در رابطه با بانوان دشت کربلا صحبت می‌کنیم
یکی از خصوصیاتی که بانوان دشت کربلا دارند تقوا و عبودیت آنها هست
امام سجاد علیه السلام می فرماید در تمام سفر ؛ در سفری که همش رنج و بلا و مشقت است سفری که پر از مصیبت هست نماز شب عمه ام زینب ترک نشد شبی نشسته نماز شب می‌خواند پرسیدم چرا نشسته نماز میخوانی عمه جان جواب داد سهمیه ما یک قرص نان هست و من سهم خودم را بین بچه ها تقسیم کردم امشب زانوانم قوت نداشت
در کربلا سه نفر آب نخوردند امام حسین علیه السلام حضرت عباس علیه السلام حضرت زینب سلام الله علیها
کربلا با عشق است تجلی گاه زنانی هست که گل‌های سرسبد تاریخ هستند
کربلا در کربلا می ماند اگر ایثار و فداکاری این زن ها نبود اینها حالشون در شادی و گرفتاری یکی هست
در خطبه متقین می گوید مردان خدا زنان الهی در بلا و آسایش حالشون یک جوره ؛ هر لحظه که به شهادت امام حسین نزدیک می‌شد چهره‌اش خندان تر می شد اینها تربیت شده مکتب فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند
مردم چهار دسته هستند یک گروه از راز و نیاز با خدا لذت نمی‌برند از نماز جماعت لذت نمی برند هر وقت اسم خدا میاد حالشون بد میشه و در خلوت حالشون بده
گروه دوم کسانی هستند اگر گرفتار بشم میان به درگاه خدا وقتی می‌آیند که به همه جا رفت و قطع امید کردم وقتی نجات پیدا کردن یادشان می رود و مشکل می‌شوند فراموش می‌کنند وقتی شر به آنها می‌رسد و گرفتار می‌شوند دعا می کنند خداوند فرمود مرا یاد کنید که در ناخوشی ها به یادتان باشم ما اسرائیل را از دریا نجات دادیم و فرعون و لشکرش دنبال بنی اسرائیل آمدند تا جایی که در گرداب غرق افتادند و گفت ایمان آوردم به همانی که بنی اسرائیل ایمان آورد من ایمان آوردم خداوند به جبرئیل فرمود گل را در دهانش بریز که من صدایش را نشنوم
گروه سوم کسانی که همیشه به در خانه خدا می روند و کاسب هستند مثلاً نماز می خواند که به بهشت بروند بد نیست ولی ته دلتون می گوید که نماز بخونم و جهنم نریم
گروه چهارم کسانی هستند که با مناجات خدا لذت می‌برند صفا می کنند ولی همیشه فکر می‌کنند کاری نکرده‌اند و کار خود را کم می دانند و بدهکار میدونن یک بانوی هست به نام خدیجه که پیامبر اسلام هر وقت نام ایشان به میان می آمد در چشمانش اشک جمع می شد می فرمود آن زمانی که همه مردم مرا تکذیب کردند خدیجه مرا تایید کرد زنی که ثروتمندترین زنان بود همه ثروتش را در راه اسلام قرارداد همیشه می گفت من کنیز تو هستم و خودش را طلبکار نمی دانست یک بانوی کربلایی که هیچ وقت طلبکار نبوده زینب کبری سلام الله علیها بود ازدواجش این بود که بی حسین میمیرم شب دوم در هر شهری زندگی کنم که حسین زندگی کند
