این هست امر کننده
یعنی اگر قلب خوب باشه امر به کارهای خوب میکنه کسی که قلبش خوب باشه دستش خوبه چشمش خوبه نگاه بد نمیکنه یا خدای ناکرده کار بد نمیکنه جای بدی نمیره قلبش قلب خوبیه
ولی اگر قلب فاسد باشه نگاهش بد میشه حرفهاش بده کار هاش بده رفتارش بد میشه
معنای دیگه امیر یعنی خوراننده روایت داریم از رسول الله که فرمود یا علی انت امیرالمومنین تمیرهم العلم یعنی تو امیر مومنینی و خو راننده علم به مومنین علم را میخورانی
یا امیرالمومنین ما یتیمان شما شماهستیم امروز دست گدایی به سوی شما دراز کرده ایم از آن علم نافع از آن علم حقیقی ما را هم بهره مند کن
وقتی رسول الله صلی الله علیه وآله شنید امیرالمومنین به دنیا آمده باعجله اومد انگار سالها منتظره که این اتفاق بیفته
الم نشرح لک صدرک ووضعنا عنک وزرک یه وزیر میخواد الذی انقض ظهرک باری که کمر آدم رو خرد میکنه
وقتی امیرالمومنین تو قنداق بود تا پیامبر و دید خودشو پرتاب کرد چه جوری میشه یه بچه خودش را پرتاب کنه
اینها همه معجزات الهی هست خودش را پرتاب کرد تو بغل آقا رسول الله صلی الله علیه و آله
آن موقع آقا رسول الله فرمود یا علی اقرا بخوان گفت
ما اقرا؟
چی بخوانم؟
همان پیامی که از سوی خدا در غار حرا به پیامبر گفتند بخوان پیامبر هم اینجا به مولا علی گفت اقراءبخوان..
ما اقرا؟ چی بخوانم؟
انجیل بخوانم تورات بخوانم؟قرآن بخوانم؟
هنوزمانده ۱۵سال هنوز مانده تا موقع بعثت پیامبر ….فرمود قرآن بخوان…
علی علیه السلام فرمود
بسم الله الرحمن الرحیم
قد افلح المومنون
پیامبر فرمود انت امیرهم…
قد افلح المؤمنون یعنی مؤمنان رستگار شدند..
پیامبرفرمود بک یا علی به تو رستگار شدند یعنی مومنان موقع رستگار می شوند که بیایند زیر پرچم امیرالمومنین
هر وقت قلب توش محبت امیرالمومنین اومد رستگار میشه اونجا فرمود که تو علم را به مردم می خورانی انشاالله از آن علم نافع روزی ما هم بشود
یک جمله هم عرض مصیبت عرض روضه
صلی الله علیک یا اباعبدالله
امروز دل هاتون رو ببرم در خانه ۳ ساله اباعبدالله نازدانه امام حسین
گر دخترکی پیش پدر ناز کند
گره کرب و بلای همه را باز کند
یعنی میشه رقیه خانوم امروز برای ما یک دعایی بکنه یک نفس برای ما بزن یک ناله برای ما بزنه فدای آن پاهای خسته ات بشم
فدای آن پاهای زخمی تو شوم
فدای آن بدن کبودت بشم آون نامردها نمیتونستن با دست بزنن ولی با کعب نی چرا می زدند آنقدر با کعب نی زدند این بچه‌ها را
امام سجاد علیه السلام فرمودند همه ما را به یک طناب بسته بودند یک طناب بزرگ آورده بودند یک سر طناب را به بازوی من بستند و سر دیگر را به بازوی عمه جانم زینب
هی عجله می کردند و ما را هل می دادند ما تا حرکت می کردیم این بچه ها می خوردند زمین می خواستیم یواش تر بریم با کعب ما را می زدند
آهسته میرفتیم می زدند تند میرفتیم بچه ها می افتادند این بچه ها دیگه خسته شده بودم تا رسید شام توی خرابه انگار تازه نفس راحت کشیدند ولی خراب خرابه نبود که ای کاش خراب بود???
یک دیواری بود که در حال فرو ریختن بود سقفی بالای سر بود که ان هم داشت می ریخت بچه ها جابجا می شدند که این سقف رو سرشون فرو نریزه دوتا
مامور یزید هم جلوی در ایستاده بودند به همدیگه میگفتن این بچه ها را ببین چه جوری جابجا میشن که سقف تو سرشون نریزه
خبر ندارن که فردا صبح یزید این بچه ها رو میخواد به کنیزی بفرسته یا همشون رو گردن میزنه
آقا میفرماید ما همهمه کردیم که صدای مامور ها را دختران نشنوند ولی انگار این دختربچه صدای آنها را شنیده صدا میزنه بابا بابا بیا منو با خودت ببر?
صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله تو چشمش به بابا افتاد صدا زد بابا ….بس که دویدم عقب قافله? پای من از ره شده پر آبله? پدر فدای سر نورانیت? سنگ جفا که زد به پیشانی ات ??حسین جان حسین جان
