بسم الله الرحمن الرحیم
✨️الحمدلله رب العالمین و الصلاة والسلام علی سیدنا و نبینا محمد و آله و سلم
?داستان حضرت آدم علیه السلام
در کیفیت به هم رسیدن نسل حضرت آدم صحبت می کنیم.
این که فرزندان حضرت آدم پسران حضرت آدم با چه کسانی ازدواج کردند تا نسلشون ادامه پیدا بکنه
آيا اون ها با خواهران خودشون ازدواج کردند یا با کسانی غیر خواهرانشون ازدواج کردند
تو اینجا نظرات متفاوت هست ، ولذا جا داره ما هر دیدگاهی رو مطرح بکنیم مورد بحث قرار بدیم مورد نقد قرار بدیم
به نظر نیکو و احسن دست پیدا بکنیم ، دیدگاه اول می فرماید وقتی توبه ی حضرت آدم رو قبول کرد او با حوا مجامعت کرد
قبل از این مجامعتی نداشتن از روزی که خلق شده بودن تا این که توبه اون ها قبول شد
حضرت آدم به جهت تعظیم کعبه بزرگداشت احترام کعبه اطراف کعبه هنگام مقاربت بیرون میومده
موقع بازگشت برا تعظیم کعبه غسل می کرده و وارد میشده از حوا بیست فرزند پسر و بیست فرزند دختر داشت
هر شکم یک پسر و یک دختر میومد یعنی دوقلو شکم اول هابیل و دختری بد ترکیب و بد قیافه به نام اقلیما
شکم دوم قابیل اومد با دختری زیبا رو قشنگ به نام لوزا
لوزا مقبول ترین دختری بود بین دختران حضرت آدم اینا وقتی بالغ شدن به سن رشد رسیدن حضرت آدم خب پدر بود
از روی دلسوزی ترسید نکنه این ها به فتنه بیوفتن دامنشون به گناه آلوده بشه
این ها رو طلبید این ها گرد وجود پدر نشستن او هم پدری مهربان و دلسوز
به هابیل گفت هابیل جان من میخوام لوزا که دختر مقبول من هست دختر خوب من هست
او رو به نکاح تو در بیارم به عقد تو در بیارم قابیل جان منم می خوام اقلیما رو به تو میدم
اقلیما هم مال تو باشه قابیل یک مرتبه بلند شد گفت من به این راضی نمیشم
آخه این چه انصافیه که تو داری گفت میخوای خواهر هابیل که بد رو هست او رو به من بدی
بعد خواهر من که خیلی خوشرو هست رو به هابیل بدی این چه تقسیمیه
حضرت آدم تا دید میخواد خون و خون ریزی به پا کنه گفت خب قرعه بندازم خوبه قرعه کشی کنیم
سهم هر کی هر چی در اومد به همون راضی بشه قابیل گفت باشه
حضرت آدم قرعه انداخت سهم هابیل همون لوزا شد سهم قابیل اقلیما
گفت قرعه از جانب خدا است اصلا راضی نشد گفت چرا من باید خواهر تو رو بگیرم تو چرا باید خواهر منو بگیری
حضرت آدم دید دعوا داره بالا میگیره اون ها رو امر کرد به قربانی کردن
گفت قربانی ببرید به درگاه خدا قربانی هرکی قبول شد اون سزاوار به اون چیز که خدا میگه
هابیل صاحب گوسفندانی بود اومد از بهترین گوسفنداش کره و شیر برداشت یه کره و شیری گرفت
قابیل هم که صاحب زراعت بود از بدترین زراعت خودش گندم برداشت
هردو به کوه بالا رفتن هر کدام قربانی خودش را به بالای کوه گذاشتن آتشی آمد و نشانه قبولی قربونی این بوده
آتشی آمد و قربانی هابیل رو خورد قربانی قابیل به حال خودش ماند
میگه آدم هم تو این لحظه حساس نبود کجا بود به امر خدا به مکه رفته به زیارت کعبه
قابیل گفت این دنیا دیگه دنیا نمیشه ، این زندگی از زهر مار برای من بدتره من دیگه نمیتونم نفس بکشم
رو کرد به هابیل گفت قربونی تو قبول بشه قربونی من قبول نشه تو می خوای خواهر نیکوی منو بگیری
خواهر زشت خودت رو به من بدی هابیل هم جواب داد سنگی برداشت و بر سر او کوفت و کشت
اشکالاتی که در این نظر هست اینا هستش این نظر خلاف نظر معروف هستش
اون چه که معروفه پسر اول قابیل بود پسر دوم هابیل بود
قابیل که سن برتری خودش سنش بود بیشتره از حقم سزاوارم حالا این که چرا سزاوار بحث خواهیم کرد
که دعوا سر زنه همه ی این کشت و کشتار سر زنه یا سر جانشینی بوده
این اشکال اول اشکال دوم این هستش که بحث جوری رفت جلو همون طوری مطرح شد که انگار اقلیما فقط خواهر هابیل
دیگه خواهر قابیل نیست لوزا خواهر قابیل در حالی که اینا در خواهر و برادری یکسانند
چه فرقی میکنه این خلاف نظر مشهور و معروف هست چنین چیزی وجود نداره
نقد سوم اشکال سوم این هستش که این فعل کفاره مشرکان این مال آدم های بی دین که با خواهراشون ازدواج میکنن
چطور میتونیم این رو درباره حضرت آدم یه فعل راضی شده می فرمایند که
اون هایی که این نظر رو می پسندن در جواب میگن اشکال نداشه بعدش حرام شده
خب این هم قابل توجه هستش اون چیزی که اشکال داره حضرت آدم تو این اوضاع کجا رفت تو این مشک یه مرتبه رفت مکه
مگه محل زندگی این ها مکه نبوده ما در روایات قبلی اینا تو مکه زندگی می کردن
پس یک ناسازگاری وجود داره اما بالاترین نقد مهمترین نقد ما اشکال ما این هستش این نظر
نظر اهل تسنن هست تا نظر بعدی و انتقادات به اون نظر در جلسه ی بعدی .
?جهت دریافت صوت ?
به کانال میثم ذوالقدر در پیامرسان ایتا مراجعه نمایید.