حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

?توحید مفضل

✨️جلسه شصت و ششم

 

●نثار آقا امام زمان علیه السلام صلواتی بفرستید.

امام صادق علیه السلام می فرمایند که :

تفکر نما ای مفضل در طلوع و غروب آفتاب ،

نگاه کن ببین آفتاب طلوع می‌کنه غروب می کنه

اینو فکر کن ، می فرماید که: این طلوع و غروب آفتاب برای قیام لیل و نهار ،

این آفتاب طلوع می کنه برای اینکه شب و روز درست بشه .

اگر طلوع آفتاب نبود همه امور دنیا باطل می‌شد ، مردم نمی‌تونستن دیگه تلاش کنن سعی کنن ،

تصرف کنند در امور معاش خود و دنیا همیشه براشون تاریک بود .

و عیش مردم دیگه لذتی توش نبود ، لذت و روح و روشنایی نور و اینها دیگه گوارا نبود.

مصالح طلوع خورشید امام صادق می‌فرماید که ، خیلی زیاده دیگه ،

که معلومه خیلی هم می‌دونن دیگه چقدر فایده داره خاصیت داره ،

و احتیاج به بیانم نداره از بس روشنه ، بلکه تأمل کن در منافع غروب آفتاب .

اگر این غروب آفتاب نبود مردم دیگه قرار و سکون نداشتند .

با شدت احتیاجی که دارند به نوم و استراحت ، همه ما نیاز داریم به خواب.

استراحت بکنیم حالا اگر این غروب نبود انقدر هی می دوییدیم .

پس ماها این بدن‌هامون نیاز داره تا اینکه از این کلال و اینجور چیزها بر بیاد ،

حواس قوت پیدا بکنه ، قوت هاضمه دوباره یه ریکاوری بشه .

برای هضم غذا و رسانیدن غذا به سوی اعضا ، این بتونه کارشو انجام بده .

و اگر همیشه روز بود ، اگه قرار بود همیشه روز باشه

حرص مردم رو بر اون می‌داشت تا اینکه همش کار کنن ،

طرف می گفت خوبه یه دو ساعت بیشتر وقت داریم

یه دو ساعت بیشتر مسافر کشی می کنیم.

خب تا اینکه پیوسته کار می کردند و بدن هاشون کاهیده می‌شد فرسوده می‌شد.

بخب این دیسک کمرش می‌زد بالا ، آقا می فرماید که :

به درستی که بسیاری آن مقدار حرص بر جمع و کسب و ذخیره کردن اموال دارند

که اگر تاریکی شب مانع نمی‌شد ایشان را هر آینه قرار نمی‌گرفتند.

می گفت آقا فقط پول ، فقط پول ،

می دویید دنبال پول ، و چندان کار می‌کردند که خود را از کار می‌افکندند .

و ایضاً اگر شب در نمی‌آمد زمین از حرارت آفتاب به مرتبه‌ای تفتیده می‌شد

اگه قرار بود آفتاب بزنه انقدر داغ می‌شد که حیوونها نباتات گیاهان همه ضایع میشد می سوخت.

پس قادر خبیر ، یعنی خدا قادره دیگه انک علی کل شی قدیر

خدا قادره خدا خبیره ، این خدای قادر خبیر به حکمت و تقدیر خودش چنین مقدر کرده که ،

آفتاب گاهی غروب می‌کند به مانند چراغی که گاهی برای اهل خانه برافروزند تا حوائج خود را به آن مثلاً برآورند.

و گاهی برگیرند که ایشان قرار گیرند و استراحت..

به اصطلاح دیدی خودت ، چراغ رو اول شب روشن می‌کنی کارا رو انجام بدی

آخر شب خاموش می‌کنی که بچه‌ها بخوابن .

حالا اینم همینه دیگه ،خدای متعال ببین چقدر جورم در میاد موافقم در میاد

یه وقتایی مثلاً تلویزیونو روشن می‌کنی یه چیزی مثلاً گوش کنی اخبار

یه ساعتی هم خودت خاموش می‌کنی.

۲۴ ساعتی رو روشن نمی‌ذاری تلویزیون باشه رادیو همینطور،

یه ساعت روشن می کنی ، یه ساعت خاموش می کنی .

خدا هم یه ساعت آفتابو در میاره ، بعدش میگه بچه‌ها…

قربون این خدا برم انقدر مهربونه ، پس نور و ظلمت که ضد یکدیگرند

هر دو را برای نظام عالم انتظام احوال بنی آدم آفریده .

نظم پیدا می‌کنه اینجوری ، کارا نظم پیدا می‌کنه.

خدایا مارو قدردان نعمت‌های خودت قرار بده .

خدایا ما بابت این نعمت‌های تو شکر می‌کنیم الحمدلله.

از هرچه بگذریم سخن دوست خوشتر است

صل الله علیک یااباعبدالله

این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست

این چه شمعی است که جان‌ها همه پروانه اوست

یه جمله هم من عرض مصیبت کنم امروز صبح وعده ما همه کربلا باشه

روز شنبه هم هست متعلق به آقا رسول الله

نبی مکرم یه وقتی رو منبر تشریف داشتن

داشتن سخنرانی می‌کردند امام حسین بچه بود کوچیک بود

همچنین که از در مسجد اومد داخل

پای مبارک به این حصیر مسجد گیر کرد آقا اباعبدالله با صورت خورد زمین اونجا

پیغمبری که داشت سخنرانی می‌کرد خب من اگر باشم منبر باشم

بچه مو ببینم افتاده زمین نمیام نمی‌تونم منبرمو ول نمی‌کنم پاشم بیام

ببینید پیغمبر می خواد درس بده پیغمبر می خواد چیزی بگه می خواد بگه

این حسین از منبر پایین اومد بدو سمت ته مسجد امام حسین رو بغل گرفت

این کودک به آغوش گرفت هی مرتب دست رو بدن آقا می‌کشید هی سر و صورت

حسینم پسرم جای درد نگرفت بابا

هی نوازش می‌کرد می‌گفت پسرم چیزی نشد حسینم چیزی نشد

من یه جمله امروز صبح بگم

بگم یا رسول الله جات خالی بود کربلا نیزه‌دار با نیزه می‌زد شمشیردار با شمشیر می‌زد

هرکی هرچی تو دستش بود می‌زدن رحم نمی کردند

صل الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله

یا رسول الله خواهرش زینب نگاه می‌کرد هی صدا می‌زد

یوم علی صدر المصطفی

و یوم علی وجه الثری

یه روز دیدم رو سینه پیغمبری داداش امروز می‌بینم رو خاک گرم کربلا منزل کردی

هی صدا می‌زد اما فی مسلم

آیا بین شما یه مسلمون پیدا نمی‌شه

یه وقتی صدا می‌زد آیا تو داری نگاه می‌کنی

پسر پیغمبرو دارن می‌کشن

اما یه ساعتیم آی گریه کنا آی عاشقای ابی عبدالله

آی گرفتارها هر کی کار داره

از حرم تا قتلگاه

زینب صدا می‌زد حسین

دست و پا می‌زد حسین

زینب صدا می‌زد حسین

حسین جان حسین جان

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *