حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

✨️الحمدلله و الصلاة و السلام علی سیدنا محمد و آله الطاهرین

?داستان حضرت موسی علیه السلام

در رابطه با قصه‌های حضرت موسی علیه الصلاة و السلام چند نکته رو عرض می‌کنیم .

از امام صادق علیه السلام پرسیدند که یابن رسول الله چرا حضرت هارون علیه السلام به حضرت موسی علیه السلام گفت

ای فرزند مادر من و نگفت ای فرزند پدر من

اون هنگامی که ریش و سر او رو گرفته بود گفت ای فرزند مادر من نگیر ریش و سر من را

حضرت صادق علیه الصلاة و السلام فرمودند که

به خاطر اینکه دشمنی‌ها در بین برادران معمولا در وقتی که از یه پدرن و چند تا مادر

اگه از یه مادر باشد دشمنی در بینشون کم هست

مگر اینکه خب شیطون بخواد بینشون مثلاً افساد بکنه به هم بزنه و این‌ها بخوان اطاعت شیطان بکنند

منتها طبیعتاً به خودی خودش اینه که از یه مادر هستند اختلافشون کم هستش

و لذا اینجا حضرت هارون اینطور گفتش گفتش که ما از یه مادریم مثلاً این کار را نکن

سر و ریش من رو نگیر و سائل شخص سوال کننده دوباره از امام صادق علیه السلام یه سوال پرسید

گفت که به چه سبب حضرت موسی سر و ریش هارون رو گرفت سمت خودش کشید

و حال اینکه خب جناب هارون در گوساله پرستیدن بنی اسرائیل که گناهی نکرده بود که مقصر نبود که

ببینید با این جوابی که امام صادق علیه السلام میدن خیلی از شبهه ها برطرف میشه

مثلاً شبهه‌هایی که هست که میگن اینا هر دو پیغمبر بودن دیگه

اگه هارون کاری کرده بود که از موسی علیه السلام مستحق این اهانت شده بود که موسی علیه السلام ریش و سر او رو بگیره

و بکشه و پیش سمت خودش و درشت با او حرف بزنه پس از هارون گناهی صادر شده بود که جناب موسی اینطور می‌کرد

اگر از هارون گناهی صادر نشده بود پس این رفتار جناب موسی گناه است که

داره با یه پیامبر خدا که بی گناهه اینجوری سر. ریش او رو می گیره و سمت خودش می‌کشه

بعد الواح تورات رو می ندازه زمین و خب یه خورده اینها استخفاف کتاب خدا نیست

حالا این جواب امام صادق بحث رو روشن می‌کنه

آقا امام صادق صلوات الله علیه می‌فرماید که برای این اینطور کرد که

چرا وقتی که بنی اسرائیل کافر شدن و گوساله پرستیدن از اینا جدا نشدی که بیای ملحق بشی به من

که هر وقت اگر مثلاً تو این کارو می‌کردی جدا می‌شدی و وقتی دیدی اینا دارن گوساله ول می‌کردی میومدی

اگه از اینا جدا می‌شدی و میومدی سمت من عذاب بر این‌ها نازل می‌شد

تو موندی بین این‌ها انگار دل حضرت موسی علیه الصلاة و السلام پر هست از این‌ها که گوساله پرستیدن

از هارون هم دلش پره که چرا نیومد بیرون که عذاب نازل بشه و اینها خلاص بشن

که بعد امام صادق می‌فرماید نمی‌بینی که حضرت موسی به هارون گفت چی مانع شد که تو رو در وقتی که دیدی این‌ها گمراه شدن از اینکه از پی من بیای

هارون گفت اگر من این کار رو می‌کردم بنی اسرائیل پراکنده می‌شدند

ترسیدم که بگی جدایی انداختی در بین بنی اسرائیل اختلاف انداختی در بنی اسرائیل

و سخن من رو دیگه رعایت نکنند در باب اصلاح اون‌ها

خب حالا این جواب امام صادق علیه الصلاة و السلام بود

جناب علامه مجلسی رحمت الله علیه ایشون هم یه جوابی دادن در رفع همین شبهه‌ای که مطرح شد

که خب البته چندین وجه رو مطرح کردند ظاهرترین وجوه این هست که خدمتتون عرض می‌کنم

می‌فرماید که بابا این یه نزاعی بود یه دعوایی بود ظاهر

بین این دو تا پیغمبر برای اصلاح امت و تعدیب امت

به خاطر اینکه بنی اسرائیل مرتکب امر شنیعی شده بودند

بابا مگه گوساله پرستی مگه چیز کمیه گوساله پرستی همون مسئله بزرگیه که خدا به خاطر این تنبیه می‌کنه این امت رو

و میگه باید همدیگرو بکشید حالا جا نداره جناب موسی علیه السلام سر و ریشه هارون رو بگیره

آقا این چه اتفاقی، عرضم به خدمتتون برای تعدیب اون‌ها که این مرتکب امر شنیعی شده بودند

و این رو خیلی آسون می‌شمردن خیلی سهل می‌شمردن این رو

باید که حضرت موسی اظهار شناعت عمل این‌ها رو به اکمل وجه بکنه

و هیچ وجهی از این کامل‌تر نبود که نسبت به برادر بزرگوار خودش که خب با قرابت نسبی که داره

به رتبه پیغمبری رسیده اینطوری سر و ریش او رو بگیره الواح رو بذاره زمین

و بعد اظهار کنه که آخه این چه اتفاقی بود این چه کاری بود شما کردید

من رفتم برای شما کتاب بیارم که دیگه من دست برداشتم از اصلاح شما

دیگه من بیخیال شما شدم من کتاب رفتم کتاب آوردم برای شما سودی نداره که

تا اینکه این همه این رفتارها در این امتداد هست در این مسیر هست که

بر این‌ها ظاهر بشه که شما گناه بزرگی کردید که من اینطوری یعنی یه کاری کردید که کوه حلم من متلاشی شده

و به سبب همین رفتار زشت شما باعث شده که من با برادر خودم عزیزتر از جان خودم اینطور رفتار کنم

علامه مجلسی رحمت الله علیه می‌فرماید این قسم از رفتارها تو سیاست پادشاهان هم واقع میشه

که گاهی اوقات اون‌ها یکی از مقربان خودشون رو مورد عتاب قرار میدن تا دیگران متنبه بشن

حق تعالی تو قرآن مجید تو خیلی از جاها نسبت به جناب نبوی عتاب‌آمیز سخن میگه

برای چی ، مثلا میگه رگ گردنت رو میزنم برای تعدیب امت

برای اینکه دیگران گوششون باز بشه مثلاً دقت بکنن و حواسشونو جمع بکنن

در رابطه با انداختن الواح تورات هم محتمله که از رو غضب بی‌اختیار از دست حضرت موسی افتاده باشه

یا از برای غضب ربانی بوده خب به خاطر اون غیرت دینی که داشته

و این حالا اینجور انداختن‌ها گاهی اوقات میشه که یه مثلاً طرف از روی غضب و ناراحتی که نسبت به منکرات الهی داره

مثلا کتابی تو دستشه می‌ذاره زمین حالا اینجور انداختن‌ها مستلزم استخفاف نیست

یعنی بگیم آقا کتاب رو سبک شمردی کتاب رو تو مثلاً خفیف شمردید

خب این هم از این شبهه که مطرح شد یک روایت دیگه‌ای رو هم خدمتتون عرض بکنیم

که از به سند معتبر از امام رضا علیه السلام نقل که از امیرالمومنین علی علیه السلام پرسیدند

که به چه سبب گاو در بین سایر حیوان‌ها دیده‌اش همش به سمت پایین

اصلا سرشو بلند نمی‌کنه آقا امیرالمومنین فرمودند

از شرم خدا به خاطر اینکه قوم موسی گوساله پرستیدند

سر به زیر می‌ندازه و نگاه به جانب آسمان نمی‌کند

از رسول خدا هم نقله که گرامی بدارید گاو رو که بهترین چهارپایانه

و چشم به سمت آسمون بلند نمی‌کنه از شرم خدا

به خاطر اینکه بله اون قوم از روزی که گوساله پرستیدن این شرم می‌کنه

خجالت می‌کشه از خدا و سر به آسمان بلند نمی‌کنه

یه حدیث دیگه رو هم بگیم در حدیث معتبر از امیرالمومنین هست

که آقا فرمودند بعد از فوت من بدن من رو به سمت نجف اشرف بیرون ببرید

و بادی به سمت شما میاد پاهای شما به زمین فرو میره

منو اونجا دفن کنید که اونجا اول طور سینا هستش.

 

?جهت دریافت صوت ?

به کانال میثم ذوالقدر در پیام‌رسان ایتا مراجعه نمایید.

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *