حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

?توحید مفضل

✨️جلسه هفتاد و سوم

●نثار آقا امام زمان علیه السلام صلواتی بفرستید.

امام صادق علیه السلام می فرماید که :

تنبیه می کنم تو را ای مفضل

تنبیه می کنم یعنی روشنت می کنم ، آگاهت می‌کنم .

تنبیه می‌کنم تو را ای مفضل بر منافعی که در باد هست نمی بینی اگر چندگاه باد نوزد موجب حدوث امراض می‌شود مریضی ها.

اگر باد نیاد مریضی میاد حالا زمستون که میشه تو تهرون اگر باد نیاد آلودگی میشه.

انقدر زیاد میشه یه بادی میاد این هوای آلوده رو می‌بره و اگر باد نیاد خفه می‌شیم همه.

اگر چندگاه باد نوزد باعث حدوث امراض شود مریضی میاد و نفس‌ها را می‌گیرد

و بیماران را می‌گدازد و میوه‌ها را فاسد می‌گردد اگر باد نباشه میوه‌ها فاسد میشن.

و سبزی‌ها همه متعفن میشن و احداث مواد وبا و طاعون در ابدان می کند ،

وبا میاد طاعو ن میاد و آفت در غلات پدید میاد.

امام صادق می فرماید : اینها همش به برکت باده که بادی که در گردش میاد و میره که اینجور مریضی ها و این گرفتاری ها برای ما درست نمیشه.

پس معلوم شد که وزیدن باد از حسن تدبیر خالق عبادت همین که باد میاد می خوره تو صورتت باید بگی الحمدلله خدایا شکرت.

این نگاه توحیدی ها ، آدم خیلی ها هستن باد میاد مثلا اه این دیگه چی بود ، اه ندارد همین باد نباشه ها این گرفتاری‌ها درست میشه.

و تو را خبر میدم از حکمت اصل هوا به درستی که صدا ، آقا می فرماید ؛

صدا اثری است که از اصطحکاک اجسام در هوا حادث می‌گردد.

این اصطحکاک اجسام به هم اینکه می‌خوره به هم یه صدایی درست میشه ، درسته .

ببین این می خوره به این صدا میده این اجسام که بهم می‌خورن اصطحکاک پیدا می‌کنن در هوا صدا تولید میشه .

هر چی به هر چیزی بخوره صدا میده و هوا آن را به قوه صامعه می‌رساند ،

این صدا رو کی به گوش شما می‌رسونه ؟ هوا. این صدا انگار سوار این هوا میشه ،

مثل یه الان مثالش رو خود آقا میگه و مردم در تمام روز و بعضی در شب حوائج و معاملات خود سخن می‌گویند .

من و شما داریم حرف می‌زنیم دیگه این حرف‌هایی که می‌زنیم این سخن هایی که می‌گیم ،

اگر این سخن در هوا می‌ماند هر آینه عالم پر میشد از صدا.

اون موقع امام صادق علیه السلام ، تازه الان بشریت داره به این و کار بر مردم دشوار میشد و محتاج می‌شدند که هوا را تازه کنند ،

اگر این حرفا تو هوا می‌موند آدم شده بود پر از صدا . ولی هوا این صوت رو برمی‌داره ،

می‌بره جابجاش می‌کنه بعد اون موقع مردم می‌خواستن یه صدای جدیدی تولید کنن

باید این هوا رو یه کاری می کردن این هوا بره یه هوا جدید بیاد اینطوری میشد.

و اگر این سخن در هوا می‌ماند هر آینه عالم پر میشد از صدا و کار بر مردم دشوار میشد ،

و محتاج می شدن که هوا را تازه کنند ، مانند کاغذی که نوشته شد باید کاغذ دیگری تحصیح کنن .

مثلا شما یه کاغذ برمی داری ، می نویسی پر شد دیگه نمیشه چیز جدید بنویسی ، باید یه کاغذ جدید بیاری ، هوا هم همینطوره.

وقتی که صدای محله اومد ببین یه هوای جدیدی میاد ،

بعد یه صداهای جدیدی دوباره سوار میشه رو این هوا میاد به گوش مبارک شما میرسه.

باید زیاده از آن احتیاج میشد زیرا آنچه ترک می‌کنند و می‌نویسند بسیار زیاده است از آنچه می‌نویسند.

آنچه ترک می کن و زیاده می نویسن پس خلاق حکیم این هوا کاغذ لطیف پنهانی گردانیده ،

این هوا همون کاغذ لطیف پنهانیه که حامل سخنه.

این صداهای ماست سوار این هوا میشن میرن همینطور به گوش اطراف هر جا که لازم باشه که حامل سخن می‌شود

به قدر حاجت و باز محو می‌شود از اثر سخن و صاف و خالص می‌ماند برای سخن دیگر ،

یه هوای میره می ماند برای سخن دیگر هی این هوا میره یه هوای دیگه میاد ،

کهنه و ضایع نمیشه . یک کاغذایی هستن این هواها یه کاغذهایی لطیفی هستن کهنه و ضایع نمیشن.

و همین نسیم که او را هوا می نامند بس است برای عبرت تو ، همین نسیم اگر تفکر کنید در مسائل آن ،

به درستی که حیات بدنها به همین نسیم که درجو استنشاقش سبب زندگیست

و از خارج مباشرتش بدن را به اصلاح می آورد همین نسیم بدن رو صداها رو از راههای دور حامل میشه .

میاره صداها رو و می رساند و بوهای خوش، بوهای خوش چه جوری به مشام شما میرسه ؟

و نمی‌بینی از هر طرف که باد از آن طرف می‌آید بوی خوش و صدا از آن بیشتر می‌رسد.

و حامل این سرما و گرما که هر یک موجب صلاح عالمند .

حواس سرما گرما چه جوری میاد ؟ از طریق همین هوا و باد‌ها که می‌وزد و هوا حادث می شود.

و باد باعث ترویج بدنهاست و ابرها، ابرها رو کیا جابجا می‌کنند ؟

از اینجا به اونجا بادها می برند و بر یکدیگر می چسبانند ، کی این ابرها بهم می چسبونه ؟

این بادهاست که همه افق را فرا گیرد و بعد از باران ، باد، ابر را از هم می‌پاشاند.

وقتی که بارون کارش تموم شد دوباره همین باد میاد این رو و درخت‌ها را آبستن می‌کند.

همین باد میاد درخت‌ها ، درخت خرما یه نر داریم یه ماده این گرده های نرو برمی داره اينا رو بارور می‌کنه .

بعد و آب‌ها را سرد می‌کند که چجوری میشه که آب سرد میشه توسط همین باد.

و کشتی‌ها را جاری می‌سازد ، شما فکر کن اگر باد نبود این کشتی همینجور روی آب می موند

همینطوری بعد دیگه حمل و نقل صورت نمی نگرفت و طعام‌ها را لطیف می‌گرداند و آتش را می‌افروزد ،

باد نبود آتش و چیزهای تر را مانند جامه و غیر آن را خشک می کند مجملاً حیات اشیاء به باد است.

اگر باد نمی بود گیاهان پژمرده می‌شدند و حیوانات می‌مردند و چیزها گرم و فاسد می‌شدند.

خدایا برای هر نعمتی شکر. و لذا همین بادی که میاد و معلومم نیست باید آدم ، احساس نمی کنه یه بادی میاد بگه الحمدالله، خدایاشکرت.

یه جمله هم عرض مصیبت خیلی گرفتار زیاد هست خیلی سفارش کردن

گفتم روضه آقا علی اصغر امام حسین

امروز هم یه توسل به حضرت علی اصغر آقا اباعبدالله بکنیم

میگن روضه جناب علی اصغر روضه ازپا افتاده هاست

اونی که می تونه میره دیگه پا داره میره اما اونی که نمی تونه ناله میزنه گریه می کنه

فریاد برمیاره که چیکار کنه این گریه کردن یعنی من سلاحی ندارم

من کاری نمی‌تونم بکنم شمایید و خلاصه کرم شما بزرگواران که بیایید دست ما رو بگیرید

علی اکبر پای میدان رفتن داشت ابالفضل پای میدان قاسم پای میدان رفتن داشت

اما علی اصغر پای میدان رفتن نداشت

ولذا گریه های او اهل خیام رو بیچاره کرده بود واقعا یه بچه ی شیرخواره گریه می‌کنه‌ها همه به هم می‌ریزن

هم مادر بهم میریزه هم بچه ها بهم می ریزن

هم یه وقتی پدر خونه بیاد ببینه بچه شیرخواره گریه می‌کنه هرکی این دور وبر باشه میگه این چشه چرا اینجوری می کنه

هی سفارش می کنن مشکلش اونه اینه درستش کن

وقتی ابی عبدالله اومد سمت خیمه ها گفت چیه چرا اینجوری گریه می کنه

مگه نگفتم تا من زنده ام بلند بلند گریه نکنید یکی گفت آقا این بچه شیرخواره شما تا صدای غربت شما رو شنید

خودش رو از گهواره انداخت بیرون می دونی یعنی چی

من بابا پای رفتن ندارم می‌خوام روی دست تو باشم تو مرا توی دست خودت بگیر و ببر سمت میدان

ابی عبدالله هم صدا زد فرمود ایطینی به ولدی الصغیر حتی عودنی

بزارید من باهاش وداع کنم همچین که چشمش افتاد به علی اصغر

حال علی اصغر رو که دید فرمود سیرابش می‌کنم می‌برم سیرابش کنم

اینکه به این کودکی گناه ندارد

یا که سر بزمه ی سپاه ندارد

بس که دل افسرده ست آه ندارد

راه دهید آن که را پناه ندارد

عرضم تمام عزیزان یه وقت ابی عبدالله دید تیر سه شعبه به گلو خورده

فذبح الطفل الاذن الی الاذن

گوش تا گوشش رو بریدن

صدا زد غم مخور ای کودک دردی کشم

من خودم تیر از گلویت می کشم

حسین جان حسین جان حسین جان

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *