بسم الله الرحمن الرحیم
?توحید مفضل
✨️جلسه هشتاد و سوم
●نثار آقا امام زمان علیه السلام صلواتی بفرستید.
امام صادق علیه السلام می فرماید که :
نظر کن ای مفضل در نباتات و انواع منافعی که واهب حیات و خالق عرضین و سماوات در آن مقرر ساخته است.
نباتات یعنی گیاهان ، بحث در مورد گیاهان هست ،
منافعی که خدا در این گیاهان قرار داده ، پس میوه ها را برای غذا آفرید.
این همه میوه برای غذا ، کاه ها را برای علف حیوانات ، خب اگه کاه نبود جلوی این حیوانات چی میزاشتیم ،
می گفتیم موز یا سیب بخور ، وهیزم را برای افروختن آتش و چوب را برای اصناف نجاری ها ،
و پوست درختان و برگ و شاخه و ریشه وساقه درختان را برای منفعت ها ،
خب از اینها هم خیلی استفاده میشه ، اگر میوه ها که ما می خوریم ،
بی درخت روی زمین بهم می رسید و بر شاخ درختان نمی بود هر آینه خلل بسیار در امور معاش ما بهم می رسید.
هرچند از فواکه منتفع می شدیم ، مثلا چوب نبود ، برگ نبود مثل سیب زمینی دیدید روی زمین مثلا سیب هم روی زمین بود ،
پرتقالم رو زمین بود همه ی میوه ها رو زمین بود، درخت میره تو آسمون شاخه شاخه میشه
برگ میشه ، میوه ها میاد روی آن ها ، مثل همون سیب زمینی می شد .
آقا می فرماید : خیلی خلل درست می شد. درسته از میوه ها منتفع می شدیم
ولی منافع چوب و هیزم و علف کاه وغیره و ذالک از ما چی می شد؟
فوت می شد و اینها منفعت های عظیم است ؛ کم نیست منفعت کاه و چوب و چیزها ،
قطع نظر از التذاذی که آدمی را از دیدن گیاهان سبز و درختان خرم ، اصلا خود این درخت رو آدم می بینه روحش جلا پیدا می کنه.
اون سرسبزی و طراوتی که این داره ، گل های الوان و شکوفه های گوناگون حاصل میشه
هیچ لذتی رو با آن برابر نمی توان کرد .هیچ لذتی بالاتر از این نیست که آدم بیاد این منظره ها رو نگاه می کنه کیف می کنه.
خدای متعال هیچ چیزی رو بدون حکمت و مصلحت ، بدون حساب و کتاب خلق نکرده.
حالا غیر از اینها درخت چی داره؟ یه فصل میوه میده منتها سه تا فصل دیگه میوه نمیده.
منفعت دیگه داره دی اکسیدکربن رو میگیرن ، اکسیژن به ما تحویل میدن ، خب این منفعت بزرگیه .
یه جمله عرض مصیبت و عرض روضه
صل الله علیک یا ابا عبدالله
امروز دل هاتون رو ببرم در خانه ی سه ساله ی ابی عبدالله دردانه ی امام حسین
این دختر سه ساله دستش باز می‌تونه گره ی من و شما رو باز کنه
اما یه شرط داره باید بری در خونش یه کسی اینجا می‌شینه داره کار خودش رو میکنه
هنوز نرفته در خونش می‌بینی تو خودشه
اگه زرنگ باشه فرصت رو غنیمت بشماره یه لحظه دلش رو می‌بره در خانش
وقتی رفتی در خونش این دختر خانم مثل مادربزرگش میمونه فاطمه زهرا سلام الله علیها
مادربزرگش این اخلاق رو داشت
بی بی جان من امروز صبح دارم این رو میگم که شما با ما اینطور معامله کن
مادربزرگت وقتی کسی در خونش رو میزد اصلا دیگه براش مهم نبود یتیمه یا مسکینه یا اسیر کیه چیه هر کی بود
یه چیزی دستش می داد دست خالی ردش نمی کرد امروزصبح هم ما رو آوردیم در خانه ی تو می‌خواهیم دست خالی بر نگردیم بی بی جان
در می‌زنیم تو رو قسم میدیم به بابات حسین تو رو قسم میدیم به برادرت علی اکبر
قسمت میدیم به برادرت امام سجاد تو رو قسم میدیم به برادرت علی اصغر
امروز خب پذیرایی کن از ما خانم
صل الله علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله
همچین که سر رو وارد خرابه کردن صدای این دختر بلند شد
نازدانه ی ابی عبدالله گفت اگه بابا رو ببینم پای کبودم رو بهش نشون میدم
اگه بابا رو ببینم صورت نیلی ام رو بهش نشون میدم
زبان حال بگم صدا زد ای بابا
ای بابا حکایتی شده ای بابا شکستگیه ابرویم ای بابا
ای بابا سه سالمه ولی پیرم ای بابا
ای بابا شبیه زهرا می‌میرم نیمه های شب مثل مادربزرگش به خاک سپرده شد
بمیرم برات یا رقیه هر کی ناله داره بسم الله
حسین جان حسین جان
