بسم الله الرحمن الرحیم
💫 تاریخ اشرف کائنات حضرت محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم
خب عرض کردیم که در سال هفتم هجری که آبها از اسیاب افتاد که دیگه قریشی ها ده سال جنگ و دعوا نداشته باشند
پیامبر هم تونست فرصتی داشته باشه این مکتب رو اسلام رو گسترش بده
ولذا به شش نقطه ی مهم جهان نامه فرستاد تا الان سه موردش رو گفتیم
نامه به امپراتور ایران به امپراتوری روم و نامه به مصر نامه چهارم به سرزمین خاطره هاست
که مسلمون ها خاطره خوش دارن حبشه تقربیا انتهای افریقای شمالی میشه
و خب کشور اتیوپی میشه که بعد تصمیم میگیرن که عمربن امیه رو بفرستن
با یه نامه ای به سمت نجاشی و او رو هم به دعوت به اسلام بکنن
این نامه اول پیامبر به نجاشی نیست این نامه اول پیامبر نیست نامه ی دیگری هم به سمت نجاشی فرستاده بود
تو اون نامه پیامبر نجاشی رو دعوت کرده بود به مدارا کردن با مسلمون ها
منتها تو این نامه دوم پیامبر اون رو دعوتش به اسلام میکنه منتها ببینید
متنی که برای این نامه انتخاب شده متفاوت با متنی که اون سه نفر خسروپرویز و قیصر و مقوقص
و یک متن کاملا اونجا تهدید بود که اگر قبول نکنی اسلام رو گناه مجوس کردن تو
پرویز اگر قبول نکنی گناه مسیحی ها که از ترس تو نمیتونن اسلام بیارن گردن تو هست
اونجا هم همینطور فرمانروای مصر اگر قبول نکنی گناه قبطیا تقصیر تو هست
پیامبر خدا چجوری نامه رو نوشتن دستور دادن بسم الله الرحمن الرحیم
از محمد به پیامبر خدا نجاشی زمامدار حبشه درود بر شما
من خدائی را که جز او پروردگاری نیست ستایش میکنم اولش گفت درود بر شما
ولی تو این داشت خدایئ که از عیب و نقص منزه هست و بندگان فرمانبردارش از وی در امانند و
او به حال بندگان حاضر و گواه است گواهی میدهم که عیسی فرزند مریم
روحی از جانب خدا کلمه ای است از رحم مریم پاکدامن قرار گرفته است
زیراب اون توهمی مسیحی ها دارند عیسی مسیح فرزند خداست آقا رسول خدا درستش میکنه
خداوند با همان قدرت و نیرو آدم را بدون پدر و مادر افرید او را عیسی را نیز بدون پدر در رحم مادرش پدید آورد
به سوی خدای یگانه که شریک ندارد دعوت میکنم و از تو میخواهم که همین مطیع فرمانبردار وی باشی
و از آئین من پیروی کنید ایمان به خدایی بیاورید که مرا به رسالت خود مبعوث فرمود
زمامدار حبشه آگاه باشد من پیامبر خدایم تهدید نمیکنه من شما و تمام لشکریانت را به خدای عزیز دعوت می کنم
و من با این نامه و اعزام سفیر به وظیفه ی خطیری که به عهده داشتم عمل کردم
و تو را پند و اندرز دادم درود بر پیروان هدایت، این نامه ی پیامبر خیلی متفاوت بود
تو این نامه چرا پیامبر اینهمه نرم صحبت کرده؟ نجاشی اونجا با مسلمون ها رسیدگی کرده بود
پناه داده بود و از خطرات اون ها رو حفظ کرده بود یه عده از اون ها اومده بودن از نجاشی تعریف کرده بودن پیش پیامبر
دل نجاشی با مسلمانان بود و دادگر بود عدالت داشت آدم خوبی به نظر می رسید و لذا
پیامبر نطقی که در نامه دارد متفاوت تر هست با اون متنی که برای نامه های دیگر هستش
خب نامه میاد میرسه دست نجاشی و دارد اینجا سفیر اسلام هم اونجا صحبت می کنه میگه
ما تو رو از خودمون می دونیم ما اصلاََ سرباز تو هستیم
یه خورده به قول معروف هندونه میزاره زیر بغلش، میگه این کتاب آسمانی شما
گواه محکم و غیر مردود این کتاب دادرس دادگری که ستم نمی کند
از این حرف ها شروع میکنه بعدش هشدار هم بهش میده میگه
ببین اگر از این فرستاده ی جهانی و پیامبر خاتم پیروی کردی به خیر بزرگ نائل میشی
اما در غیر این صورت گوش نکنی نیای مَثَل شما مسیحی ها میشه مثل یهودی ها
که آیین مسیح اومد ناسخ آیین کلیم بود ولی اونا نپذیرفتن و بر دین منسوخ باقی موندن
سنت اسلام بسان همون آیین مسیح است ناسخ مسیحیت است
باید بیایید و مسلمون بشید اگه نیایید مثل یهود هستید اینجا دارد که نجاشی میگه
من گواهی میدم من اعتقاد دارم اقرار می کنم که محمد رسول خداست
همون کسی است اهل کتاب دنبالش هستن و من اعتقادم همین هست و میگه که
من حاضرم نبوت او رو در بین مردم اعلام بکنم ولی از اونجا که فعلاََ زمینه برای این کار آماده نیست و نیروی من کم هست
باید زمینه رو آماده کنم تا دل ها به جانب اسلام متوجه بشه
اگه برای من امکان داشت همه چی رو میگذاشتم زمین میومدم سراغ آقا رسول خدا
این حرف رو زد و بعد یه نامه می نویسه به رسول خدا دوست دارم نامه ی نجاشی رو براتون بخونم
بسم الله الرّحمن الرّحیم با بسم الله شروع کرد نامه ای به سوی محمد رسول خدا (ص) از نجاشی درود کسی که جز او خدایی نیست
درود کسی که مرا به اسلام هدایت کرد بر شما باد نامه ی شما را در باره نبوت و بشریت حضرت عیسی زیارت کردم
به خدای زمین و آسمان قسم آنچه بیان کرده بودید عین حقیقت است
و من هیچ مخالفتی با آن ندارم از حقیقت آیین شما آگاهی یافتم
درباره ی مسلمانان مهاجر نیز تا انجا که مقتضیات ایجاب می کرد
خدمات لازم به عمل آمد و من با این نامه گواهی می دهم که شما فرستاده ی خدا
و شخص راستگویی هستید که کتاب های آسمانی او را تصدیق می کنند
و من در حضور پسر عموی شما جعفر علیه السلام مراسم اسلام ایمان و بیعت را انجام دادم
و من برای ابلاغ پیام و اسلام خود فرزندم را رهسپار محضر مقدستان کرده
همین پسرش میاد بعداََ غلام رسول خدا میشه غلام امیرالمومنین میشه
مردم حبشه وقتی پادشاهشون که از دنیا میره میان مدینه که بابات مرده بیا پادشاهی کن قبول نمی کنه
میاد تو کربلا شهیدهم میشه میگه من پسرم رو می فرستم صریحاََ اعلام میدارم که
من خود ضامن کسی نیستم اگر دستور دهید خودم رهسپار خدمت پرفیضتان شوم
درود بر شما ای پیامبر خدا این نامه ی نجاشی به پیامبر خدا بود.
حالا آمد به دست رسول خدا رسید و پیامبر او رو دعا کرد بازم دارد نامه های دیگه هم دادند
در پاسخ نامه حضرت نامه نوشتن و به او دادن و دیگه بخوام نکته ای عرض بکنم از اینجا
نجاشی نزدیک سی نفر از بزرگان مسیحیت رو صدا زد بهشون گفت
شما هم بروید با نماینده ی اسلام از نزدیک پیامبر خدا رو ببینید
اینکه که گفت من باید آماده کنم دل ها رو واقعاََ اقدام کرد
سی نفر رو آماده کرد و فرستاد حالا دارد تو نقل آن ها آمدند و پیامبر از نزدیک دیدند و سوال کردند پاسخ گرفتند
بعد تو مسیر برگشت چون باید از دریا می آمدن تو دریا طوفان اومدن و غرق شدند
و به حبشه نرسیدند و یه کاری اینطور انجام شد خدا به شما خیر بدهد.
ما دوست داریم ذکر امام حسین بشه چون امام جواد علیه السلام هم دوست داردخود حضرت جواد
ذکر روضه ی جد غریبش حسین رو می پسنده دوست دارد روضه ی امام حسین غم نیست
غمی که مثلا بگیم در دل این روضه ی امام حسین علیه السلام شادی و فرح نهفته شده
لذا شما با یه قطره اشک احساس سبک بالی بهتون دست میده
این اراده ی خدای تبارک و تعالی است بگیم
صلیّ الله علیک یا ابا عبدالله
صلیّ الله علیک یا ابا عبدالله
صلیّ علیک یا ابا عبدالله
صدا زد ای قوم اگه به رحم نمی کنید به این بچه رحم کنید
نمی بینید چگونه تلظی میکنه از شدت تشنگی میگن هنوز حرف می زد خیلی تلخه
تصور کنید امام حسین وسط حرفاش یهو دید علی اصغر داره دست و پا می زنه
دست و پا مزن ای کودک شیرین زبانم
من خودم تیر از گلویت می کشم
حسین جان حسین جان
