حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

■حکمت شماره ۳۳۸

●قال (علیه السّلام): الْوِلاَيَاتُ مَضَامِيرُ الرِّجَالِ

 

ولایات یعنی مقامات ، نصب‌های حکومتی

مثل نخست وزیر نماینده مجلس شهردار ،

ولایات این‌هایی که اسم آوردیم میدان آزمون هست.

مضامیر یعنی محل و مکان آزمون‌ها و مسابقه ی الرِّجَالِ

رجال ، یعنی شخصیت‌ها و ظرفیت‌ها

کجا آشکار می‌شه ؟ توی پست و مقام

تا حالا عنوانی نگرفته پست و مقامی نگرفته خیلی حرف می‌زنه خیلی ادعا داره ،

میگه بله ما مثلاً عدالت رعایت می‌کنیم . دیدید شعار میدن قبل انتخابات میگن ،

ما بیایم سه ماهه این کارو می‌کنیم بعد که میاد یک چیزی میشه از آب ،

۱۸۰ درجه با اون چیزی که گفت فرق می‌کنه می‌خوای بدونی طرف چقدر تقوا داره ،

چقدر از خدا می‌ترسه ببین دستش به قدرت که رسید چیکار می‌کنه ؟

معمولا اینه که وقتی طرف به قدرت می‌رسه یهو شروع می‌کنه به ظلم کردن

تقوا رو کنار می‌ذاره ، تعدی می‌کنه به حقوق مردم .

طرف به قدرت که می‌رسه چنان غرور می‌گیردش هیچ کسو دیگه آدم حساب نمی‌کنه .

یه کسی بود این قصه من از بچگی یادمه وقتی میومد پیش مردم گردنشو کج می‌کرد ،

بعد شد وکیل ، چند وقت بعد دیدیم یه شاسی بلند سوار شد و به ماهایی که سلام و علیک می‌کرد دیگه اصلاً و ابداً اعتنا نمی‌کرد.

نه یه سلامی نه علیکی همینجوری سوار ماشینش شد و آقا یه بوق بزن برای ما ،

آدم دستش که به قدرت می‌رسه غرور می‌گیردش یهو . همه چیو فراموش می‌کنه.

مولا که مولاست امام امامه ، امامت که غصب شدنی نیست.

منتها از مولا حکومت رو غصب کردند ، حکومت که حق مولا علی علیه السلام بود.

قبل از اینکه حکومت دست مولا بیفته غصب کردن آقا رفت تو خونش نشست و زندگیشو شما دیدین ،

به چه صورت زاهدانه زندگی کرد موقعی هم که به حکومت رسید ما نگاه می‌کنیم می‌بینیم زهدش کمتر که نشد بیشتر هم شد ،

که مثلاً وقتی می‌شینه داره این کفششو هی می‌دوزه ،

کفشی که ابن عباس میگه اصلاً ارزشی نداشت اون کفش قیمتی نداشت ، اون کفش رو پینه می‌کرد یه سری هم بیرون اومده بودن جمع شده بودند که حضرت علی بیاد برای این‌ها سخنرانی کنه ،

و شعارهای حکومتی بده و از این حرف‌ها بعد ابن عباس میگه لجم گرفت یعنی چی ، این کفش‌ها رو پینه می‌کرد .

آقا امیرالمومنین کفششو گذاشت کنار ، گفت این کفش چقدر می‌ارزه؟

گفت هیچی ، گفت حالا یه قیمتی بده آقا امیرالمومنین فرمود : چقدر می‌ارزه گفت خیلی بی‌ارزه مثلاً نیم درهم .

بعد آقا امیرالمومنین فرمود، ارزشش بیشتر از حکومت بر شماست.

یعنی اینکه من چشم بر این ندوختم که حکومت کنم بر شما .

یه چیز عجیب بگم برای شما این توی خلافت آقا امیرالمومنین علیه السلام بود ،

که اون طرف میگه دیدم تو خطبه‌های نماز جمعه امیرالمومنین آستین دستشو هی تکون میده ،

میگه گفتم به رفیقش اون کسی که کنار دستش بود گفتم امروز علی علیه السلام خیلی دستشو اینجوری تکون میده ،

میگه اومدم جلو گفتم یا امیرالمومنین شما اینجوری هی دستتونو تکون میدین ،

آقا فرمود: من یه دست لباس بیشتر ندارم امروز قبل از نماز جمعه لباسمو شستم ،

بعد موقع نماز که شد تنم کردم دیدم خیسه موقع خطبه نماز جمعه اینو تکون می‌دادم که خشک بشه.

ببینید زندگی قبل از حکومت و بعد از حکومتشون رو شما ببینید.

و لذا اونی که هیچ تغییری نمی‌کنه بلکه زهدش بیشتر هم میشه اون امیرالمومنین علی علیه السلامه. جان‌های عالم فدای آقام .

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *